Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
naturist
U
طرفدار برهنگی
[برهنگی گرا]
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
nautch girl
U
رقاصه
balletgirl
U
رقاصه
ballerina
U
رقاصه
ballerinas
U
رقاصه
danseuse
U
رقاصه
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
geishas
U
رقاصه ژاپونی
geisha
U
رقاصه ژاپونی
danseuse
U
رقاصه بالت
stripteaser
U
رقاصه برهنه
ballerinas
U
رقاصه بالت
ballerina
U
رقاصه بالت
phases
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
leaflessnes
U
برهنگی
bareness
U
برهنگی
the nude
U
برهنگی
nakedness
U
برهنگی
nudeness
U
برهنگی
nudity
U
برهنگی
nudism
U
برهنگی
denudation
U
برهنگی
toe dance
U
رقاصه روی نوک پا
nudist
U
طرفدار برهنگی
nudist
U
برهنگی گرای
peer to peer network
U
شبکه همراه به همراه
slower
U
تدریجی
progressive
U
تدریجی
gradual
U
تدریجی
step wise
U
تدریجی
step-by-step
U
تدریجی
imperceptible
U
تدریجی
piecemeal
U
تدریجی
slows
U
تدریجی
step by step
U
تدریجی
gradational
U
تدریجی
slowing
U
تدریجی
slowest
U
تدریجی
slowed
U
تدریجی
slow
U
تدریجی
gradatory
U
تدریجی
insti
U
ریزش تدریجی
gradualness
U
تدریجی بودن
erosion
U
تحلیل تدریجی
progress payments
U
پرداخت تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
progressive assambly
U
نصب تدریجی
progressive burning
U
سوزش تدریجی
insti
U
تلقین تدریجی
partial shipment
U
حمل تدریجی
instillation
U
ریزش تدریجی
gradations
U
انتقال تدریجی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
fail soft
U
تخریب تدریجی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
delelopment
U
تکامل تدریجی
evanescence
U
زوال تدریجی
graduality
U
تدریجی بودن
progressive paralysis
U
فلج تدریجی
progressive relaxation
U
ارمیدگی تدریجی
evolution
U
تکامل تدریجی
living death
U
مرگ تدریجی
step by step excitation
U
تحریک تدریجی
piecemeal
U
بتدریج تدریجی
piecemeal
U
بطور تدریجی
scale down
U
کاهش تدریجی
quantizer
U
تدریجی کننده
quantize
U
تدریجی کردن
corrosion
U
فساد تدریجی
gradual
U
شیب تدریجی واهسته
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
evolution
U
تحول تکامل تدریجی
evanescence
U
فقدان تدریجی ناپایداری
graduating
U
تغییر تدریجی کردن
graduates
U
تغییر تدریجی کردن
graduate
U
تغییر تدریجی کردن
gas degeneration
U
فساد تدریجی گازی
processes
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
progressional
U
دارای پیشرفت تدریجی
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
intergradation
U
محو سازی تدریجی
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
abklingen
U
محو شدن تدریجی احساس
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
lysis
U
سقوط وزوال تدریجی مرض
lysate
U
محصول زوال وفساد تدریجی سلول
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
winder
U
گرم شدن تدریجی بدن و افزودن برسرعت
escalation
U
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
lamb's tongue
U
[کاهش تدریجی نرده پله ها شبیه انتهای زبان]
accrual
U
افزایش تدریجی مقدار یا ارزش چیزی بخصوص پول
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
scalogram
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
scallywag
U
نمایش وارائه ارقام واشکال از صور ساده بصور مشکل تدریجی
gum
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gumming
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gums
U
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
creep
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
creeps
U
تغییر شکل تدریجی و کند ولی پیوسته یک ماده تحت تاثیرنیروی ثابت با تنش مداوم
mid-
U
همراه با
accompanying
U
همراه
mid
U
همراه با
comrades
U
همراه
bundled
U
همراه
accompanied by
U
همراه
acologte
U
همراه
comrade
U
همراه
on
U
همراه
participant
U
همراه
companies
U
همراه
attendants
U
همراه
attendant
U
همراه
in company with
U
همراه
non concurrent
U
نا همراه
concomitant
U
همراه
secondary planet
U
همراه
to fight with the enemy
U
همراه = با
participants
U
همراه
along
U
همراه
company
U
همراه
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
to go along
U
همراه شدن
to accompany
U
همراه شدن
compeer
U
قرین همراه
Accompanied by. Together with .
U
به اتفاق (همراه )
unbundled
U
غیر همراه
come along with me
U
همراه من بیائید
good luck to you
U
خدا به همراه
door bundle
U
بار همراه
accompanying supplies
U
تدارکات همراه
associated sound
U
صدای همراه
accompanying sound
U
صدای همراه
accompanying fire
U
اتش همراه
accompanying cargo
U
بار همراه
accompanier
U
همراه مصاحب
accommpanying element
U
عنصر همراه
indiental music
U
موزیک همراه
sick headache
U
سردرد همراه با
to come along
U
همراه امدن
to keep company with
U
همراه بودن با
go along
U
همراه رفتن
unaccompanied
U
بدون همراه
convoys
U
همراه رفتن
bon voyage
U
خدا به همراه
escorts
U
همراه بدرقه
attend
U
همراه بودن
accompany
U
همراه بودن
accompanies
U
همراه بودن
accompanied
U
همراه بودن
attends
U
همراه بودن
attending
U
همراه بودن
convoy
U
همراه رفتن
companion
U
همراه همدم
fraught
U
دارا همراه
escorting
U
همراه بدرقه
escorted
U
همراه بدرقه
spasmodically
U
همراه با انقباضات
spasmodic
U
همراه با انقباضات
escort
U
همراه بدرقه
light and heavy system
U
روش تمرین وزنه برداری بافزونی تدریجی وزنه
bundled software
U
نرم افزار همراه
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
incorrect
U
نادرست یا به همراه خطا
kick boxing
U
بوکس همراه با لگد
attendants
U
همراه نگهبان کشیک
Bring your friend along.
U
دوستت را همراه بیاور
wave off
U
فرود همراه با سایش
to carry a watch
U
ساعت همراه داشتن
savate
U
بوکس همراه با لگد
japko chagi
U
ضربه پا همراه گرفتن پا
to go along
U
همراه کسی رفتن
to accompany
U
همراه کسی رفتن
participative
U
انبازی کننده همراه
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
attendant
U
همراه نگهبان کشیک
typhoon
U
توفان همراه با باران
amaurotic idiocy
U
کانایی همراه با نابینایی
bitumen macadam
U
سنگریزی همراه با قیر
typhoons
U
توفان همراه با باران
herewith
U
همراه این نامه
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
companies
U
گروهان همراه کسی رفتن
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
RIFF
U
ماده بزرگ همراه ID RIFF.
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
thundershower
U
رگبار همراه با رعد وبرق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com