English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
heavy weather U هوای طوفانی
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
Other Matches
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
pecky U طوفانی
peakiest U طوفانی
peaky U طوفانی
peakier U طوفانی
foul U خلاف طوفانی
fouled U خلاف طوفانی
fouler U خلاف طوفانی
foulest U خلاف طوفانی
fouls U خلاف طوفانی
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
he was overtake by a storm U طوفانی باودر رسید
we had a stormy passage U یک سفر طوفانی داشتیم
windier U باد خور طوفانی
windiest U باد خور طوفانی
windy U باد خور طوفانی
it storms U هوا طوفانی است
diluvial U وابسته به طوفان نوح طوفانی
diluvian U وابسته به طوفان نوح طوفانی
mammatocumulus U ابر طوفانی کومولوس یاکومولواستراطوس
snug down U امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
feeding storm U طوفانی که پیوسته برسختی ان افزوده میشد
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
corposant U گلولههای روشنایی که گاهی درهوای طوفانی بردکلهای کشتی دیده م
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
moist air U هوای تر
air blast U هوای دم
petticoatsfever U هوای زن
foul weather U هوای نامساعد
foul weather U هوای خراب
emergency air U هوای اضطراری
air breathing U هوای تنفسی
blast roasting U تشویه با هوای دم
broken weather U هوای بی قرار
carburetor air U هوای کاربراتور
exhaust air U هوای خروجی
compressed air U هوای فشرده
compressed air U هوای متراکم
dead air U هوای راکد
drippy U هوای گرفته
forced draft U هوای با فشار
heavy weather U هوای خراب
raininess U هوای بارانی
the open U هوای ازاد
In the open air. U در هوای آزاد.
temperate climate U اب و هوای معتدل
stable air U هوای پایدار
hot blast U هوای دم داغ
circulationg air U هوای در گردش
humid air U هوای نمناک
humid air U هوای شرجی
intake air U هوای ورودی
liquid air U هوای مایع
low air pressure U فشار هوای کم
marine climate U اب و هوای دریایی
marsh malaria U هوای مردابی
out of door U در هوای ازاد
queen's weather U هوای باز
secondry air U هوای ثانویه
agglutinant U هوای التیام
adverse weather U هوای نامساعد
out of doors U در هوای ازاد
open air U در هوای ازاد
swelter U هوای گرم
sweltered U هوای گرم
swelters U هوای گرم
passion U هوای نفس
air U هوای دم هوا
airs U هوای دم هوا
aired U هوای دم هوا
warm fronts U جبهه هوای گرم
open exercise U ورزش در هوای ازاد
out door court U زمین هوای ازاد
mouthpiece U لوله هوای غواص
owl light U هوای گرگ و میش
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
tire pressure U فشار هوای لاستیک
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
mouthguard U لوله هوای غواص
mouthpieces U لوله هوای غواص
liquid air U هوای مایع شده
warm front U جبهه هوای گرم
liquid air container U مخزن هوای مایع
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
intake air U هوای مکیده شده
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
torchlight U هوای گرگ ومیش
saturated air U هوای اشباع شده
secondary airflow U جریان هوای فرعی
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
heatwaves U هوای گرم طولانی
ego trips U تسلیم به هوای نفس
cold fronts U پیشان هوای سرد
tire inflation U فشار هوای لاستیک
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold front U پیشان هوای سرد
cold front U جبهه هوای سرد
ego trip U تسلیم به هوای نفس
heatwave U موج هوای گرم
heatwave U هوای گرم طولانی
heatwaves U موج هوای گرم
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
lowers U هوای گرفته وابری
lowering U هوای گرفته وابری
air tank U کپسول هوای غواصی
forced draft U هوای تحت فشار
dusk U هوای گرگ ومیش
bleed air U هوای کمپرس شده
fair weather U دارای هوای صاف
cooling air U هوای سرد کننده
effulge U برق هوای باز
blow hot U هوای گرم دمیدن
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
blow cold U هوای سرد دمیدن
cooling blower U دمنده هوای سرد
lower U هوای گرفته وابری
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
lowered U هوای گرفته وابری
air compressor U هوای فشرده ساز
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
twilight U هوای گرگ ومیش
blasts U هوای دم کوره بلند دم
blast U هوای دم کوره بلند دم
free living U تسلیم هوای نفس
self will U خود رایی هوای نفس
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
storm door U درب عایق هوای توفانی
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
smog U هوای الوده به دود وبخار
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
caliduct U پخش کننده هوای گرم
air space U قشر هوای دیوار خالی
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
genie U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
genies U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
The room is stuffy . U هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
k valve U شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
pneumatic disatch U بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
cruise valve U سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
vacuum concrete U ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
compressed air tunnel U تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
air-conditioned U اتاقی که هوای آن توسط دستگاه conditioner Air خنک و خشک نگهداری میشود
Indian summer U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
Indian summers U هوای ارام و خشک و صافی که در اواخر پاییز در شمال ایالات متحده امریکامشاهده میشود
typhoons U نوعی موشک زمین به هوای دریایی برای هواپیماهای سریع السیر درفواصل کوتاه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com