Perdic | رطوبت ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	specific humidity U	رطوبت ویژه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	idiosyncrasies U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	idiosyncrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	relative humidity U	رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
	optimum moisture U	رطوبت بهینه رطوبت مناسب
	to watch for certain symptoms U	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
	special interest groups U	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
	speciality U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialty U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialities U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	idiocrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
	praetorial U	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
	wettest U	رطوبت
	wetted U	رطوبت
	humidity U	رطوبت
	damp U	رطوبت
	dampest U	رطوبت
	Humidifier U	رطوبت زن
	precipitation U	رطوبت
	precipitation U	در صد رطوبت
	dewiness U	رطوبت
	dampers U	رطوبت
	moisture U	رطوبت
	dampness U	رطوبت
	wet U	رطوبت
	moistness U	رطوبت
	moisteness U	رطوبت
	humidity of the atmosphere U	رطوبت جو
	wets U	رطوبت
	miosture U	رطوبت
	impermeable U	رطوبت ناپذیر
	desicant U	رطوبت گیر
	dehumidify U	رطوبت گرفتن
	synovia U	رطوبت مفصلی
	dehumidification U	رطوبت زدایی
	surface moisture U	رطوبت سطحی
	hydrometer U	رطوبت سنج
	permeable U	رطوبت پذیر
	humidification U	رطوبت افزایی
	hygrometer U	رطوبت سنج
	the vitreoud humour U	رطوبت زجاجیه
	free moisture U	رطوبت سطحی
	free moisture U	رطوبت ازاد
	psychrometer U	رطوبت سنج
	water proof U	رطوبت ناپذیر
	hygrometry U	رطوبت سنجی
	soil moisture U	رطوبت خاک
	mesic U	نیازمند به رطوبت
	humidity U	چگالی رطوبت
	humidity U	میزان رطوبت
	water content U	درصد رطوبت
	sebaceous humour U	رطوبت شحمی
	hygrosensitive U	حساس به رطوبت
	moisture content U	مقدار رطوبت
	absolute humidity U	رطوبت مطلق
	mustiness U	بوی رطوبت
	relative humidity U	رطوبت نسبی
	humidity U	غلظت رطوبت
	precipitation U	میزان رطوبت
	hygroscope U	رطوبت نما
	capillary U	رطوبت موئینهای
	air moisture U	رطوبت هوا
	air humidity U	رطوبت هوا
	air dry U	بدون رطوبت
	capillaries U	رطوبت موئینهای
	moisture determination U	تعیین رطوبت
	dampen U	رطوبت پیدا کردن
	hygroscopic moisture U	رطوبت موجود در هوا
	absolute humidity of gas U	رطوبت مطلق گاز
	dampens U	رطوبت پیدا کردن
	equilibrium moisture content U	درصد رطوبت متعادل
	aqueous corrosion U	پوسیدگی در اثر رطوبت
	dampened U	رطوبت پیدا کردن
	dampening U	رطوبت پیدا کردن
	silica gel U	ماده جاذب رطوبت
	to fog off U	دراثر رطوبت پوسیدن
	hyalitis U	اماس رطوبت شیشهای
	hygrology U	گفتار در رطوبت هوا
	wettish U	رطوبت دار خیس
	groundsheets U	فرش رطوبت ناپذیر
	groundsheet U	فرش رطوبت ناپذیر
	hygrophyte U	گیاه رطوبت گرای
	hyalitis U	ورم رطوبت زجاجی
	moisture content U	درصد رطوبت موجود در خاک
	unavailable water U	رطوبت غیر قابل استفاده
	intravitreous U	واقع در درون رطوبت شیشهای
	humectant U	مادهای که رطوبت را بخودجذب میکند
	permeability U	قابلیت عبور دادن رطوبت
	optimum moisture content U	درصد رطوبت مناسب خاک
	permeable U	قابل عبور دادن رطوبت
	hygrometer U	الات وادوات سنجش رطوبت هوا
	deformation due to moisture and tempratu U	تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
	cold wet clothing U	لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
	ret U	در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن
	mags U	ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
	mag U	ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
	damp land pit curing U	نگهداری رطوبت بتن برای نمونههای ازمایشی درازمایشگاه
	hygrograph U	دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
	humidistat U	اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
	rainout U	ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
	immersion proof U	وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
	psychrometer U	دستگاه بخار سنج هوا رطوبت سنج
	anti blush tinner U	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
	idiocrasy U	ویژه
	adhoc U	ویژه
	net U	ویژه
	priviege U	حق ویژه
	nets U	ویژه
	special <adj.> U	ویژه
	expressed U	ویژه
	prerogative U	حق ویژه
	privilege U	حق ویژه
	nett U	ویژه
	expressing U	ویژه
	expresses U	ویژه
	prerogatives U	حق ویژه
	expert U	ویژه گر
	express U	ویژه
	experts U	ویژه گر
	particular U	ویژه
	specialist U	ویژه گر
	specific U	ویژه
	specifics U	ویژه
	extra <adj.> U	ویژه
	specially U	ویژه
	paticular U	ویژه
	special character U	ویژه
	extra special U	ویژه
	peculiar U	ویژه
	specific humidity U	نم ویژه
	particulars U	ویژه
	special U	ویژه
	specialists U	ویژه گر
	controlled environment U	محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
	labeled cargo U	کالای ویژه
	net profit U	سود ویژه
	life guard U	هنگ ویژه
	specific gravities U	گرانی ویژه
	lacrimal U	ویژه اشک
	lachrymal U	ویژه اشک
	idiom U	زبان ویژه
	idiom U	تعبیر ویژه
	monocular U	ویژه یک چشم
	idioms U	زبان ویژه
	monkish U	ویژه راهبان
	idioms U	تعبیر ویژه
	acoustician U	ویژه گر اواشنود
	specific gravity U	گرانی ویژه
	self weight U	ویژه وزن
	ecotype U	بوم ویژه
	eigenfunction U	ویژه تابع
	eigenvalue U	ویژه مقدار
	electrical resistivity U	مقاومت ویژه
	endemical U	ویژه یک قوم
	equity capital U	ارزش ویژه
	extra equipment U	متعلقات ویژه
	habiliments U	جامه ویژه
	lingoes U	زبان ویژه
	favourite or vor U	ویژه مخصوص
	quantum state U	ویژه حالت
	penologist U	ویژه گر کیفرشناسی
	gastronomist U	ویژه گرخوراک
	proper volume U	ویژه حجم
	praetorian guard U	گارد ویژه
	proper function U	ویژه تابع
	prerogatived U	دارای حق ویژه
	regiospecific U	جهت ویژه
	relative density U	گرانی ویژه
	body guard U	هنگ ویژه
	byelaw U	قانون ویژه
	bylaw U	قانون ویژه
	kink U	ویژه گی فرریز
	resistivity U	مقاومت ویژه
	cariologist U	ویژه گر قلب
	characteristic function U	ویژه تابع
	characteristic number U	ویژه مقدار
	characteristic root U	ویژه مقدار
	proper value U	ویژه مقدار
	particular lien U	حق حبس ویژه
	indicium U	نشانه ویژه
	conizance U	نشان ویژه
	preceptorial U	ویژه اموزگاری
	singular matrix U	ماتریش ویژه
	specific resistance U	مقاومت ویژه
	special session U	نشست ویژه
	specific viscosity U	گرانروی ویژه
	specific volume U	حجم ویژه
	specific weight U	سنگینی ویژه
	specific weight U	وزن ویژه
	specific yield U	ابدهی ویژه
	speleologist U	ویژه گر غارشناسی
	specialization U	ویژه گری
	specialization U	ویژه کاری
	specific heat U	دمای ویژه
	stalling U	لژ جایگاه ویژه
	stall U	لژ جایگاه ویژه
	specific lattice U	شبکه ویژه
	extraordinary meeting U	نشست ویژه
	specializing U	ویژه گری
	characteristic U	نشان ویژه
	specialty U	ویژه گری