Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 304 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
consent
U
رضا اجازه
consented
U
رضا اجازه
consenting
U
رضا اجازه
consents
U
رضا اجازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bridge
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridge
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridged
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
U
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است
bridges
U
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
database
U
مجموعه دستوراتی که به کاربر اجازه ایجاد تغییر ساده در پایگاه داده ها میدهد
database
U
مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
databases
U
مجموعه دستوراتی که به کاربر اجازه ایجاد تغییر ساده در پایگاه داده ها میدهد
databases
U
مجموعه برنامه هایی که به کاربر اجازه ایجاد
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
passage
U
اجازه عبور
passages
U
اجازه عبور
okay
U
اجازه
enable
U
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enable
U
اجازه رویدادن چیزی
enabled
U
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enabled
U
اجازه رویدادن چیزی
enables
U
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enables
U
اجازه رویدادن چیزی
enabling
U
سیگنالی که فرآیندی را آغاز میکند یا اجازه میدهد سیگنالی رخ دهد
enabling
U
اجازه رویدادن چیزی
enhance
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhanced
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhances
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
enhancing
U
عمل نرم افزار که از حالت محافظت شده CPU استفاده میکند تا به چندین برنامه DOS-MS اجازه اجرا در محیط چند منظوره بدهد
editor
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد بخشی از فایل را انتخاب کند و تغییر دهد یا حذف کند
editors
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد بخشی از فایل را انتخاب کند و تغییر دهد یا حذف کند
dim
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dimmed
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dims
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
director
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
cable
U
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
cabled
U
وسیله بررسی امیدانس که به کابلهای غیر استاندارد اجازه استفاده در وسایل خاص میدهد
connection
U
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connexions
U
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
correct
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
leave
U
اجازه
leave
U
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leave
U
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
leaving
U
اجازه
leaving
U
اجازه مرخصی رها کردن ترک کردن
leaving
U
به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
gateway
U
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد
gateways
U
کامپیوتر یا نرم افزاری که اجازه ارسال اطلاعات به صورت فکس و نه فایلهای ذخیره شده روی دیسک میدهد
handshake
U
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
handshakes
U
استفاده از سیگنال تصدیق در معنای آمادگی بری ارسال و دریافت که به کامپیوتر اجازه میدهد یا وسیله کندتر کار کند
clearance
U
اجازه زدودگی
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
monitor
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitored
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitors
U
برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
advanced
U
که به سیستم عامل اجازه میدهد سخت افزارهای مناسب را خودکار تشخیص دهد
access
U
اجازه دخول
accessed
U
اجازه دخول
accesses
U
اجازه دخول
accessing
U
اجازه دخول
configuration
U
وضعیت کامپیوتر که به سیستم یا برنامه اجازه تشخیص داده شده میدهد
configurations
U
وضعیت کامپیوتر که به سیستم یا برنامه اجازه تشخیص داده شده میدهد
alien
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
token
U
اجازه ورود
tokens
U
اجازه ورود
eraser
U
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
erasers
U
در یک برنامه گرافیک تابعی که به فضاهای تصویر اجازه پاک شدن میدهد و یا اینکه با رنگ شب صفحه یکسان شود
detect
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects
U
سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
concurrent
U
نرم افزار سیستم عامل که به چندین برنامه یافعالیت اجازه اجرای همزمان میدهد
secured
U
که در برابر نوشتن یا حذف تصادفی یا دستیابی بی اجازه ایمن است
approval
U
اجازه
moratorium
U
اجازه دیر کردپرداخت
moratoriums
U
اجازه دیر کردپرداخت
authority
U
اجازه اعتبار
authority
U
اجازه
authority
U
توانایی اجازه
degradation
U
اجازه داده به برخی قسمتهای سیستم به کارکردن پس از از بین رفتن یک قسمت
protection
U
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
release
U
اجازه صدور
release
U
اجازه ارسال پیام
released
U
اجازه صدور
released
U
اجازه ارسال پیام
releases
U
اجازه صدور
releases
U
اجازه ارسال پیام
filter
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filters
U
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
drop
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropped
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
dropping
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropping
U
دستور برنامه ازکاربر یا خطایی که با عث توقف برنامه بدون اجازه ترسیم میشود
drops
U
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
Other Matches
flattest
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
prior admission
U
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
liberties
U
اجازه
permit
U
اجازه
licence
U
اجازه
licensure
U
اجازه
licences
U
اجازه
authorisations
U
اجازه
permitting
U
اجازه
fiat
U
اجازه
permits
U
اجازه
liberty
U
اجازه
fiats
U
اجازه
licenses
U
اجازه
unauthorized
U
بی اجازه
license
U
اجازه
by permission of
U
با اجازه
ok
U
اجازه
warrent
U
اجازه
ratification
U
اجازه
authorization
U
اجازه
licensing
U
اجازه
permission
U
اجازه
warranting
U
اجازه قانونی
go through
<idiom>
U
اجازه دادن
passed
U
اجازه عبور
search warrant
U
اجازه تفتیش
search warrants
U
اجازه تفتیش
passes
U
اجازه عبور
pass
U
اجازه عبور
warranted
U
اجازه قانونی
warrant
U
اجازه قانونی
license
U
اجازه نامه
permits
U
اجازه دادن
permit
U
اجازه دادن
connivance
U
اجازه ضمنی
to allow
U
اجازه دادن
permitting
U
اجازه دادن
licensing
U
اجازه نامه
suffered
U
اجازه دادن
suffer
U
اجازه دادن
to obtain permission
U
اجازه گرفتن
have it
<idiom>
U
اجازه دادن
to permit oneself
U
اجازه خواستن
audiences
U
اجازه حضور
audience
U
اجازه حضور
transit bill
U
اجازه عبور
billets
U
اجازه نامه
grant
U
اجازه دادن
without a by your leave
U
بی اجازه بی خداحافظی
granted
U
اجازه دادن
billeting
U
اجازه نامه
grants
U
اجازه دادن
warranties
U
تعهدنامه اجازه
warranty
U
تعهدنامه اجازه
take in
<idiom>
U
اجازه دادن
suffers
U
اجازه دادن
authorizing
U
اجازه دادن
authorizes
U
اجازه دادن
authorize
U
اجازه دادن
searcher warrant
U
اجازه بازرسی
searcher warrant
U
اجازه تفتیش
authorising
U
اجازه دادن
authorises
U
اجازه دادن
billet
U
اجازه نامه
to admit of
U
اجازه دادن
to ask permission
U
اجازه خواستن
to beg leave
U
اجازه رفتن
billeted
U
اجازه نامه
acquisition authority
U
اجازه خرید
inofficial
U
بدون اجازه
certificate of authority
U
اجازه نامه
let
U
اجازه دادن
flight clearance
U
اجازه پرواز
if you please
U
با اجازه شما
letting
U
اجازه دادن
lets
U
اجازه دادن
feu
U
اجازه همیشگی
approach clearance
U
اجازه فرود
authorizations
U
اختیار اجازه
approach clearance
U
اجازه تقرب
imprimatur
U
اجازه چاپ
permissive
U
اجازه دهنده
warrants
U
اجازه قانونی
warrant of attorney
U
اجازه نامه
conge
U
اجازه عبور
grant
U
اجازه دادن
allow
U
اجازه دادن
passports
U
اجازه مسافرت
passport
U
اجازه مسافرت
may i take it please
U
اجازه می فرمایید
by your leave
U
با اجازه شما
allowance
U
اجازه دادن
allowances
U
اجازه دادن
forbid
U
اجازه ندادن
forbids
U
اجازه ندادن
lincense or cence
U
اجازه دادن
power of procuration
U
اجازه نامه
power of attorney
U
اجازه نامه
letter of attorney
U
اجازه نامه
full power of attorney
U
اجازه نامه
power of authority
U
اجازه نامه
licensable
U
قابل اجازه
trip ticket
U
برگه اجازه مسافرت
to take ones farewell of
U
اجازه مرخصی گرفتن از
thole
U
گذاردن اجازه دادن
i beg leave to say
U
اجازه میخواهم بگویم
to obtain permission
U
تحصیل اجازه کردن
to take leave of any one
U
اجازه ازکسی گرفتن
to pray permission
U
در خواست اجازه کردن
to permit oneself
U
بخود اجازه دادن
exequatur
U
اجازه نامه قونسول
greenlight
U
اجازه حرکت و اقدام
he gave us permission to stay
U
اجازه داد که بمانیم
allowing
U
اجازه دادن ستودن
rack rent
U
اجازه گزاف بستن بر
rack rent
U
اجازه تمام سال
landing order
U
اجازه تخلیه بار
leave taking
U
کسب اجازه مرخصی
let by
U
اجازه رد شدن دادن
let in
U
اجازه دخول دادن
letter missive
U
اجازه نامه ابلاغیه
letters of reprisal
U
اجازه نامه انتقام
license contract
U
قرارداد اجازه استفاده
may i see you home?
U
اجازه دهید شمارابخانه
visas
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
visa
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
permit me to say
U
اجازه دهید بگویم
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
the law forbids
U
قانون اجازه نمیدهد
indult
U
اجازه نامه امتیاز
allows
U
اجازه دادن ستودن
absent without leave
U
نهستی بدون اجازه
prior permission
U
اجازه قبلی پرواز
imperscriptible
U
فاقد اجازه نوشته
charter
U
منشور اجازه نامه
chartered
U
منشور اجازه نامه
chartering
U
منشور اجازه نامه
charters
U
منشور اجازه نامه
to let in
U
اجازه دخول دادن
authorization
U
اختیاردادن اجازه دادن
authorisations
U
اختیاردادن اجازه دادن
awol
U
غایب بدون اجازه
authorized
U
اجازه داده شده
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
allowed
<adj.>
<past-p.>
U
اجازه داده شده
approved
<adj.>
<past-p.>
U
اجازه داده شده
authorised
[British]
<adj.>
<past-p.>
U
اجازه داده شده
authorized
<adj.>
<past-p.>
U
اجازه داده شده
passed
<adj.>
<past-p.>
U
اجازه داده شده
agreed
<adj.>
<past-p.>
U
اجازه داده شده
let someone through
U
اجازه ورود دادن
allow
U
اجازه دادن ستودن
license
U
اجازه رفتن دادن
licensing
U
اجازه رفتن دادن
to ask
[someone]
for permission
U
[از کسی]
اجازه گرفتن
admission
U
اجازه بستری
[در بیمارستان]
entrance
U
ورودیه اجازه ورود
entranced
U
ورودیه اجازه ورود
entrances
U
ورودیه اجازه ورود
entrancing
U
ورودیه اجازه ورود
He asked permission to come in.
U
اجازه خواست بیاید تو
enter
U
اجازه دخول دادن
entered
U
اجازه دخول دادن
give out
<idiom>
U
اجازه فرار دادن
licences
U
اجازه رفتن دادن
licence
U
اجازه رفتن دادن
enters
U
اجازه دخول دادن
wink at
<idiom>
U
اجازه دخالت ندادن
keep someone on
<idiom>
U
اجازه همکاری دادن
keep the ball rolling
<idiom>
U
اجازه فعالیت دادن
keep the home fires burning
<idiom>
U
اجازه ادامه دادن
licenses
U
اجازه رفتن دادن
admissive
U
داخل کننده اجازه دهنده
planning permission
U
اجازه عمران و ابادی اراضی
lincense
U
اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
adapter
U
اجازه نصب در سوکت میدهد
Might I ask a question?
U
اجازه می دهید یک سئوال بکنم؟
authorisations
U
اجازه یا توانایی انجام کاری
let out
U
اجازه بیرون امدن دادن
air traffic control clearance
U
اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
authorization
U
اجازه یا توانایی انجام کاری
They gave me permission by way of an exception ...
U
آنها به من استثنأ اجازه دادند ...
take on
<idiom>
U
استخدام کردن،اجازه دادن
squats
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
to license a play
U
اجازه نمایش داستانی را دادن
to license a book
U
اجازه چاپ کتابی را دادن
to give a
U
اجازه حضوردادن گوش دادن
squatting
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
intrusion
U
دخول سرزده و بدون اجازه
intrusions
U
دخول سرزده و بدون اجازه
squat
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
will not hear of
<idiom>
U
رسیدگی ویا اجازه ندادن
grants
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
Please let me give you a lift (ride).
U
اجازه بدهید سوارتان کنم
train path
U
اجازه عبور ترن روی یک خط
squatted
U
بی اجازه در زمینی ساکن شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com