English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geotropism U رشدو نمو گیاه تحت تاثیر قوه جاذبه زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
free air anomaly U اختلاف نیروی جاذبه زمین اختلاف جاذبه ازاد
geomagnetic U وابسته به جاذبه زمین
gravity U جاذبه زمین کشش انحراف
gravity U جاذبه زمین درجه کشش
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
stripping U ریشه کنی گیاه در سطح زمین
recapitulation U تکرار رشدو نمو
recapitulations U تکرار رشدو نمو
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
isomorph U جانور یا گیاه ویاگروهی که مشابه گیاه یاگروه دیگری است
ear U خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
gametophyte U گیاه یا نژادی از گیاه که دارای عضو جنسی تناوبی
rhubarb U گیاه ریواس [از برگ های این گیاه در چین و هند جهت تهیه رنگ زرد لیمویی استفاده می شود.]
madder U گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
halophyte U گیاه اب شور یا گیاه شوره زی
wildling U گیاه وحشی گیاه خودرو
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
gravity U جاذبه
gravitation U جاذبه
appeals U جاذبه
appealed U جاذبه
appeal U جاذبه
valence U جاذبه
attractions U جاذبه
attraction U جاذبه
law of gravity U جاذبه
cohesion U جاذبه مولکولی
gravitation U قوه جاذبه
attration U جاذبه کشندگی
attractive force U نیروی جاذبه
attractive field U میدان جاذبه
attraction of current U جاذبه میدان
adhesion U جاذبه سطحی
attraction force U نیروی جاذبه
gravitation U جاذبه گرانشی
sex appeal U جاذبه جنسی
gravitational attraction U جاذبه گرانشی
absorpthiveness U قوه جاذبه
gravitational force U نیروی جاذبه
coulomb attraction U جاذبه کولنی
gravitational waves U امواج جاذبه
counter attraction U جاذبه متقابله
gravitational constant U ثابت جاذبه
magnetic attraction U جاذبه مغناطیسی
capillary attraction U جاذبه شعریه
gravitation U جاذبه ثقلی
gravitation U کشش جاذبه
electron capture U جاذبه الکترونی
electrostatic attraction U جاذبه الکترواستاتیکی
electromagnetic attraction U جاذبه الکترومغناطیسی
electric attraction U جاذبه الکتریکی
sexiness U جاذبه جنسی
centripetal force U قوه جاذبه مرکز
magnetic dip U قوه جاذبه مغناطیسی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
law of universal gravitation U قانون جاذبه عمومی
law of electrostatic attraction U قانون جاذبه الکترواستاتیکی
intensity of gravity U شدت با زیادی جاذبه
intensity of gravity U گرانی یا جاذبه زیاد
intermolecular attraction U جاذبه بین مولکولی
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
interionic attraction U جاذبه بین یونی
scenic attractions U جاذبه های دیدنی
intermolecular attractive force U نیروی جاذبه بین مولکولی
cohesion U التصاق یا قوه جاذبه ذرات
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitate U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitating U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
affinities U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitated U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
affinity U نیروی جاذبه بین اتمهای یک ملکول
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بطرف جاذبه یامرکز نفوذمتمایل شدن
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
centriole U ذره کوچکی در مرکز جاذبه میان دانه
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
neap tide U دراین حالت نیروی جاذبه ماه وخورشید در خلاف یکدیگر تاثیرمیکند
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
influx U تاثیر
sensations U تاثیر
influence U تاثیر
influences U تاثیر
influenced U تاثیر
influencing U تاثیر
impressiveness U تاثیر
sensation U تاثیر
influxes U تاثیر
effectiveness U تاثیر
forcefulness U تاثیر
forcibly U با تاثیر
effecting U تاثیر
effect U تاثیر
effected U تاثیر
efficacy U تاثیر
affection U تاثیر
adaphorous U بی تاثیر
influence line U خط تاثیر
hanks U تاثیر
hank U تاثیر
semplice U بی تاثیر
after-effects U تاثیر بعدی
effectiveness U تاثیر بخشی
influenced U تاثیر کردن بر
size effect U تاثیر اندازه
efficacy U درجه تاثیر
impressing U تاثیر کردن بر
touched U تحت تاثیر
hit-and-run <idiom> U تاثیر ناگهانی
impresses U تاثیر کردن بر
impressed U تاثیر کردن بر
effectiveness U میزان تاثیر
after-effect U تاثیر بعدی
impress U تاثیر کردن بر
influence U تاثیر کردن بر
wallydraigle U تاثیر پذیر
impressionability U تاثیر پذیری
impressional U تاثیر کننده
influence value U ارزش تاثیر
influence value U ضریب تاثیر
inductive influence U تاثیر القائی
affected [by] <adj.> U تحت تاثیر
concerned [by] <adj.> U تحت تاثیر
impressible U تاثیر پذیر
radius of influence U شعاع تاثیر
aerating U در تحت تاثیر
influences U تاثیر کردن بر
aerated U در تحت تاثیر
aerates U در تحت تاثیر
influencing U تاثیر کردن بر
make an impression U تاثیر گذاشتن
efficiency U درجه تاثیر
afair U تاثیر کردن
field effect U با تاثیر میدانی
aerate U در تحت تاثیر
coefficient U ضریب تاثیر
bear U تاثیر داشتن
efficacity U درجه تاثیر
efficacity U تاثیر سودمندی
bears U تاثیر داشتن
coefficients U ضریب تاثیر
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
electrostatics U بخشی از علم فیزیک که درباره پدیدههای قوه جاذبه و دافعه بارهای الکتریکی گفتگومینماید
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
insalutary U تاثیر روحی بد اب و هوا
action U تاثیر اثر جنگ
impresses U : تحت تاثیر قراردادن
impress U : تحت تاثیر قراردادن
bacterization U تحت تاثیر باکتری
impressed U : تحت تاثیر قراردادن
alcoholism U تاثیر الکل در مزاج
cost effectiveness U تاثیر بخشی هزینه
actions U تاثیر اثر جنگ
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
impressing U : تحت تاثیر قراردادن
counteracted U متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracting U متقابلا" تاثیر گذاشتن
counteracts U متقابلا" تاثیر گذاشتن
ship influence U تاثیر عبور کشتی
edaphic U تحت تاثیر خاک
counteract U متقابلا" تاثیر گذاشتن
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
infusive U دارای قوه نفوذ یا تاثیر
affected U تحت تاثیر واقع شده
iteraction U تاثیر چند چیز بر یکدیگر
vulcanization U تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
react U تحت تاثیر واقع شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com