English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
threads U رشته رشته شدن
thread U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
fibrillation U رشته رشته سازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
sequence U رشته
sequences U رشته
field U رشته
catena U رشته
fibres U رشته
branch U رشته
branches U رشته
train U رشته
trained U رشته
suites U رشته
suite U رشته
reeve U رشته
trains U رشته
seriated U رشته رشته
unifilar U یک رشته
filament U رشته
artery U رشته
arteries U رشته
filaments U رشته
tatter U رشته رشته
strand U رشته
range U رشته
ranged U رشته
ranges U رشته
threads U رشته
thread U رشته
strands U رشته
chain U رشته
chains U رشته
line U رشته
fiber U رشته
yarns U رشته
ghaut U رشته
yarn U رشته
series U رشته
string U رشته
lines U رشته
fields U رشته
fielded U رشته
fibre U رشته
coneatenation U رشته
funicle U رشته
filaria U رشته
hot-wire U رشته حرارتی
hot wire U رشته حرارتی
hot-wired U رشته حرارتی
spaghetti U رشته فرنگی
filament resistor U مقاومت رشته
finite series U رشته کراندار
nerves U رشته عصبی
string length U طول رشته
string manipulation U دستکاری رشته
filiform U رشته مانند
ghat U رشته سلسله
nerve U رشته عصبی
speciality U رشته اختصاصی
specialities U رشته اختصاصی
filum U رشته لیفی
hot-wires U رشته حرارتی
incandescent filament U رشته ملتهب
alphabetic string U رشته الفبائی
optical fiber U رشته اپتیکی
copper strand U رشته مسی
null string U رشته تهی
null string U رشته پوچ
noodle U رشته فرنگی
finespun U نازک رشته
bit stream U رشته ذره یی
bit string U رشته ذرهای
lighting filament U رشته ملتهب
bit string U رشته بیتی
main sequence U رشته اصلی
craftsman trade U رشته فنی
hair worm U کرم رشته
search string U رشته جستجو
hot-wiring U رشته حرارتی
string handling U بکارگیری رشته
spinnerete U رشته ساز
barbicel U رشته باریک پر
spinneret U رشته ساز
solid wire U سیم تک رشته
sequence of events U رشته حوادث
quartermaster U سر رشته دار
quartermasters U سر رشته دار
commentaries U رشته یادداشت
commentary U رشته یادداشت
empty string U رشته خالی
macaroni U رشته فرنگی
guinea worm U کرم رشته
character string U رشته دخشهای
branch U رشته [دانشی]
character string U رشته کاراکتری
fibre U رشته علفی
fibres U رشته علفی
branch U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branches U رشته ساقه
train U رشته سلسله
train U یک رشته موج
trained U رشته سلسله
trained U یک رشته موج
trains U رشته سلسله
trains U یک رشته موج
majoring U رشته اصلی
field U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
division U رشته [دانشی]
string U رشته خالی
string U رشته کردن
line U رشته بند
lines U رشته بند
yarn U رشته طناب
yarns U رشته طناب
major U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
train of thought U رشته افکار
systems U سلسله رشته
ranks U قطار رشته
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
ranked U قطار رشته
ranged U رشته کوه
ranges U رشته کوه
rank U قطار رشته
vermicelli U رشته فرنگی
the province of science U رشته علوم
sequence U رشته ترتیب
symbolic string U رشته علائم
heaters U رشته گرمساز
heater U رشته گرمساز
discipline U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
system U رشته دستگاه
symbol stringe U رشته نمادی
computing U رشته کامپیوتر
ridges U رشته تپه
ridge U رشته تپه
string variable U متغیر رشته
tract U رد بپا رشته
tracts U رد بپا رشته
sequences U رشته ترتیب
pasta U رشته فرنگی
stup string U رشته تنظیم
system U سلسله رشته
specialty U رشته اختصاصی
the province of science U رشته علمی
strobilation U تشکیل رشته
disciplining U رشته علمی
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
terrachord U یک رشته چهار پردهای
ligation U رشته یاوسیله بستن
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
ligature U شریان بندی رشته
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
heater current U جریان رشته گرمساز
arcade U رشته طاق یاطاقها
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
string U تعداد حروف یک رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
minor U رشته فرعی کهاد
aline U دریک رشته قراردادن
suite U رشته مسلسل اپارتمان
tissues U رشته پارچهء بافته
campaign U یک رشته عملیات جنگی
areodesy U رشته مریخ شناسی
suites U رشته مسلسل اپارتمان
competent U شایسته دارای سر رشته
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
flight U یک رشته پلکان سلسله
fibril U رشته کوچک تارچه
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
fiberglass U شیشه رشته مانند
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
continuum U رشته مسلسل تسلسل
tissue U رشته پارچهء بافته
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
to lose the t. of a discourse U رشته سخن را ازدست دادن
She interrupted the train of my thoughts. U رشته افکارم را پاره کرد
Range of mountains. U رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com