English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
heater U رشته گرمساز
heaters U رشته گرمساز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
heater current U جریان رشته گرمساز
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
Other Matches
heating unit U سازه گرمساز
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
fiberize U رشته رشته کردن
threads U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
thread U رشته رشته شدن
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
trains U رشته
coneatenation U رشته
sequence U رشته
reeve U رشته
suites U رشته
suite U رشته
branches U رشته
catena U رشته
train U رشته
trained U رشته
thread U رشته
sequences U رشته
unifilar U یک رشته
strand U رشته
arteries U رشته
filament U رشته
filaments U رشته
strands U رشته
threads U رشته
seriated U رشته رشته
chain U رشته
range U رشته
ranged U رشته
ranges U رشته
chains U رشته
tatter U رشته رشته
line U رشته
branch U رشته
lines U رشته
series U رشته
yarn U رشته
fielded U رشته
fields U رشته
filaria U رشته
string U رشته
funicle U رشته
field U رشته
ghaut U رشته
fiber U رشته
fibre U رشته
yarns U رشته
fibres U رشته
artery U رشته
copper strand U رشته مسی
filum U رشته لیفی
hot-wired U رشته حرارتی
bit string U رشته بیتی
bit string U رشته ذرهای
ghat U رشته سلسله
bit stream U رشته ذره یی
character string U رشته کاراکتری
filament resistor U مقاومت رشته
character string U رشته دخشهای
filiform U رشته مانند
finite series U رشته کراندار
lighting filament U رشته ملتهب
main sequence U رشته اصلی
sequence U رشته ترتیب
specialities U رشته اختصاصی
speciality U رشته اختصاصی
incandescent filament U رشته ملتهب
craftsman trade U رشته فنی
string manipulation U دستکاری رشته
finespun U نازک رشته
nerve U رشته عصبی
nerves U رشته عصبی
string length U طول رشته
null string U رشته پوچ
sequence of events U رشته حوادث
null string U رشته تهی
quartermaster U سر رشته دار
optical fiber U رشته اپتیکی
quartermasters U سر رشته دار
alphabetic string U رشته الفبائی
search string U رشته جستجو
commentaries U رشته یادداشت
commentary U رشته یادداشت
empty string U رشته خالی
hair worm U کرم رشته
solid wire U سیم تک رشته
spaghetti U رشته فرنگی
hot wire U رشته حرارتی
guinea worm U کرم رشته
hot-wire U رشته حرارتی
noodle U رشته فرنگی
barbicel U رشته باریک پر
hot-wires U رشته حرارتی
hot-wiring U رشته حرارتی
string handling U بکارگیری رشته
spinnerete U رشته ساز
spinneret U رشته ساز
macaroni U رشته فرنگی
branch U رشته [دانشی]
fibre U رشته علفی
fibres U رشته علفی
branch U شعبه رشته
lines U رشته بند
branch U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branches U رشته ساقه
train U رشته سلسله
train U یک رشته موج
trained U رشته سلسله
trained U یک رشته موج
trains U رشته سلسله
trains U یک رشته موج
majoring U رشته اصلی
field U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
division U رشته [دانشی]
string U رشته خالی
string U رشته کردن
line U رشته بند
yarn U رشته طناب
yarns U رشته طناب
major U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
computing U رشته کامپیوتر
discipline U رشته علمی
the province of science U رشته علوم
vermicelli U رشته فرنگی
ranges U رشته کوه
ranged U رشته کوه
range رشته کوه
systems U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
disciplines U رشته علمی
disciplining U رشته علمی
symbolic string U رشته علائم
ridges U رشته تپه
ridge U رشته تپه
strobilation U تشکیل رشته
stup string U رشته تنظیم
symbol stringe U رشته نمادی
ranks U قطار رشته
ranked U قطار رشته
rank U قطار رشته
system U رشته دستگاه
system U سلسله رشته
tracts U رد بپا رشته
tract U رد بپا رشته
sequences U رشته ترتیب
pasta U رشته فرنگی
train of thought U رشته افکار
string variable U متغیر رشته
specialty U رشته اختصاصی
the province of science U رشته علمی
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
terrachord U یک رشته چهار پردهای
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
ligature U شریان بندی رشته
ligation U رشته یاوسیله بستن
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
string U تعداد حروف یک رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
minor U رشته فرعی کهاد
aline U دریک رشته قراردادن
suite U رشته مسلسل اپارتمان
tissues U رشته پارچهء بافته
campaign U یک رشته عملیات جنگی
areodesy U رشته مریخ شناسی
suites U رشته مسلسل اپارتمان
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
competent U شایسته دارای سر رشته
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
fibril U رشته کوچک تارچه
continuum U رشته مسلسل تسلسل
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
fiberglass U شیشه رشته مانند
flight U یک رشته پلکان سلسله
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
tissue U رشته پارچهء بافته
arcade U رشته طاق یاطاقها
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
Range of mountains. U رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
She interrupted the train of my thoughts. U رشته افکارم را پاره کرد
to lose the t. of a discourse U رشته سخن را ازدست دادن
collating sequence U توالی ترتیب رشته تلفیق
indirectly heated cathode U کاتد با رشته گرم ساز
he is on the wrong scent U سر رشته کار را گم کرده است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com