English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
threads U رشته رشته شدن
fibrillation U رشته رشته سازی
fiberize U رشته رشته کردن
thread U رشته رشته شدن
sodality U دوستی
peace U دوستی
uxoriousness U زن دوستی
fellowship U دوستی
fellowships U دوستی
brotherliness U دوستی
friendships U دوستی
togetherness U دوستی
philogyny U زن دوستی
friendship U دوستی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
motherly love U دوستی مادرانه
the utmost love U منتهای دوستی
negrophilism U سیاه دوستی
taphophilia U گور دوستی
negrophilism U دوستی بازنگیان
love feast U عید دوستی
fraternal love U دوستی برادری
protestation of frienship U ادعای دوستی
fraternization U دوستی کردن
ritualism U تشریفات دوستی
self love U خود دوستی
philoprogenitiveness U بچه دوستی
altruism U نوع دوستی
paternal love U دوستی پدرانه
ophilia U مار دوستی
professed love U دوستی زبانی
brotherly U ازروی دوستی
algophilia U درد دوستی
lastering friendship U دوستی پا بر جا یا ثابت
wanderlust U اوارگی دوستی
humanitarianism U بشر دوستی
excessive love U دوستی زیاد
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
philanthropy U بشر دوستی
ties of friendship U قیودیاعلاقه دوستی
gregariously U از روی جمعیت دوستی
liquorish U حاکی ازنوشابه دوستی
humanitarianism U مسلک بشر دوستی
humanitarianism U فلسفه همنوع دوستی
breach of friendship U بهم زدن دوستی
fawns U افهار دوستی کردن
sportsmanship U ورزش دوستی مردانگی
algolagnia U درد دوستی جنسی
bibliomania U جنون کتاب دوستی
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
electrophilic attack U حمله الکترون دوستی
philosophically U ازراه حکمت دوستی
fawned U افهار دوستی کردن
ties of friendship U انچه دوستی اقتضامیکند
to make friends with anyone U با کسی اشنایی یا دوستی
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend ! U معنی دوستی را هم فهمیدیم
fawn U افهار دوستی کردن
endearing U از روی دوستی و محبت
cozy up to (someone) <idiom> U باکسی دوستی برقرارکردن
kiss of death U دوستی خاله خرسه
patriotically U از روی میهن دوستی
humanism U نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
electrophilic aromatic substitution U استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
He came under the guise of friend ship . U درقالب دوستی ظاهر ( وارد ) شد
nucleophilic aromatic substitution U استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
He did it out of friendship. U ازروی دوستی اینکار راکرد
theocentrism U توجه بخدا خدا دوستی
i reckon U اطمینان به دوستی کسی داشتن
theocentricity U توجه بخدا خدا دوستی
they are sworn frends U با هم پیمان دوستی بسته اند
haunts U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
i reckon U روی دوستی کسی حساب کردن
haunt U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
wanderlust U علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
(not) have anything to do with someone <idiom> U نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
they are sworn frends U بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
snake in the grass <idiom> U دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
curry favor <idiom> U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
backstabber U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
filament U رشته
arteries U رشته
thread U رشته
filaments U رشته
artery U رشته
strand U رشته
strands U رشته
threads U رشته
reeve U رشته
seriated U رشته رشته
tatter U رشته رشته
unifilar U یک رشته
ghaut U رشته
funicle U رشته
fiber U رشته
catena U رشته
coneatenation U رشته
branches U رشته
filaria U رشته
fibres U رشته
suite U رشته
range U رشته
suites U رشته
ranges U رشته
string U رشته
train U رشته
sequence U رشته
trains U رشته
fibre U رشته
fields U رشته
branch U رشته
chain U رشته
chains U رشته
line U رشته
series U رشته
lines U رشته
field U رشته
ranged U رشته
yarn U رشته
trained U رشته
fielded U رشته
sequences U رشته
yarns U رشته
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
trained U یک رشته موج
noodle U رشته فرنگی
trained U رشته سلسله
main sequence U رشته اصلی
trains U رشته سلسله
trains U یک رشته موج
lighting filament U رشته ملتهب
incandescent filament U رشته ملتهب
hot-wire U رشته حرارتی
sequence U رشته ترتیب
tracts U رد بپا رشته
tract U رد بپا رشته
filum U رشته لیفی
filiform U رشته مانند
finespun U نازک رشته
finite series U رشته کراندار
filament resistor U مقاومت رشته
computing U رشته کامپیوتر
ghat U رشته سلسله
train U رشته سلسله
guinea worm U کرم رشته
hair worm U کرم رشته
string length U طول رشته
strobilation U تشکیل رشته
stup string U رشته تنظیم
symbol stringe U رشته نمادی
symbolic string U رشته علائم
string U رشته خالی
the province of science U رشته علوم
the province of science U رشته علمی
string U رشته کردن
majoring U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
major U رشته اصلی
yarns U رشته طناب
yarn U رشته طناب
train of thought U رشته افکار
line U رشته بند
pasta U رشته فرنگی
string variable U متغیر رشته
string manipulation U دستکاری رشته
string handling U بکارگیری رشته
null string U رشته پوچ
null string U رشته تهی
train U یک رشته موج
optical fiber U رشته اپتیکی
branches U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
branch U شعبه رشته
fibres U رشته علفی
search string U رشته جستجو
sequence of events U رشته حوادث
fibre U رشته علفی
solid wire U سیم تک رشته
spinneret U رشته ساز
spinnerete U رشته ساز
lines U رشته بند
barbicel U رشته باریک پر
hot wire U رشته حرارتی
spaghetti U رشته فرنگی
bit stream U رشته ذره یی
bit string U رشته ذرهای
bit string U رشته بیتی
system U رشته دستگاه
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
range رشته کوه
ranged U رشته کوه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com