English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 244 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
field U رشته
fielded U رشته
fields U رشته
string U رشته
line U رشته
lines U رشته
series U رشته
yarn U رشته
yarns U رشته
fibre U رشته
fibres U رشته
branch U رشته
branches U رشته
train U رشته
trained U رشته
trains U رشته
suite U رشته
suites U رشته
sequence U رشته
sequences U رشته
range U رشته
ranged U رشته
ranges U رشته
chain U رشته
chains U رشته
filament U رشته
filaments U رشته
arteries U رشته
artery U رشته
strand U رشته
strands U رشته
thread U رشته
threads U رشته
catena U رشته
coneatenation U رشته
fiber U رشته
filaria U رشته
funicle U رشته
ghaut U رشته
reeve U رشته
division U رشته [دانشی]
area U رشته [دانشی]
field U رشته [دانشی]
branch U رشته [دانشی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
null U رشته یا حروفی که حرف null دارد برای بیان انتهای رشته
fill U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
fills U حرفی که یک رشته اضافه میشود تا طول آن رشته مناسب شود
thready U رشته رشته باصدای باریک
threads U رشته رشته شدن
thread U رشته رشته شدن
fiberize U رشته رشته کردن
fibrillation U رشته رشته سازی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
sierra U رشته کوه تیز ودندانه دار رشته جبال تیز ودندانه دار
seriated U رشته رشته
unifilar U یک رشته
tatter U رشته رشته
speciality U رشته اختصاصی
hot-wire U رشته حرارتی
hot wire U رشته حرارتی
spaghetti U رشته فرنگی
hot-wired U رشته حرارتی
string length U طول رشته
filum U رشته لیفی
filament resistor U مقاومت رشته
string manipulation U دستکاری رشته
nerves U رشته عصبی
filiform U رشته مانند
nerve U رشته عصبی
ghat U رشته سلسله
specialities U رشته اختصاصی
finite series U رشته کراندار
hot-wires U رشته حرارتی
optical fiber U رشته اپتیکی
incandescent filament U رشته ملتهب
null string U رشته تهی
copper strand U رشته مسی
null string U رشته پوچ
barbicel U رشته باریک پر
noodle U رشته فرنگی
bit stream U رشته ذره یی
bit string U رشته ذرهای
finespun U نازک رشته
bit string U رشته بیتی
lighting filament U رشته ملتهب
character string U رشته دخشهای
alphabetic string U رشته الفبائی
craftsman trade U رشته فنی
hair worm U کرم رشته
hot-wiring U رشته حرارتی
string handling U بکارگیری رشته
spinnerete U رشته ساز
sequence of events U رشته حوادث
spinneret U رشته ساز
solid wire U سیم تک رشته
quartermaster U سر رشته دار
quartermasters U سر رشته دار
commentaries U رشته یادداشت
commentary U رشته یادداشت
macaroni U رشته فرنگی
empty string U رشته خالی
search string U رشته جستجو
guinea worm U کرم رشته
main sequence U رشته اصلی
computing U رشته کامپیوتر
character string U رشته کاراکتری
fibre U رشته علفی
fibres U رشته علفی
branch U شعبه رشته
branch U رشته ساقه
branches U شعبه رشته
branches U رشته ساقه
train U رشته سلسله
train U یک رشته موج
trained U رشته سلسله
trained U یک رشته موج
trains U رشته سلسله
trains U یک رشته موج
majoring U رشته اصلی
string U رشته خالی
string U رشته کردن
line U رشته بند
lines U رشته بند
yarn U رشته طناب
yarns U رشته طناب
major U رشته اصلی
majored U رشته اصلی
train of thought U رشته افکار
system U رشته دستگاه
rank U قطار رشته
systems U سلسله رشته
systems U رشته دستگاه
symbolic string U رشته علائم
range رشته کوه
ranged U رشته کوه
heaters U رشته گرمساز
ranges U رشته کوه
vermicelli U رشته فرنگی
the province of science U رشته علوم
heater U رشته گرمساز
disciplining U رشته علمی
disciplines U رشته علمی
sequence U رشته ترتیب
system U سلسله رشته
ranked U قطار رشته
ranks U قطار رشته
ridges U رشته تپه
ridge U رشته تپه
string variable U متغیر رشته
strobilation U تشکیل رشته
tract U رد بپا رشته
tracts U رد بپا رشته
sequences U رشته ترتیب
specialty U رشته اختصاصی
the province of science U رشته علمی
discipline U رشته علمی
symbol stringe U رشته نمادی
stup string U رشته تنظیم
pasta U رشته فرنگی
terrachord U یک رشته چهار پردهای
ligation U رشته یاوسیله بستن
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
heater cathode U کاتد با رشته گرمساز
ribbon vermicelli U رشته فرنگی باریک
What is your branch of study? U رشته تحصیلیتان چیست ؟
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
to go in for U رشته یاپیشه خودقراردادن
mycelium U رشته رشدکننده قارچ
metal filament [رشته مارپیچ فلزی]
main sequence stars U ستارگان رشته اصلی
ligature U شریان بندی رشته
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
heater voltage U ولتاژ رشته گرمساز
heater current U جریان رشته گرمساز
arcade U رشته طاق یاطاقها
campaigned U یک رشته عملیات جنگی
string U تعداد حروف یک رشته
string U برچسب مشخصات یک رشته
minor U رشته فرعی کهاد
aline U دریک رشته قراردادن
suite U رشته مسلسل اپارتمان
tissues U رشته پارچهء بافته
campaign U یک رشته عملیات جنگی
areodesy U رشته مریخ شناسی
suites U رشته مسلسل اپارتمان
competent U شایسته دارای سر رشته
campaigning U یک رشته عملیات جنگی
string U اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
flight U یک رشته پلکان سلسله
fibril U رشته کوچک تارچه
campaigns U یک رشته عملیات جنگی
fiberglass U شیشه رشته مانند
bonds of relationship U رشته قوم وخویشی
continuum U رشته مسلسل تسلسل
tissue U رشته پارچهء بافته
spaghetti U خوراک رشته فرنگی
to lose the t. of a discourse U رشته سخن را ازدست دادن
She interrupted the train of my thoughts. U رشته افکارم را پاره کرد
Range of mountains. U رشته کوه ( کوهها ؟جبال )
He is majoring in mathematic at the university. U در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
collating sequence U توالی ترتیب رشته تلفیق
indirectly heated cathode U کاتد با رشته گرم ساز
he is on the wrong scent U سر رشته کار را گم کرده است
gastrologist U صاحب سر رشته درپختن وخوردن
funicle U ساقه تخمچه رشته تخم چه
flaxy filaments U رشته هایا الیاف کتان
monofilament U تاریا رشته واحدتاب نخورده
tortellini U خوراک رشته فرنگی پر ازچاشنی جوشانده
conductors U هادی جریان برق رشته سیم
heart strings U عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
To pick up (to lose) the thread of conversation. U رشته سخن را بدست گرفتن ( گم کردن )
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
to keep the ball rolling U رشته سخن رانگسیختن پشتش را امدن
conductor U هادی جریان برق رشته سیم
hot wire instrument U دستگاه اندازه گیری با رشته حرارتی
gourmand U صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
enfilade U [یک رشته اتاق که رو به روی هم قرار دارند.]
repeating group U الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
otolaryngology U رشته بیماریهای گوش و گلو و بینی
monofil U تاریا رشته واحد تاب نخورده
gourmands U صاحب سر رشته در خوراک شکم پرست
shroud laid U تشکیل شده از چهار رشته چهاررشتهای
thread count U [تعداد رشته نخ تار یا پود در یک طول مشخص]
wool of short staple U پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
nerve fascicle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve bundle U دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
arrays U آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
It is an absolute chaos. U همه رشته کارها از دست در رفته است
string U عملیات برنامه که روی رشته ها اجرا میشود
array U آرایهای که عناصرش می توانند به صورت رشته هایی
DNA double helix U [یک ساختار دو رشته ایی متشکل از ۴ نوکلئوتید است. ]
neuron U رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
granite paper U کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
veterinarians U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
flyings U رشته هایالیف هایی که ازچیزی جداشده بهوامیرود
electron beam U رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
veterinarian U پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
neurons U رشته مغزی و ستون فقراتی یاخته عصبی
minor U در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
fibrin U ماده پروتئینی رشته مانند وغیر محلول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com