English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accretion of silt U رسوب زدایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
error trapping U اشتباه زدایی غلط زدایی
dehydroisomerization U همپارش با هیدروژن زدایی ایزومر شدن با هیدروژن زدایی
deposit U رسوب
residual U رسوب
fouler U رسوب
fouled U رسوب
percipitate U رسوب
foul U رسوب
foulest U رسوب
sinter U رسوب
fouls U رسوب
precipitation U رسوب
alluvion U رسوب
alluvium U رسوب
mud U رسوب
dreg U رسوب
deposits U رسوب
fouling U رسوب
illuviation U رسوب
sediment U رسوب
sediments U رسوب
dehydration U اب زدایی
deglaciation U یخ زدایی
de icing U یخ زدایی
percipitate U رسوب کردن
silting U رسوب ته نشینی
oil sludge U رسوب روغن
mud valve U دریجه رسوب
glacial deposit U رسوب یخچالی
setting basin U حوضچه رسوب
settling basin U حوضچه رسوب
trap box U حوضچه رسوب
bosh U رسوب کوارتس
residuum U پسمانده رسوب
silt pit U چاله رسوب
sedimentation U رسوب گذاری
sedimentation U رسوب سازی
silt sump U چاهک رسوب
accretionof silt U رسوب زدائی
precipitant U عامل رسوب
tartars U ته نشین رسوب
tartar U ته نشین رسوب
precipitated U رسوب شیمیایی
precipitate U رسوب کردن
precipitate U رسوب شیمیایی
precipitation U رسوب کردن
deposit U ذخیره رسوب
deposits U رسوب کردن
precipitation U رسوب دادن
fouls U رسوب کردن
foulest U رسوب کردن
fouled U رسوب کردن
foul U رسوب کردن
deposits U ذخیره رسوب
sediments U رسوب کردن
sediments U لای رسوب
sediment U لای رسوب
precipitated U رسوب کردن
precipitates U رسوب شیمیایی
fouling U رسوب کردن
fouling U رسوب رسوبات
fouler U رسوب کردن
sediment U رسوب کردن
precipitates U رسوب کردن
precipitating U رسوب شیمیایی
precipitating U رسوب کردن
deposit U رسوب کردن
desulphurizing U گوگرد زدایی
depolarization U قطبش زدایی
desalination U نمک زدایی
desalinization U نمک زدایی
desalting U نمک زدایی
desegregation U جدایی زدایی
desulfurization U گوگرد زدایی
dispergation U لخته زدایی
disinhibition U بازداری زدایی
discoloration U رنگ زدایی
desensitization U حساسیت زدایی
mechanical de icing U یخ زدایی مکانیکی
demystifying U راز زدایی
demystify U راز زدایی
demystifies U راز زدایی
demystified U راز زدایی
decolonization U مستعمره زدایی
unconditioning U شرطی زدایی
trubleshoot U عیب زدایی
troubleshoot U عیب زدایی
peptization U لخته زدایی
stain removed U لکه زدایی
deoxygenation U اکسیژن زدایی
demythologization U اسطوره زدایی
unlearning U یادگیری زدایی
decolourization U رنگ زدایی
debugging U اشکال زدایی
debug aids U ابزاراشکال زدایی
decolorization U رنگ زدایی
decarboxylation U کربوکسیل زدایی
decarbonylation U کربونیل زدایی
undoing U عمل زدایی
detente U تشنج زدایی
decentralization U مرکزیت زدایی
decoloration U رنگ زدایی
blanching U رنگ زدایی
de escalation U تشنج زدایی
dealkylation U الکیل زدایی
deamination U امین زدایی
sterilization U گند زدایی
deculturation U فرهنگ زدایی
genocide U نژاد زدایی
debugged U اشکال زدایی
demodulation U تحمیل زدایی
debug U اشکال زدایی
demagnetization U مغناطیس زدایی
deionization U یون زدایی
debugs U اشکال زدایی
dehydrohalogenation U هیدروهالوژن زدایی
degasify U گاز زدایی
dehydrogenation U هیدروژن زدایی
deforestation U جنگل زدایی
descaling U پوسته زدایی
dehumidification U رطوبت زدایی
vapor deposition U رسوب سازی با بخار
silt ejector U تخلیه کننده رسوب
trap box U حوضچه رسوب زهکشها
precipating agent U عامل رسوب دهنده
reprecipitation U رسوب کردن مجدد
reprecipitation U رسوب دادن مجدد
sludge U رسوب گل و لای ضخیم
precipitation reaction U واکنش رسوب دهنده
de-escalates U تشنج زدایی کردن
de-escalated U تشنج زدایی کردن
de-escalate U تشنج زدایی کردن
de escalate U تشنج زدایی کردن
debugged U اشکال زدایی کردن
desegregates U تفکیک زدایی کردن
de-escalating U تشنج زدایی کردن
debug U اشکال زدایی کردن
desegregate U تفکیک زدایی کردن
desegregated U تفکیک زدایی کردن
desegregating U تفکیک زدایی کردن
bleaching U رنگ زدایی الیاف
defusing U تشنج زدایی کردن
defuses U تشنج زدایی کردن
program debugging U اشکال زدایی برنامه
debugging a program U اشکال زدایی یک برنامه
debugging aids U ادوات اشکال زدایی
debugging aids U وسائل اشکال زدایی
hydrodesulfurizing U گوگرد زدایی با هیدروژن
desulfurization unit U واحد گوگرد زدایی
demagnetization factor U ضریب مغناطیس زدایی
demodulation U کشف تحمیل زدایی
deskew U اریب زدایی کردن
pyrolytic dehydrogenation U هیدروژن زدایی تفکافتی
debug aids U ادوات اشکال زدایی
bleaching powder U گرد رنگ زدایی
defused U تشنج زدایی کردن
defuse U تشنج زدایی کردن
debugs U اشکال زدایی کردن
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
systematic desensitization U حساسیت زدایی منظم
alluvial U ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
eolian U رسوب حاصل از جریان باد
tidal mud deposits U گل رسوب شده حاصل از جزرو مد
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
coppering U مس گیری رفع رسوب مس از داخل لوله
laterization U تبدیل سنگ به رسوب صخرههای قرمز
sludge U لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
scale U ستون درجه رسوب جدار داخلی دیگ بخارناو
transversal U اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
juck work U کوبیدن میخ درکف و دیوارهای کانال به منظور ایجاد رسوب
illuviate U در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
age hardening U سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
fractional precipitation U رسوب گیری جزء به جزء
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com