English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
juke joint U رستوران کوچکی که خوراک ارزان داشته و نیز صفحات گرامافون را با انداختن پول دراسباب خودکار میزند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discophile U علاقمند به صفحات گرامافون
microgroove U سه شاخه قابل تعویض میان صفحات گرامافون
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این نزدیکی ها پیدا میشود؟
Is there an inexpensive restaurant around here? U آیا رستوران ارزان این اطراف پیدا میشود؟
jukeboxes U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukebox U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
She declined several restaurants before we could agree on one. U او [زن] چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
delta clock U که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
gastronome U EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
phonograph U گرامافون
gramophones U گرامافون
phonographs U گرامافون
record player U گرامافون
record players U گرامافون
talking machine U گرامافون
gramophone U گرامافون
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
cartridges U پیکاپ گرامافون
platters U صفحه گرامافون
platter U صفحه گرامافون
discs U صفحه گرامافون
phonograph pickup U پیکاپ گرامافون
phono pickup U پیکاپ گرامافون
disc U صفحه گرامافون
phone cartridge U پیکاپ گرامافون
cartridge U پیکاپ گرامافون
phonograph oscillator U اوسیلاتور گرامافون
record U صفحه گرامافون
recording U صفحه گرامافون
recordings U صفحه گرامافون
phonograph record U صفحه گرامافون
phonogramic U وابسته به گرامافون یا صدانگار
flip side U پشت صفحهی گرامافون
phonogrammic U وابسته به گرامافون یا صدانگار
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
roundsman U کسی که گشت میزند
he does nothing but talk U فقط حرف میزند
it stings the conscience U وجدان را نیش میزند
he rows 0 to the minute U او دقیقهای سی پارو میزند
bassist U کسی که ویلون سل میزند
rounder U کسی که دور میزند
server U بازیکنی که توپ را میزند
tone arm U الت سوزن نگهدار گرامافون
disc recording U ضبط روی صفحه گرامافون
soliloquist U کسیکه باخود حرف میزند
It makes my stomach turn [over] . <idiom> U دلم را به هم میزند. [اصطلاح روزمره]
he coins money U گویی پول سکه میزند
the horse refuses the fence U اسب از پر چین عقب میزند
soliloquizer U کسیکه باخود حرف میزند
pickup U دستگاه برقی ناقل صدای گرامافون
smatterer U کسیکه از روی بی اطلاعی حرف میزند
cruisers U کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
milk walk U گشتی که شیر فروش میزند گشت
cruiser U کشتی یا تاکسی یاکسی که گشت میزند
pone U کسیکه ورق بازی رابر میزند
the food was smoked U خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
phonograph U صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
talking books U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
phonographs U صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
talking book U صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
phonographic U صدا نگار دستگاه ضبط صوت گرامافون
discography U ضبط صدا و ثبت ان بر روی صفحه گرامافون
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
sprayed U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
that is an offences to moralit U لطمه به خلاق میزند درعالم اخلاق خطاست
sprays U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
wing U گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
spray U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
spraying U ترشح قطرات ریز باران که بادانراباطراف میزند
winging U گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
get what's coming to one <idiom> U هرکسی نوع رفتار را خودش رقم میزند
gold digger U زنی که با افسونهای زنانه مردان را تیغ میزند
eating house U رستوران
chop house U رستوران
coffee shop U رستوران
eatinghouse U رستوران
tea-room U رستوران
buffets U رستوران
buffeting U رستوران
buffeted U رستوران
buffet U رستوران
tea shops U رستوران
cafe U رستوران
tea shop U رستوران
restaurant U رستوران
restaurants U رستوران
snack bar U رستوران
snack bars U رستوران
tea-rooms U رستوران
panatrope U اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
wisecracker U کسیکه حرف کنایه داریا شوخی امیز میزند
card sharp U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharps U قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
obstruction guard U میله جلو لوکوموتیوکه موانع را از روی ریلهاپس میزند
iam impatient to go U دلم شور میزند که بروم شتاب دارم برفتن
restaurateurs U صاحب رستوران
dumb waiter U رستوران سیار
dumb waiters U رستوران سیار
restaurateur U صاحب رستوران
restauranteur U صاحب رستوران
diners U واگن رستوران
diner U واگن رستوران
salon U رستوران مشروبفروشی
salons U رستوران مشروبفروشی
dance floor U محلمخصوصرقصدر رستوران
malingerer U سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
talk someone's ear off <idiom> U آنقدر حرف میزند که انگاری سرگنجشک خورده [اصطلاح روزمره]
malingerers U سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند
dining cars U واگن رستوران قطار
dining car U واگن رستوران قطار
saloons U سالن زیبایی رستوران
saloon U سالن زیبایی رستوران
canteen U فروشگاه یا رستوران سربازخانه
canteens U فروشگاه یا رستوران سربازخانه
Our office is facing (opposite)the restaurant. U دفتر ما روبروی رستوران است
station bar U رستوران ایستگاه راه آهن
perforated cover plates U صفحات سوراخدار
perforated cover plates U صفحات مشبک
odd pages U صفحات فرد
facing pages U صفحات روبرو
pp U مخفف صفحات
brackets U صفحات لچکی
To order a meal. U سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
No vacancies. U جاموجود نیست ( درهتل ؟رستوران وغیره )
tearoom U رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
flagellant U کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
low priced U ارزان
inexpensively U ارزان
microcomputer U ارزان
hand-me-down U ارزان
hand-me-downs U ارزان
cheap U ارزان
inexpensive U ارزان
jitney U ارزان
hand me down U ارزان
cut rate U ارزان
micro U ارزان
micros U ارزان
cheapest U ارزان
cheaper U ارزان
penny a line U ارزان
forms U صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed U صفحهای از صفحات کامپیوتری
pagination U ترتیب صفحات در کتاب
x plates U صفحات انحراف افقی
form U صفحهای از صفحات کامپیوتری
group of battery plates U دسته صفحات باتری
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
luncheonettes U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
Can you recommend a good restaurant? U آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
luncheonette U رستوران یا محلی که غذاهای مختصر و سبک را می فروشد
off season U ارزان تر از معمول
to look down U ارزان شدن
gimcrack U بازیچه ارزان
to sell off U ارزان فروختن
cheapskate U ادم ارزان خر
grotty U ارزان و کثیف
penny gaff U نمایشگاه ارزان
doss-house U مسافرخانهی ارزان
doss-houses U مسافرخانهی ارزان
easy money U پول ارزان
gasper U سیگارت ارزان
cheap money U پول ارزان
flivver U اتومبیل ارزان
red eye U ویسکی ارزان
jerry-built U ارزان بناشده
jerry built U ارزان بناشده
cheap labor U کار ارزان
to pull down U ارزان کردن
brummagem U پست ارزان
undersell U ارزان تر فروختن
dirt cheap U بسیار ارزان
look down U ارزان شدن
bargain U خرید ارزان
repagination U عمل تغییر طول صفحات
tasse U صفحات فلزی زره زیرکمر
one time pad U صفحات کلید رمز یک رویه
forming of battery plates U اماده سازی صفحات باتری
tace U صفحات فلزی زره زیرکمر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com