English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
terrace U ردیف خانههای بهم پیوسته
terraces U ردیف خانههای بهم پیوسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
terraced houses U خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
Jaldar U [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
half way houses U خانههای امادگی
bungalows U خانههای ییلاقی
bungalow U خانههای ییلاقی
row marker U دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
white squate weakness U ضعف خانههای سفیدرنگ شطرنج
away U پیوسته بطور پیوسته
atrium U اطاق میانی خانههای روم قدیم
black square weakness U ضعف خانههای سیه رنگ شطرنج
magic square U چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
contiguous U خانههای گرافیکی یا حروفی که بر همدیگر اثر می گذارند
garbage collection U پاک کردن خانههای بلااستفاده حافظه در یک فایل
asynchronous U در یک شبکه با استفاده از خانههای داده با اندازه ثابت
wanigan U خانههای نصب شده روی تریلر سیار خانه پیش ساخته
trick or treat U قاشق زنی وکاسه زنی دم درب خانههای مردم
thins U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
non-stop U پیوسته
perpetually U پیوسته
in connexion with U پیوسته به
continual U پیوسته
cohesive U به هم پیوسته
unremittingly U پیوسته
proximate U پیوسته
annexed U پیوسته
for evermore U پیوسته
on end U پیوسته
on and on U پیوسته
eternal U پیوسته
syndetic U پیوسته
cursive U پیوسته
d. in U پیوسته
continous U پیوسته
uninterrupted U پیوسته
alway U پیوسته
everywhen U پیوسته
coalescent U پیوسته
bursts U پیوسته
burst U پیوسته
coadunate U پیوسته
for ever and aday U پیوسته
incessantly U پیوسته
attached U پیوسته
ceaseless U پیوسته
conjoint U پیوسته
round-the-clock U پیوسته
married U پیوسته
continued U پیوسته
legato U پیوسته
contiguous U پیوسته
concomitant U پیوسته
ceaselessly U پیوسته
incessant U پیوسته
allied U پیوسته
affined U پیوسته
continuous U پیوسته
never ceasing U پیوسته
sequence U ردیف
sequences U ردیف
columns U ردیف
column U ردیف
runs U ردیف
rank U ردیف
rank U ردیف صف
ranked U ردیف
ranked U ردیف صف
ranks U ردیف
ranges U ردیف
ranged U ردیف
deque U ردیف
range U ردیف
ranks U ردیف صف
run U ردیف
tiers U ردیف
row U ردیف
rack U ردیف
racks U ردیف
wracked U ردیف
rows U ردیف
rowed U ردیف
octachord U ردیف
cues U ردیف
cue U ردیف
racked U ردیف
tier U ردیف
classing U ردیف
classed U ردیف
wracks U ردیف
lines U ردیف
line U ردیف
class U ردیف
classes U ردیف
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
continuous variable U متغیر پیوسته
adjoined U پیوسته بودن
burster U فرم پیوسته
whittle U پیوسته کم کردن
conjunct U بهم پیوسته
accrete U بهم پیوسته
burst mode U حالت پیوسته
adjoins U پیوسته بودن
connecting arrangement U ترتیب پیوسته
haunt U پیوسته امدن به
haunts U پیوسته امدن به
continuous processing U پردازش پیوسته
continuous spectrum U طیف پیوسته
continuous function U تابع پیوسته
continuous phase U فاز پیوسته
continuous scrolling U حرکت پیوسته
continuous tone U اهنگ پیوسته
continuous tone U ته رنگ پیوسته
continuous forms U ورقههای پیوسته
continuous traffic line U خط پیوسته امد و شد
continuate U پیوسته بهم
continuous data U دادههای پیوسته
continuous distributions U توزیع پیوسته
continuous duty U کار پیوسته
continuous error U خطای پیوسته
continuous form U ورقه پیوسته
continuous process U فرایند پیوسته
adjoin U پیوسته بودن
collateral measures U اقدامت پیوسته
sympetalous U پیوسته گلبرگ
sustained yield U بازده پیوسته
forever U جاویدان پیوسته
thereunto U بضمیمیه ان پیوسته به ان
accretion U رشد پیوسته
compact U بهم پیوسته
compacted U بهم پیوسته
compacting U بهم پیوسته
compacts U بهم پیوسته
permanent water level U تراز پیوسته اب
symphsis U عضو پیوسته
to be in a state of f. U پیوسته درتغییربودن
to whittle at U پیوسته بریدن
against U پیوسته مجاور
connected measures U اقدامت پیوسته
aggregate U بهم پیوسته
aggregates U بهم پیوسته
without rest U پیوسته لاینقطع
without intermission U پیوسته لاینقطع
vicinal U در همسایگی پیوسته
diligence U کوشش پیوسته
diligency U کوشش پیوسته
indiscrete U بهم پیوسته
incessant drinking U پیوسته گساری
ex post U بوقوع پیوسته
gamosepalous U پیوسته کاسبرگ
flow chip U براده پیوسته
peal U صدای پیوسته
contiguous U همجوار پیوسته
collective U بهم پیوسته
gamophyllous U پیوسته برگ
gamopetalous U پیوسته گلبرگ
full time U پیوسته کار
end to end U سرهم پیوسته
inseparate U بهم پیوسته
continuous paper U کاغذ پیوسته
nid nod U پیوسته جنباندن
nid nod U پیوسته جنبیدن
linked list U لیست پیوسته
insobriety U شرب پیوسته
peals U صدای پیوسته
pealed U صدای پیوسته
pealing U صدای پیوسته
single line U ردیف مجزا
clavier U ردیف مضراب
file number U شماره ردیف
realigns U ردیف کردن
seriated U ردیف شده
seriation U ردیف کردن
item number U شماره ردیف
lance corporal U هم ردیف سرجوخه
single file U یک ردیف ستون
spooler U برنامه ردیف گر
single line U ردیف تکی
shaw U ردیف درختان
tierced U ردیف دار
tierced U ردیف شده
in a row U ردیف شده
realign U ردیف کردن
realigning U ردیف کردن
serially U بطور ردیف
clavier U ردیف جا انگشتی
hedgerows U ردیف خاربن
row U ردیف مین
row U ردیف کردن
aligned U ردیف کردن
patterns U ردیف بندی
pattern U ردیف بندی
aligning U ردیف کردن
succession U ردیف جانشینی
successions U ردیف جانشینی
tier U ردیف صندلی
tier U ردیف کردن
rowed U ردیف سطر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com