Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
chancellery
U
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
chancellory
U
رتبه و مقام صدراعظم یا رئیس دانشگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
premier
U
رئیس الوزرا صدراعظم
premiers
U
رئیس الوزرا صدراعظم
president
U
رئیس دانشگاه
presidents
U
رئیس دانشگاه
Chancellors
U
رئیس دانشگاه
Chancellor
U
رئیس دانشگاه
vice-chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
vice chancellor
U
معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellors
U
معاون رئیس دانشگاه
rectors
U
رئیس دانشگاه رهبر
rector
U
رئیس دانشگاه رهبر
dignity
U
مقام رتبه
place
U
مقام رتبه
placing
U
مقام رتبه
places
U
مقام رتبه
eminence
U
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
ranking
U
دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
vice presidency
U
مقام یا محل اقامت معاون رئیس جمهور
yamen
U
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
Master of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
Masters of Arts
U
صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
scores
U
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
score
U
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
scored
U
رتبه تیر بخال زدن رتبه بندی کردن
Chancellors
U
صدراعظم
grand vizier
U
صدراعظم
Chancellor
U
صدراعظم
lord high stew of england
U
رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general
U
رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcees
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcee
U
بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
colleges
U
دانشگاه
universities
U
دانشگاه
university
U
دانشگاه
college
U
دانشگاه
Univ
U
دانشگاه
academy
دانشگاه
academical
U
دانشجوی دانشگاه
academies
U
دانشگاه اموزشگاه
academy
U
دانشگاه هنر
University of Applied Sciences
[UAS]
U
دانشگاه فناوری
college of
[music, technology,...]
U
دانشگاه فناوری
senior technical college
U
دانشگاه فناوری
polytechnic
U
دانشگاه فناوری
staff college
U
دانشگاه جنگ
state university
U
دانشگاه ایالتی
state university
U
دانشگاه دولتی
technical university
U
دانشگاه فنی
the institution of a universit
U
تاسیس دانشگاه
matriculant
U
قبول شده در دانشگاه
semester
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
semesters
U
دوره 61 هفتهای دانشگاه
proctor
U
مدیر اجرایی دانشگاه
war college
U
دانشگاه عالی جنگ
chair
U
کرسی استادی در دانشگاه
oxonian
U
وابسته به دانشگاه اکسفورد
chairing
U
کرسی استادی در دانشگاه
chairs
U
کرسی استادی در دانشگاه
extramural
U
مربوط به خارج از دانشگاه
chaired
U
کرسی استادی در دانشگاه
send down
U
دانشجویی را از دانشگاه بیرون کردن
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
matriculate
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculation
U
دخول یا نام نویسی در دانشگاه
matriculated
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
spring practice
U
دوره تمرینهای بهاری دانشگاه
matriculates
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
matriculation
U
امتحان ورودی دانشگاه کنکور
matriculating
U
در دانشکده یا دانشگاه پذیرفته شدن
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
academicals
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
alma mater
U
سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
donnish
U
وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
academic costume
U
لباس رسمی استادی دانشگاه
in the schools
U
مشغول دادن امتحانات دانشگاه
mattriculation
U
نام نویسی دردانشکده یا دانشگاه
He is majoring in mathematic at the university.
U
در دانشگاه رشته ریاضیات می هواند
He was not admitted to the university.
U
اورا به دانشگاه راه ندادند
As a university professor , his performance stank.
U
طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
of the same grade
U
هم رتبه
coordinate
U
هم رتبه
degrees
U
رتبه
order
U
رتبه
degree
U
رتبه
stations
U
رتبه
ranked
U
رتبه
stationed
U
رتبه
station
U
رتبه
rank
U
رتبه
from within the ranks of
U
از رتبه
grades
U
رتبه
step
U
رتبه
run of the mine
U
بی رتبه
stepping
U
رتبه
ranks
U
رتبه
grade
U
رتبه
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
embassage
U
مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
command and general staff college
U
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
general staff college
U
دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
sixth forms
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
sixth form
U
دورهی آماده سازی برای دانشگاه
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
ox man
U
کسیکه در دانشگاه OXFORDپرورش یافته است
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
berkeley unix
U
گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
underclassman
U
شاگرد سالهای اول و دوم دانشگاه
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
varsity
U
تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
ranked
U
رتبه بندی
rating
U
درجه رتبه
degrades
U
تنزیل رتبه
ratings
U
درجه رتبه
stepping
U
رتبه درجه
step
U
مرحله رتبه
step
U
رتبه درجه
rank
U
رتبه بندی
third degree
U
رتبه سوم
stepping
U
مرحله رتبه
degrade
U
تنزیل رتبه
minor
U
پایین رتبه
ranking
U
عالی رتبه
grade
U
درجه رتبه
ranks
U
رتبه بندی
grades
U
درجه رتبه
ranking
U
رتبه بندی
centile rank
U
رتبه صدکی
episcopate
U
رتبه اسقفی
khedivate
U
رتبه خدیو
khediviate
U
رتبه خدیو
low order
U
پایین رتبه
high order
U
رتبه بالا
juniority
U
رتبه پائین تر
degradation
U
تنزل رتبه
to get one's stripes
U
رتبه گرفتن
outrank
U
رتبه بالاترداشتن
demotion
U
تنزل رتبه
permanent rank
U
رتبه دایمی
compeer
U
هم رتبه بودن با
high ranking
U
عالی رتبه
percentile rank
U
رتبه صدکی
he is next to you in rank
U
او در رتبه پس از شماست
academia
U
حیطه ای از فعالیت ها و کار مرتبط با تحصیل در دانشگاه
matriculating
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
he went out in the poll
U
امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
upper class
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
poll degree
U
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
school doctor
U
استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
matriculates
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
matriculated
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
jayvee
U
عضو تازه کار تیم ورزشی دانشگاه
matriculate
U
در دفتر دانشگاه یا دانشکده نام نویسی کردن
great go
U
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
advisee
U
کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
advance
U
ترفیع رتبه دادن
ranks
U
رتبه بندی کردن
the rank of colonel
U
پایه یا رتبه سرهنگی
demote
U
تنزل رتبه دادن
subalternate
U
شخص پایین رتبه
demoted
U
تنزل رتبه دادن
demotes
U
تنزل رتبه دادن
ranked
U
رتبه بندی کردن
degrade
U
تنزل رتبه دادن
advancing
<adj.>
U
ترفیع رتبه دادن
demoting
U
تنزل رتبه دادن
grades
U
درجه بندی رتبه
grade
U
درجه بندی رتبه
rank
U
رتبه بندی کردن
degrades
U
تنزل رتبه دادن
inferior
U
پایین رتبه فرعی
inferiors
U
پایین رتبه فرعی
promotions
U
ترفیع رتبه پیشرفت
princeling
U
شاهزاده پایین رتبه
clock stagger
U
رتبه زمان سنجی
constableship
U
وفیفه یا رتبه پلیس
high order bit
U
بیت بالا رتبه
minor
U
پایین رتبه خرد
eminence
U
عالی رتبه عالیجناب
promotion
U
ترفیع رتبه پیشرفت
justiciary
U
داور عالی رتبه
below the horizon
U
رتبه من از او پایین تر است
comedown
U
تنزل رتبه ومقام
low order digit
U
رقم پایین رتبه
rank difference correlation
U
همبستگی تفاوت رتبه ها
degree
U
رتبه بندی کردن
eminency
U
عالی رتبه عالیجناب
degrees
U
رتبه بندی کردن
noncommissioned officer
U
افسر دون رتبه
O levels
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
matricular
U
وابسته بصورت اعضای یک انجمن یا دانش جویان دانشگاه
upperclassman
U
کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
to act
[as somebody]
U
عمل کردن
[به عنوان رتبه ای]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com