Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
abstractive
U
رباینده اغفال کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elusory
U
اغفال کننده
elusive
U
اغفال کننده
diversionary landing
U
فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
scavengers
U
رباینده
accipitrine
U
رباینده
raptor
U
رباینده
scavenger
U
رباینده
raptorail
U
رباینده
snatcher
U
رباینده
snapper
U
رباینده
beguilement
U
اغفال
delusions
U
اغفال
hallucinations
U
اغفال
deception
U
اغفال
cozenage
U
اغفال
hallucination
U
اغفال
delusion
U
اغفال
deceptions
U
اغفال
allusions
U
اغفال
elusion
U
اغفال
allusion
U
اغفال
entrapped
U
اغفال کردن
entrapping
U
اغفال کردن
deludes
U
اغفال کردن
deluding
U
اغفال کردن
delude
U
اغفال کردن
entraps
U
اغفال کردن
hallucination
U
خطای حس اغفال
disillusion
U
وارستگی از اغفال
disillusioning
U
وارستگی از اغفال
disillusions
U
وارستگی از اغفال
blinds
U
اغفال کردن
blinded
U
اغفال کردن
blind
U
اغفال کردن
trains
U
فریب اغفال
trained
U
فریب اغفال
train
U
فریب اغفال
cozen
U
اغفال کردن
hoodwinked
U
اغفال کردن
hallucinations
U
خطای حس اغفال
beguiles
U
اغفال کردن
beguiled
U
اغفال کردن
beguile
U
اغفال کردن
distracts
U
اغفال کردن
distract
U
اغفال کردن
entire delusion
U
اغفال صرف
hoodwink
U
اغفال کردن
entrap
U
اغفال کردن
mystify
U
اغفال کردن
self deceived
U
اغفال شده
befool
U
اغفال کردن
hocus
U
اغفال کردن
practise deceit
[British]
U
اغفال کردن
practice deceit
[American]
U
اغفال کردن
self deceit
U
اغفال نفس
bluff
U
اغفال کردن
mislead
U
اغفال کردن
fool
U
اغفال کردن
deceive
U
اغفال کردن
hoodwinking
U
اغفال کردن
baffle
U
اغفال کردن
hoodwinks
U
اغفال کردن
hocus-pocus
U
حقه بازی و اغفال
entrap into
U
با اغفال وادار کردن به .....
gimmickry
U
وسایل اغفال یا تقلب
gimmickry
U
استفاده از وسایل اغفال و کلاهبرداری
hoodwink
U
فریب دادن اغفال کردن
hoodwinks
U
فریب دادن اغفال کردن
hoodwinked
U
فریب دادن اغفال کردن
deceive
U
گول زدن اغفال کردن
hoodwinking
U
فریب دادن اغفال کردن
deceived
U
گول زدن اغفال کردن
deceiving
U
گول زدن اغفال کردن
deceives
U
گول زدن اغفال کردن
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
U
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
crusher
U
له کننده
hopper
U
لی لی کننده
commulator
U
یک سو کننده
thinner
U
کم کننده
noncommittal
U
رد کننده
mauler
U
له کننده
prater
U
پچ پچ کننده
trackers
U
پی کننده
tracker
U
پی کننده
jaberer
U
پچ پچ کننده
swooner
U
غش کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com