Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
crack
U
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
cracks
U
را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
knell
U
ناقوس عزارا بصدا دراوردن صدای ضربه ناقوس
plucked
U
بصدا دراوردن
plucks
U
بصدا دراوردن
pluck
U
بصدا دراوردن
plucking
U
بصدا دراوردن
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
claps
U
صدای ناگهانی
clapped
U
صدای ناگهانی
clap
U
صدای ناگهانی
clapping
U
صدای ناگهانی
heterogenesis
U
تولید وپیدایش ناگهانی
cut back
U
کاهش ناگهانی تولید
crashes
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crash
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashed
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashingly
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
crashing
U
ناخوانده وارد شدن صدای بلند یا ناگهانی
cuckoos
U
صدای فاخته دراوردن
creaks
U
صدای غوک دراوردن
creaking
U
صدای غوک دراوردن
creaked
U
صدای غوک دراوردن
slurps
U
صدای مکیدن دراوردن
creak
U
صدای غوک دراوردن
slurp
U
صدای مکیدن دراوردن
keck
U
صدای قی کردن دراوردن
slurping
U
صدای مکیدن دراوردن
cuckoo
U
صدای فاخته دراوردن
slurped
U
صدای مکیدن دراوردن
squawks
U
صدای اردک دراوردن
squawk
U
صدای اردک دراوردن
squawked
U
صدای اردک دراوردن
gong
U
صدای زنگ دراوردن
gongs
U
صدای زنگ دراوردن
grates
U
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumbled
U
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grated
U
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
rumbles
U
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
rumble
U
صدای ریز و سنگین دراوردن غریدن
grate
U
صدای خشن دراوردن بزور ست اندن
chimes
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chimed
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chiming
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
chime
U
صدای سنج ایجادکردن ناقوس رابصدا دراوردن
stridulate
U
تولید صدای گوشخراش کردن
panatrope
U
اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
crackles
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackle
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
crackled
U
صدای انفجار وشکستگی تولید کردن شکستن
plunk
U
صدای تند وخشن دراوردن قار قار کردن
harp
U
بصدا در اوردن
soundable
U
بصدا در اوردنی
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
key
صدای تولید شده توسط کامپیوتر که به اپراتور اجازه میدهد تا بداند که کلید انتخاب شده ثبت شده است
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
snip snap
U
صدای تیک تیک دراوردن صدای تیک تیک
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
snapped
U
ناگهانی
precipitating
U
ناگهانی
precipitate
U
ناگهانی
spontaneity
U
ناگهانی
snaps
U
ناگهانی
instantaneous
U
ناگهانی
snap
U
ناگهانی
sudden
U
ناگهانی
snapping
U
ناگهانی
precipitates
U
ناگهانی
precipitated
U
ناگهانی
abrupt
U
ناگهانی
strikes
U
تک ناگهانی
strike
U
تک ناگهانی
all at once
<idiom>
U
ناگهانی
surprise attack
U
تک ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
U
ناگهانی
shock
U
هراس ناگهانی
bump
U
تکان ناگهانی
sudden-death
U
مرگ ناگهانی
catastrophes
U
بلای ناگهانی
catastrophe
U
بلای ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
opportunity target
U
هدف ناگهانی
fright
U
ترس ناگهانی
an abrupt departure
U
حرکت ناگهانی
target of opportunity
U
هدف ناگهانی
flicks
U
تکان ناگهانی
accident
U
مصیبت ناگهانی
spurted
U
خروج ناگهانی
spurted
U
افزایش ناگهانی
flaws
U
اشوب ناگهانی
scream
U
ناگهانی گفتن
screamed
U
ناگهانی گفتن
flaw
U
اشوب ناگهانی
screams
U
ناگهانی گفتن
killings
U
توفیق ناگهانی
accidents
U
مصیبت ناگهانی
frights
U
ترس ناگهانی
boom
U
ترقی ناگهانی
blow out
U
خروج ناگهانی
boomed
U
ترقی ناگهانی
shocks
U
هراس ناگهانی
spurting
U
افزایش ناگهانی
flicking
U
تکان ناگهانی
flick
U
تکان ناگهانی
raided
U
حمله ناگهانی
he acted from impluse
U
نیروی ناگهانی یا
flicked
U
تکان ناگهانی
spurts
U
افزایش ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
raiding
U
حمله ناگهانی
peripeteia
U
تغییر ناگهانی
sudden death
U
مرگ ناگهانی
saltation
U
جنبش ناگهانی
saltus
U
انتقال ناگهانی
detonations
U
انفجار ناگهانی
to bolt
U
ناگهانی جهیدن
detonation
U
انفجار ناگهانی
booming
U
ترقی ناگهانی
booms
U
ترقی ناگهانی
break down
U
سقوط ناگهانی
power surge
U
برق ناگهانی
burst force
U
نیروی ناگهانی
shocked
U
هراس ناگهانی
raids
U
حمله ناگهانی
raid
U
حمله ناگهانی
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com