English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
to shut down a reactor U راکتوری را از کار انداختن
fusion reactor U راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد
convertor reactor U راکتوری که مواد شکافت پذیررا تولید و هم مصرف میکند
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
open cycle reactor system U سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
out- U خاموش کردن
out U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
smothers U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
power U خاموش کردن یک وسیله
powered U خاموش کردن یک وسیله
powering U خاموش کردن یک وسیله
turn-off U خاموش کردن یاشدن
quenches U خاموش کردن ترساندن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
quench U خاموش کردن ترساندن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
quenched U خاموش کردن ترساندن
powers U خاموش کردن یک وسیله
to laugh down U با خنده خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
snubbing U سربالا خاموش کردن
turn off U خاموش کردن یاشدن
snub U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
snuff U بافوت خاموش کردن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
still U ساکت کردن خاموش شدن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
power down U قطع برق خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
dumb U لال کردن خاموش کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
on/off U خاموش
silent U خاموش
extinguished U خاموش
mumchance U خاموش
on-off button U خاموش
hist U خاموش
soundless U خاموش
h! U خاموش
off U خاموش
uncommunicative U خاموش
quiescent U خاموش
whist U خاموش
on/off light U خاموش
quenchless U خاموش نشدنی
stiller U خاموش ساکت
taciturn U کم سخن خاموش
stillest U خاموش ساکت
stills U خاموش ساکت
extinctive U خاموش کننده
tacit U مقدر خاموش
out- U دستگاه خاموش
go out U خاموش شدن
still U خاموش ساکت
to hold one's tongue U خاموش شدن
snuff U خاموش شدن
inactive status U خط مشی خاموش
extinguishable U خاموش کردنی
to dry up U خاموش شدن
out U دستگاه خاموش
he did not open his lips U خاموش ماند
quiet U ساکن خاموش
outed U دستگاه خاموش
keep still U خاموش باش
to keep silence U خاموش بودن
quietest U ساکن خاموش
quaker's meeting U انجمن خاموش
reserved U خاموش کم حرف
tight mouthed U کم حرف خاموش
to burn out U خاموش شدن
tight lipped U کم حرف خاموش
dry up U خاموش شدن
extinguisher U خاموش کننده
extinction U خاموش سازی
spark arrester U جرقه خاموش کن
tight-lipped U کم حرف خاموش
glumpy U خاموش وکدر
silence U خاموش شدن
to keep silence U خاموش شدن
silencer U خاموش کننده
silencers U خاموش کننده
silenced U خاموش شدن
to stand mute U خاموش ماندن
silencing U خاموش شدن
inextinguishable U خاموش نشدنی
silences U خاموش شدن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
at pause U مکث کنان خاموش
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
extinct U منسوخه خاموش شده
snuff U خاموش سازی یافوت پف
silencing U خاموش اتش قطع
mum U سکوت شخص خاموش
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
mums U سکوت شخص خاموش
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
silenced U خاموش اتش قطع
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
silence U خاموش اتش قطع
as hush as death U خاموش چون مردگان
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
silences U خاموش اتش قطع
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
blink U روشن خاموش شدن چراغها
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com