English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
automatic message switching U راه گزینی خودکار پیام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
message switching U پیام گزینی
automatic mode switching U راه گزینی حالت خودکار
receipt notification U خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
automatic message switching U انتخاب خودکار پیام
automated U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate U بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
InBox U خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
challenge and reply U ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking U استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox U پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
automatic error correction U تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
radiogram U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms U پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA U نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
canalization U ره گزینی
monogyny U یک زن گزینی
line switching U خط گزینی
monogamy U یک شو گزینی
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
automatic check U کنترل خودکار بررسی خودکار
automatic U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics U خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
autoloader U اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
submachinegun U مسلسل خودکار یانیمه خودکار
personnel selection U کارمند گزینی
permselectivity U نفوذ گزینی
object choice U شیئی گزینی
monandry U یک همسر گزینی
regioselectivity U جهت گزینی
item selection U پرسش گزینی
switching U راه گزینی
domiciliation U مسکن گزینی
branching U شاخه گزینی
channelling U راه گزینی
accommodations U بوم گزینی
accommodation U بوم گزینی
anagram U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams U استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
word choice test U ازمون واژه گزینی
context switching U راه گزینی قرینه
switch theory U نظریه راه گزینی
error choice technique U شیوه خطا گزینی
switching center U مرکز راه گزینی
drive channelling U راه گزینی سائق
switching variable U متغیر راه گزینی
line switching U راه گزینی خطی
polygyny U چند زوجه گزینی
bank switching U راه گزینی محدوده
circuit switching U راه گزینی مداری
switching network U شبکه راه گزینی
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
packet switching U راه گزینی بسته کوچک
polynomial code U سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
end U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ends U کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
self selection U انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking U سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
MTA U نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message U پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco U پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
automated teller machine U ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
polygamy U چند همسری چند همسر گزینی
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
polyandry U چند شوهری چند شو گزینی
automatic coding U برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
preset U خودکار
automatic U خودکار
automatic pipet U پی پت خودکار
automatous U خودکار
auyomated U خودکار
automotive U خودکار
autonomic U خودکار
unattended U خودکار
automatics U خودکار
mechnical U خودکار
automaticity U خودکار
ball pens U خودکار ها
ballpens U خودکار ها
self-starter U خودکار
self-starters U خودکار
ballpoint pens U خودکار ها
pen U خودکار
unmanned U خودکار
self acting U خودکار
ballpoints U خودکار ها
signal U پیام
message U پیام
signalled U پیام
signaled U پیام
i signal U پیام ای
mssg U پیام
messages U پیام
ball point pen U قلم خودکار
automatic interrupt U وقفه خودکار
automatic interrupt U قطع خودکار
crane track U جرثقیل خودکار
automatically U بطور خودکار
automatic record changer U گرام خودکار
automatization U خودکار شدن
cutout U فیوز خودکار
automate U خودکار کردن
automatize U خودکار کردن
automatic loader U بارکن خودکار
auyomated U خودکار شده
coach screw U پیچ خودکار
autotype U چاپ خودکار
autotrace U اثر خودکار
automatic regulation U تنظیم خودکار
autosave U ضبط خودکار
automatic mechanism U مکانیزم خودکار
automatic machine U دستگاه خودکار
automated U خودکار کردن
flashguns U فلاش خودکار
mechanically U بطور خودکار
automatic testing U ازمایش خودکار
sub-machine guns U تیربار خودکار
automatic throttle U ساسات خودکار
sub-machine gun U تیربار خودکار
automatic titrator U تیترکننده خودکار
automation U اتوماسیون خودکار
automatic treatment U تسویه خودکار
automatic tuning U میزانساز خودکار
automatization U خودکار کردن
automation U خودکار کردن
automatic weapon U سلاح خودکار
automatic telephone system U تلفن خودکار
systematic U خودکار سیستماتیک
automates U خودکار کردن
automatism U بطور خودکار
automatons U ماشین خودکار
automating U خودکار کردن
automatic rifle U تفنگ خودکار
automaton U ماشین خودکار
automatic steering device U سکان خودکار
automatic telephone U تلفن خودکار
automation U خودکار سازی
full automatic U تماما" خودکار
automatic tracking U تعقیب خودکار
autotrack U تعقیب خودکار
self test U ازمایش خودکار
automatic balance U ترازوی خودکار
semi automatic U نیم خودکار
automatic bass compensation U بمرسان خودکار
automatic behavior U رفتار خودکار
automatic buret U بورت خودکار
semiautomatic U نیمه خودکار
automatic carriage U تعویض خودکار
automatic check U مقابله خودکار
automatic check U ازمایش خودکار
automatic aiming U تعقیب خودکار
repeating firearm U اسلحه خودکار
auto starter U استارت خودکار
autofeather U فدر خودکار
autogenous welding U جوشکاری خودکار
push botton U وسایل خودکار
robots U دستگاه خودکار
robot U دستگاه خودکار
power steering U فرمان خودکار
self loading U پرشونده خودکار
self destroying U منفجرشونده خودکار
automated office U دفتر خودکار
player piano U پیانو خودکار
automatic circuit breaker U مدارشکن خودکار
automatic control U کنترل خودکار
automatic rifle U توپ خودکار
flashgun U فلاش خودکار
automatic focusing U تمرکز خودکار
automatic flasher U چشمکزن خودکار
automatic fire U تیراندازی خودکار
automatic fire U اتش خودکار
automatic drop U اتصال خودکار
automatic controller U مراقب خودکار
automatic cutout U قطع خودکار
door switch U کلید خودکار در
automatic U دستگاه خودکار
automatic door switch U کلید خودکار در
automatic computer U کامپیوتر خودکار
automata U ماشینهای خودکار
mechanical sawmill U اره خودکار
automatics U دستگاه خودکار
fully automatic U کاملا" خودکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com