English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
access road U راه دستیابی راه کمکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auxiliary storage U حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
instantaneous access U زمان دستیابی کوتاه به رسانه با دستیابی تصادفی
ram U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rams U حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
auxiliary machinery U دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
thin U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thins U وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
isam U Access IndexedSequential روش دستیابی ترتیبی شاخص دار روش دستیابی ترتیبی فهرست دارethod
random access memory U حافظه با دستیابی تصادفی حافظه دستیابی مستقیم
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
ancillary U کمکی
subsidiary U کمکی
auxiliary U کمکی
supplementary U کمکی
secondary U کمکی
auxiliaries U کمکی
subsidiaries U کمکی
auxiliary U امدادی کمکی
interpoles U قطبهای کمکی
accessory U لوازم کمکی
interpole U قطب کمکی
intermediate grid U شبکه کمکی
coprocessor U پردازنده کمکی
commutating pole U قطب کمکی
communicating pole U قطب کمکی
auxiliary target U هدف کمکی
by pass valve U شیر کمکی
accommodator U کارگر کمکی
operating supplies U مواد کمکی
relieving arch U طاق کمکی
relieving tackle U تاکل کمکی
user interface U میانجی کمکی
utilitu program U برنامه کمکی
split pole motor U موتور کمکی
auxiliaries U امدادی کمکی
slack variable U متغیر کمکی
sabot U خرج کمکی
reserve accumulator U انباره کمکی
remedial measure U اندازه کمکی
prony motor U موتور کمکی
artificial aids U وسایل کمکی
artificial antenna U انتن کمکی
boostes pump U پمپ کمکی
booster pump U پمپ کمکی
booster magneto U دینام کمکی
back up frequency U فرکانس کمکی
auxiliary view U نمای کمکی
auxiliary memory U حافظه کمکی
auxiliary operatich U عمل کمکی
auxiliary operation U عمل کمکی
auxiliary target U نقطه کمکی
auxiliary rotor U رتور کمکی
auxiliary storage U انبار کمکی
auxiliary memory U حافظ کمکی
boostes transformer U ترانسفورماتور کمکی
auxiliary landing field U فرودگاه کمکی
dummy antenna U انتن کمکی
auxiliary base line U باز کمکی
auxiliary charger U شارژکننده کمکی
auxiliary ego U خود کمکی
auxiliary electrode U الکترود کمکی
auxiliary equipment U تجهیزات کمکی
auxiliary equipment U وسایل کمکی
auxiliary equipment U وسائل کمکی
auxiliary forces U قوای کمکی
auxiliary forces U نیروی کمکی
auxiliary storage U انباره کمکی
lee helm U سکان کمکی ناو
auxiliary flight surfaces U سطوح پرواز کمکی
pitman U عضو گروه کمکی
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
auxiliary power unit U واحد قدرت کمکی
back end processor U پردازنده کمکی تک منظوره
I can't help it. <idiom> U من نمیتونم کمکی کنم.
table utility U برنامه کمکی جدولی
astrocyteo U نوعی یاخته کمکی
aided U کمک وسایل کمکی
auxiliary control surfaces U سطوح فرامین کمکی
aid U کمک وسایل کمکی
downloading utility U برنامه کمکی استقرار
accessory cells یاخته های کمکی
igniter pad U کیسه خرج کمکی
undelete utility U برنامه کمکی احیاء
aiding U کمک وسایل کمکی
wills U فعل کمکی "خواهم "
backup utility U برنامه کمکی پشتیبان
navigational grid U شبکه کمکی ناوبری
interpole motor U موتور با قطب کمکی
kedge anchor U لنگر کمکی ناو
layshaft U محور دندانه کمکی
mace utilities U برنامه کمکی میس
sabot U خرج موشکی کمکی
norton utilities U برنامههای کمکی نورتن
guiding U عضلات کمکی مجاور
willed U فعل کمکی "خواهم "
afforce U نیروی کمکی فرستادن به
visual aids U ابزارهای کمکی دیداری
will U فعل کمکی "خواهم "
commutating pole converter U تبدیل گر قطب کمکی
I'm really not responsible for it. <idiom> U من واقعا نمیتونم کمکی بکنم.
file transfer utility U برنامه کمکی انتقال فایل
audiovisual aids U ابزارهای کمکی دیداری-شنیداری
frapping lines U طناب تعادل کمکی ناو
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
outline utility U برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
I'm glad I could help. U خوشحالم که تونستم کمکی بکنم.
communicating pole winding U سیم پیچی قطب کمکی
build-up U نیروی کمکی تقویت نیروها
build-ups U نیروی کمکی تقویت نیروها
file conversion utility U برنامه کمکی تبدیل فایل
boot U پوشش کمکی روی سم اسب
document comparison utility U برنامه کمکی مقایسه مدارک
build up U نیروی کمکی تقویت نیروها
file compression utility U برنامه کمکی فشرده کردن فایل
screen saver utility U برنامه کمکی محافظ صفحه نمایش
banderillero U عضو تیم کمکی گاوبازماموراستفاده از نیزه
bowsight U وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
My hands are tied. <idiom> U نمی توانم [کاری] کمکی بکنم.
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
air traffic control radar system U راداری کمکی در سیستم کنترلی ترافیک هوایی
helps U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
help U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
pickup man U اسب سوار کمکی به گاوسواربرای پیاده شدن او
commenting U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commented U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
comment U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
context sensitive help key U کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
commonest U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
common U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
commoners U تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
augmentation U افزایش نیروی جلوبرنده باوسایل کمکی از جمله پس سوز
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
compound helicopter U هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. U تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
admixtures U موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
finds U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
find U برنامه کمکی در ویندوز که در همه دیسکها دنبال یک فایل یا پوشه یا کامپیوتر مشخص می گردد
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
access code U کد دستیابی
accessing U دستیابی
accesses U دستیابی
accessed U دستیابی
access U دستیابی
f key U برنامه کمکی مکینتاش که توسط فشار دادن کلیدهای Command و Shift باکلیدهای عددی از صفر تا 9اجرا میشود
keyed access U دستیابی کلیدی
btam U روش دستیابی به
access point U نقطه دستیابی
access time U زمان دستیابی
random access U دستیابی تصادفی
access mode U باب دستیابی
random access U دستیابی مستقیم
immediate access U دستیابی صریح
access well U چاه دستیابی
comebacks U دستیابی مجدد
comeback U دستیابی مجدد
selective access U دستیابی گزیده
rapid access U با دستیابی سریع
access method U روش دستیابی
access hole U شکاف دستیابی
security U پیش از دستیابی
multiple access U دستیابی چندگانه
near random U دستیابی تقریباتصادفی
basic U مین دستیابی
adit U تونل دستیابی
access arm U بازوی دستیابی
access code U رمز دستیابی
accessible U دستیابی پذیر
parallel access U دستیابی موازی
basics U مین دستیابی
channel access U دستیابی کانال
access control U کنترل دستیابی
access gallery U راه رو دستیابی
access gallery U دالان دستیابی
serial access U دستیابی پیاپی
direct access U دستیابی مسقیم
serial access U دستیابی نوبتی
entrance gallery U دالان دستیابی
direct access U دستیابی مستقیم
sequential access U دستیابی ترتیبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com