English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
controlled access road U راه با ورودی محدود
limited access road U راه با ورودی محدود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
clamper U مداری که سطح سیگنال را از نوک اسکن کردن یا سایر وسایل ورودی به بیشترین حد محدود میکند زودتر از وقتی که به یک مقدار عددی تبدیل شود
cpu U پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند
CUG U ورودی محدود به پایگاه داده ها یا سیستم صفحه آگاهی درباره موضوع خاص برای کاربران مشخص و شناخته شده معمولاگ به وسیله کلمه رمز
i/o bound U محدود به ورودی خروجی
input limiter U محدود کننده ورودی
Other Matches
illmitable U محدود نکردنی محدود نشدنی
queued U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing U روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
weapons tight U جنگ افزار اتش محدود فرمان اتش محدود در پدافندهوایی
JK flip flop U نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates U دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash U تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
drop down list box U لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
hash U الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
input preamplifier U پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
list U لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
dac U مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
d/a converter U مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
approach channel U کانال ورودی- نهر ورودی
inputted U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input U 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
adders U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders U مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder U مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
analog U مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chains U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain U فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
full U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogues U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue U مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
input U توان ورودی ورودی
inputted U توان ورودی ورودی
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
input output processor U پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
incomprehensive U محدود
terminate U محدود
indeterminable U نا محدود
limitary U محدود
finte U محدود
indefinite U نا محدود
moderate U محدود
limit U محدود
limited access U محدود
incomprehensible U نا محدود
lock step U محدود
moderating U محدود
limited U محدود
finite U محدود
terminates U محدود
limiting U محدود
moderates U محدود
moderated U محدود
terminated U محدود
ambient U محدود
narrow market U بازار محدود
stints U محدود کردن
limit U محدود کردن
contracted U مختصر محدود
limited edition U کالای محدود
restriction U محدود کردن
restrictions U محدود کردن
trammel U محدود ساختن
qualify U محدود کردن
limited editions U فرآوردهی محدود
limited editions U کالای محدود
containment U محدود کردن
limited editions U چاپ محدود
qualified U مقید محدود
abound U محدود کردن
limited edition U فرآوردهی محدود
abounded U محدود کردن
containment U محدود نگاهداشتن
limited edition U چاپ محدود
abounding U محدود کردن
bottomless U غیر محدود
abounds U محدود کردن
qualifies U محدود کردن
stint U محدود کردن
straitlaced U محدود درفشار
delimitation U محدود ساختن
restrictive U محدود کننده
restrictive U محدود سازنده
confined U محدود شده
unbound U غیر محدود
restricts U محدود کردن
restricting U محدود کردن
catathymic amnesia U یادزدودگی محدود
circumscribed amnesia U یادزدودگی محدود
restrainable U محدود ساختنی
finitely U بطور محدود
finite population U جامعه محدود
finite integral U انتگرال محدود
infinite U نا محدود بی اندازه
set out U محدود کردن
sex limited U محدود به جنس
qualificatory U محدود سازنده
delimitate U محدود کردن
de escalation U محدود سازی
copyrighted U محدود به حق کپی
controlled war U جنگ محدود
confined equifer U سفره محدود
restrict U محدود کردن
peg down U محدود کردن
limited divorce U طلاق محدود
limited integrator U انتگرال محدود
straiten U محدود کردن
straightlaced U محدود درفشار
limited objective U هدف محدود
qualified property U مالکیت محدود
limiter U محدود کننده
limiting size U اندازه محدود
limiting speed U سرعت محدود
limited denied war U جنگ محدود
limited power U اختیارات محدود
parochial U ناحیهای محدود
bound U مرز محدود
restricted U محدود الاستعمال
inter play U حرکت محدود
limitative U محدود کننده
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
narrowed U محدود باریک کردن
restricted area U منطقه اتش محدود
rectilineal U محدود بخطوط راست
semipermanent U دارای مدت محدود
stenophagous U غذای محدود خوار
narrower U محدود باریک کردن
narrow U محدود باریک کردن
corporation U شرکت بامسئولیت محدود
one idead U دارای فکر محدود
closed U مسابقه محدود به سن یاجنس
transfinite U خارج ازاعداد محدود
partial jurisdiction U حق خود گردانی محدود
sinedie U تاتاریخ غیر محدود
transfinite U ماوراء اعداد محدود
provincialism U عقایدوافکار محدود محلی
corporations U شرکت بامسئولیت محدود
narrowest U محدود باریک کردن
autonomy U استقلال محلی محدود
narrow mindedly U با فکر محدود متعصبانه
determinative U محدود کننده صفت
restrictions U یک چیز محدود شده
determinate U تعیین شده محدود
restriction U یک چیز محدود شده
mans U شبکه با گسترده محدود
man U شبکه با گسترده محدود
limiting factor U عامل محدود کننده
current limiter U محدود کننده جریان
limited war U جنگ محدود وموضعی
limited liability company U شرکت با مسئوولیت محدود
limited liability company U شرکت با مسئولیت محدود
limited denied war U جنگ ناخواسته محدود
blind bombing zone U منطقه بمباران محدود
airspace restricted area U منطقه پرواز محدود
diode limiter U محدود کننده دیودی
double limiter U محدود کننده مضاعف
extensive agricultuse U کشاورزی غیر محدود
voltage limiter U محدود کننده ولتاژ
your vocabulary is limited U شما محدود است
compass U محدود کردن فهمیدن
local U محدود بیک محل
locals U محدود بیک محل
infintate U منفی و نا محدود ساختن
finite element method U روش المان محدود
illimitable U نامحدود محدود نشدنی
incomprehensively U بطور غیرجامع یا محدود
limitary U دارای قدرت محدود
run length limited recording U ثبت محدود طول اجرا
rll U ثبت محدود طول اجرا
grid current limiting U محدود کردن جریان شبکه
restrictive trade practices U روشهای محدود کردن تجارت
open interval U فاصله نا محدود [بی کران] [ریاضی]
limitation clause U شرط محدود کردن مسئوولیت
local U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
locals U مربوط به سیستم با دستیابی محدود
terminate U محدود کردن خاتمه یافتن
terminated U محدود کردن خاتمه یافتن
terminates U محدود کردن خاتمه یافتن
narrowed U محدود کردن کوته فکر
narrowest U محدود کردن کوته فکر
impale U محدود کردن میله کشیدن
impaled U محدود کردن میله کشیدن
impales U محدود کردن میله کشیدن
impaling U محدود کردن میله کشیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com