Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
roadability
U
راهواری قابل مسافرت در جاده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roadworthy
U
اماده مسافرت قابل سفر کردن
the incidents of a journey
U
رویدادهای یک مسافرت اتفاقات جزئی و گوناگون یک مسافرت
trek
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekked
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trekking
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
treks
U
کوچ مسافرت باگاری بازحمت حرکت کردن باسختی واهستگی مسافرت کردن
trip
U
مسافرت مسافرت کردن
trips
U
مسافرت مسافرت کردن
tripped
U
مسافرت مسافرت کردن
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
going
U
وضع جاده زمین جاده
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
travel
U
مسافرت
traveled
U
مسافرت
locomotion
U
مسافرت
tours
U
مسافرت
journeying
U
مسافرت
journeyed
U
مسافرت
journey
U
مسافرت
travels
U
مسافرت
tour
U
مسافرت
touring
U
مسافرت
toured
U
مسافرت
journeys
U
مسافرت
walkabouts
U
مسافرت پیاده
dromomania
U
جنون مسافرت
jaunts
U
مسافرت کوچک
royal progress
U
مسافرت شاهانه
visit
U
مسافرت معاینه
visited
U
مسافرت معاینه
walkabout
U
مسافرت پیاده
river trip
U
مسافرت رودخانه ای
passports
U
اجازه مسافرت
visits
U
مسافرت معاینه
peregrinations
U
مسافرت دور
peregrination
U
مسافرت دور
hitchhike
U
مسافرت مفتی
trip ticket
U
بلیط مسافرت
passport
U
اجازه مسافرت
jaunt
U
مسافرت کوچک
campaigns
U
مسافرت درداخل کشور
yachting
U
مسافرت با قایق تفریحی
To travel night and day .
U
شب وروز مسافرت کردن
camels
U
مسافرت کردن باشتر
campaign
U
مسافرت درداخل کشور
holiday at the seaside
[British]
U
مسافرت کنار دریا
campaigning
U
مسافرت درداخل کشور
campaigned
U
مسافرت درداخل کشور
churchills v to moscow
U
مسافرت چرچیل به مسکو
sail
U
مسافرت با قایق بادی
camel
U
مسافرت کردن باشتر
train journey from ... over ... to ...
U
مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
travelogues
U
سخنرانی درباره مسافرت
trial trip
U
مسافرت ازمایشی یا امتحانی
traversabel
U
سخنرانی درباره مسافرت
package holiday
U
مسافرت بسته بندی
sailed
U
مسافرت با قایق بادی
trip ticket
U
برگه اجازه مسافرت
sailings
U
مسافرت با قایق بادی
Get ready for the journey(trip)
U
برای مسافرت حاضر شو
travelogue
U
سخنرانی درباره مسافرت
holiday by the seaside
[British]
U
مسافرت کنار دریا
travelogs
U
سخنرانی درباره مسافرت
all-expense tour
U
مسافرت بسته بندی
port
U
مامن مبدا مسافرت
package tour
U
مسافرت بسته بندی
foy
U
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
We have a long journey before us .
U
مسافرت طولانی در پیش داریم
riding
U
گردش و مسافرت لنگر گاه
waybill
U
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
I have a short trip ahead.
U
قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
astronautics
U
مطالعهء امکان مسافرت بکرات دیگر
commuting
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
I travel tomorrow
[afternoon]
.
U
من فردا
[بعد از ظهر]
به مسافرت می روم.
commutes
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commuted
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
commute
U
مسافرت کردن بابلیط تخفیف دار
passenger mile
U
طول راه مسافرت به حسب میل
stow away
U
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
mal de mer
U
سرگیجه وحالت قی در نتیجه مسافرت با کشتی
itinerate
U
سیار بودن مسافرت تبلیغاتی کردن
flying
U
بال وپر زن بسرعت گذرنده مسافرت هوایی
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
How long does the crossing take?
U
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
command sponsored dependent
U
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
traveling fellowship
U
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
barnstorms
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
tracks
U
جاده
roadways
U
جاده
turnpike
U
جاده
way
U
جاده
roadway
U
جاده
paths
U
جاده
roads
U
جاده
road
جاده
pathways
U
جاده
pads
U
جاده
pad
U
جاده
pathway
U
جاده
road block
U
سد جاده
road blocks
U
سد جاده
tracked
U
جاده
rut
U
رد جاده
ruts
U
رد جاده
track
U
جاده
road bed
U
کف جاده
causeways
U
جاده
causeway
U
جاده
path
U
جاده
roadable
U
جاده رو
turnpikes
U
جاده
hard core
U
پی جاده
roadless
U
بی جاده
invious
U
بی جاده
roadability
U
جاده رو
routes
U
جاده
blocking
U
سد جاده
route
U
جاده
lines
U
جاده
roadbed
U
کف جاده
line
U
جاده
overhead roadway
U
جاده هوایی
jacob's ladder
U
جاده شیری
operational route
U
جاده رزمی
pack road
U
جاده مال رو
spurring
U
جاده انشعابی
spur
U
جاده انشعابی
sidetrack
U
جاده فرعی
sidetracked
U
جاده فرعی
drive way
U
جاده خیابان
road capacity
U
فرفیت جاده
double flow route
U
جاده دو خطه
double flow route
U
جاده دوطرفه
road clearance
U
تخلیه جاده
pathless
U
بدون جاده
cross country
U
خارج از جاده
post road
U
جاده پستی
main road
U
جاده اصلی
roadhog
U
خوک جاده
berm
U
لبه جاده
roadside
U
کنار جاده
roadsides
U
کنار جاده
causeway
U
جاده سنگفرش
road ditch
U
خندق جاده
cross trail
U
جاده عرضی
commercial vehicle
U
وسیلهحملکالاومسافردر جاده
bridle paths
U
جاده اسب رو
bridle path
U
جاده اسب رو
route reconnaissance
U
شناسایی جاده
diverticulum
U
جاده فرعی
secondary road
U
جاده درجه دو
asphalt paving
U
جاده سازی
road building
U
جاده سازی
streets
U
خیابانی جاده
road construction
U
جاده سازی
molecular attracticm
U
جاده ذرات
paths
U
جاده مال رو
street
U
خیابانی جاده
axial road
U
جاده طولی
alignments
U
مسیر جاده
backway
U
جاده فرعی
backway
U
جاده پرت
alignment
U
مسیر جاده
bypath
U
جاده فرعی
bypath
U
جاده پرت
concrete pavement
U
جاده بتنی
single carriageway road
U
راه با یک جاده
wayless
U
بدون جاده
road builder
U
جاده ساز
operational route
U
جاده عملیاتی
byroad
U
جاده فرعی
roadhogs
U
خوک جاده
by way
U
جاده پرت
by the side of the road
U
در کنار جاده
spur track
U
جاده فرعی
by path
U
جاده فرعی
lateral route
U
جاده عرضی
open route
U
جاده باز
access road
U
جاده دسترسی
path
U
جاده مال رو
steam roller
U
جاده صاف کن
uneven road
U
جاده ناهموار
single flow
U
جاده یک مسیره
screed
U
شمشه جاده
road net
U
شبکه جاده ها
to beat a path
U
کوبیدن یک جاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com