Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
basic planning guide
U
راهنمای اولیه طرح ریزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
planning guidance
U
راهنمای طرح ریزی راهنمای طرح ریزی فرمانده
guidance
U
راهنمای طرح ریزی راهنمایی
planning directive
U
دستورالعمل طرح ریزی راهنمای طرح ریزی
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
army training test
U
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
dovetail guide
U
راهنمای دم چلچله راهنمای کام وزبانه
staffing guide
U
کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
light lists
U
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
commander's manual
U
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
job book
U
کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
Ideal City
U
[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
restoration
U
احیا و مرمت فرش
[برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
basic issue list
U
اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
dogmatic marxism
U
مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
moulting
U
پر ریزی موی ریزی
planning comission
U
هیات برنامه ریزی کمیسیون برنامه ریزی
planning factor
U
معیارهای طرح ریزی عوامل طرح ریزی
simplex method
U
روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
janitors
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
saint bernard
U
سگ راهنمای کوهستان
janitor
U
راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
run manual
U
راهنمای اجرا
training manual
U
راهنمای اموزشی
radar beacon
U
راهنمای رادار
icon
U
راهنمای انتخاب
icons
U
راهنمای انتخاب
ikons
U
راهنمای انتخاب
piloted
U
راهنمای ناوبری
pilots
U
راهنمای ناوبری
manual
U
راهنمای کار
push rod
U
راهنمای سوپاپ
pilot
U
راهنمای ناوبری
piston guide
U
راهنمای پیستون
telephone books
U
راهنمای تلفن
telephone book
U
راهنمای تلفن
column ways
U
راهنمای ستون
card guide
U
راهنمای کارت
shopwalker
U
راهنمای مغازه
buoys
U
راهنمای شناور در اب
buoying
U
راهنمای شناور در اب
buoyed
U
راهنمای شناور در اب
floor walker
U
راهنمای مغازه
buoy
U
راهنمای شناور در اب
guide book
U
راهنمای مسافران
dock master
U
راهنمای حوض
harbor master
U
راهنمای بندر
double vee guide
U
راهنمای وی دوبل
wage price guideline
U
راهنمای مزد
schedule
U
فهرست راهنمای قانون
sheave
U
ریل راهنمای هواپیما
indexes
U
نما راهنمای موضوعات
soldier's manual
U
کتاب راهنمای سرباز
indexed
U
نما راهنمای موضوعات
index
U
نما راهنمای موضوعات
signal
U
علامت راهنمای خودرو
cutting guide
راهنمای برش
[ابزار]
signaled
U
علامت راهنمای خودرو
signalled
U
علامت راهنمای خودرو
phone books
U
کتاب راهنمای تلفن
scheduled
U
فهرست راهنمای قانون
schedules
U
فهرست راهنمای قانون
data directory
U
فهرست راهنمای داده ها
leaders
U
فشنگ راهنمای پیچی
telephone directories
U
کتابچه راهنمای تلفن
telephone directory
U
کتابچه راهنمای تلفن
file directory
U
فهرست یا راهنمای فایل
location diagram
U
راهنمای اتصال نقشه
light buoy
U
راهنمای شناور چراغدار
systems manual
U
کتاب راهنمای سیستم
damage control book
U
راهنمای کنترل خسارات
guidebooks
U
کتاب راهنمای مسافران
guidebook
U
کتاب راهنمای مسافران
leader
U
فشنگ راهنمای پیچی
postal directory
U
دفتر راهنمای پست
procedure manual
U
کتاب راهنمای رویهای
phone book
U
کتاب راهنمای تلفن
refernce manual
U
کتاب راهنمای مرجع
user's manual
U
کتاب راهنمای استفاده کننده
mutilation table
U
جدول راهنمای بارگیری خودروها
pilot
U
راهنمای ناو راهنمایی کردن
quadrattrix
U
راهنمای تربیع منحنی هادی
directive
U
راهنمای انجام کار دستورالعمل
working plan
U
نقشه اجرا راهنمای کار
waybill
U
خط سیر مسافر راهنمای مسافرت
photo index map
U
نقشه راهنمای عکسهای هوائی
concordances
U
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
watertight closure log
U
دفتر راهنمای اب بندی ناو
manual
U
دستورالعمل راهنمای انجام کار
pilots
U
راهنمای ناو راهنمایی کردن
turn off guidance
U
راهنمای تاکسی کردن هواپیما
pilot's trace
U
کالک راهنمای خلبان هواپیما
concordance
U
راهنمای مطالب وموضوعات کتاب
soldier's manual
U
ائین نامه راهنمای سربازان
finger post
U
تیرپنجه دار راهنمای جاده
directives
U
راهنمای انجام کار دستورالعمل
piloted
U
راهنمای ناو راهنمایی کردن
scenario
U
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
dsm
U
راهنمای تشخیصی و اماری اختلالهای روانی
lane marker
U
راهنمای معبر داخل میدان مین
reference line
U
خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
pathfinders
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pathfinder
U
راهنمای مسیر پرواز یا عملیات دریایی
pace car
U
اتومبیل راهنمای اتومبیلهای مسابقه در رژه
sailing directions
U
راهنمای دریایی book pilot : syn
cookbook
U
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
scenarios
U
زمینه یاطرح راهنمای فیلم صامت
cookbooks
U
راهنمای نحوه نصب واستفاده از برنامه
portolano
U
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
Do you have a hotel guide?
U
آیا دفترچه راهنمای هتل را دارید؟
syllabary
U
جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
blinker
U
چشم بند اسب چراغ راهنمای اتومبیل
master plot
U
نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
trace
U
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traces
U
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
traced
U
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
computerizing
U
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerizes
U
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerize
U
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerising
U
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
pathfinder guidance
U
هدایت هواپیماها به وسیله هواپیمای راهنمای مسیر یاراهیاب
head stock
U
راهنمای عملیات ورزشی دسته جمعی در مدارس وغیره
computerised
U
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
computerises
U
تغییر از راهنمای سیستم به کسی که از کامپیوتر استفاده میکند
glideslope
U
شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
fingerpost
U
راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
corporate model
U
نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
deplumation
U
پر ریزی
molt
U
پر ریزی
shrouding
U
شن ریزی
foundation
U
پی ریزی
tininess
U
ریزی
gravelling
U
شن ریزی
inpouring
U
تو ریزی
outflow
U
بیرون ریزی
filling
U
خاک ریزی
fillings
U
خاک ریزی
iron foundry
U
اهن ریزی
circumfusion
U
دور ریزی
bellfounding
U
زنگ ریزی
foundation
U
پی ریزی اساس
libations
U
ساغر ریزی
libation
U
ساغر ریزی
landslip
U
فرو ریزی
outflows
U
بیرون ریزی
landslips
U
فرو ریزی
purges
U
برون ریزی
actification
U
سرکه ریزی
acting out
U
برون ریزی
minuteness
U
ریزی ناچیزی
effusions
U
برون ریزی
planning
U
طرح ریزی
planning
<adj.>
برنامه ریزی
budgeting
U
بودجه ریزی
placing concrete
U
بتن ریزی
bloodbaths
U
خون ریزی
bloodbath
U
خون ریزی
projecting
U
طرح ریزی
modelling
U
طرح ریزی
foundries
U
چدن ریزی
effusion
U
برون ریزی
sweat
U
عرق ریزی
sweating
U
عرق ریزی
sweats
U
عرق ریزی
modeller
U
طرح ریزی
casting
U
چدن ریزی
purged
U
برون ریزی
perspiration
U
عرق ریزی
purge
U
برون ریزی
foundry
U
چدن ریزی
evacuation
U
برون ریزی
earthwork
U
خاک ریزی
projections
U
طرح ریزی
gravelling
U
سنگ ریزی
chumming
U
طعمه ریزی
projection
U
طرح ریزی
foundation soil
U
پی ریزی ساختمان
discharges
U
برون ریزی
discharge
U
برون ریزی
programming
U
برنامه ریزی
schematization
U
برنامه ریزی
management
U
برنامه ریزی
schematization
U
طرح ریزی
concrete work
U
بتن ریزی
designment
U
طراح ریزی
managements
U
برنامه ریزی
rip rap
U
سنگ ریزی
retropulsion
U
درون ریزی
suffusion
U
زیر ریزی
egestion
U
بیرون ریزی
grouting
U
دوغاب ریزی
fineness
U
ریزی دانه ها
green sand molding
U
قالب ریزی تر
scheming
U
طرح ریزی
cast iron
U
چدن ریزی
fineness modulus
U
مدول ریزی
initials
U
اولیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com