English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
abbot U راهب بزرگ
abbots U راهب بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Eginhard U [راهب بزرگ آلمانی]
Other Matches
cowled U راهب
anchorite U راهب
cowls U راهب
monk U راهب
abbe U راهب
monks U راهب
starets U راهب
cloisterer U راهب
cowl U راهب
friarly U راهب وار
monkishness U راهب خویی
monkish U راهب صفت
friars U راهب صومعه
friar U راهب صومعه
abbacy U قلمرو راهب
cenobitical U راهب اسا
cebobitic U راهب اسا
monkish U راهب اسا
capuchin U راهب کبوشی
friar U راهب درویش و سائل
friars U راهب درویش و سائل
capuchin U راهب باشلق پوش
kil U حجره راهب ایرلندی
jacobin U راهب فرقه دومی نیکن
parlatory U اطاق پذیذایی در خانقاه راهب ها
dominican U راهب واعظی که ازسلک سنت دومینیک باشد
essene U راهب یهودی) عضوفرقهای که دوقرن پیش ازامدن مسیح درفلسطین تشکی
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
carmelite U وابسته به راهبان کرملی راهب یا راهبه کرملی
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
hugeous U بزرگ
smaller U بزرگ نه
smallest U بزرگ نه
small U بزرگ نه
spanking U بزرگ
vasty U بزرگ
extra U بزرگ
extra- U بزرگ
headmen U بزرگ
great- U بزرگ
spankings U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
gates U در بزرگ
greatest U بزرگ
gate U در بزرگ
massive U بزرگ
massively U بزرگ
headman U بزرگ
majestic U بزرگ
extras U بزرگ
great U بزرگ
immane U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
big U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
paternal grandmother U نه نه بزرگ
propylon U در بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
grave U بزرگ
graves U بزرگ
bigger U بزرگ
megapod U بزرگ پا
voluminous U بزرگ
majuscule U بزرگ
majuscular U بزرگ
nonus U بزرگ
biggest U بزرگ
gravest U بزرگ
long ton U تن بزرگ
stour U بزرگ
swith U بزرگ
dignified U بزرگ
eminent U بزرگ
bulky U بزرگ
bulkiest U بزرگ
king size U بزرگ
adult U بزرگ
mighty U بزرگ
mightiest U بزرگ
mightier U بزرگ
extensive U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
adults U بزرگ
bulkier U بزرگ
wallopings U بزرگ
grosser U بزرگ
egregious U بزرگ
grosses U بزرگ
decuman U بزرگ
grossest U بزرگ
highs U بزرگ
highest U بزرگ
high U بزرگ
grossed U بزرگ
major U بزرگ
full bottomed U بزرگ
swingeing U بزرگ
large U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
walloping U بزرگ
majoring U بزرگ
gross U بزرگ
majored U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
jumbos U بزرگ
enormous U بزرگ
grossing U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
jumbo U بزرگ
vast U بزرگ
dilating U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
grand father U پدر بزرگ
grandmothers U مادر بزرگ
dilate U بزرگ کردن
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
dilates U بزرگ کردن
archenemy U دشمن بزرگ
macrocyte U هاگدان بزرگ
leading nations U ملتهای بزرگ
magnifies U بزرگ کردن
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
magnifying U بزرگ کردن
lives of great men U مردمان بزرگ
macrocephaly U بزرگ سری
magnify U بزرگ کردن
long boat U کرجی بزرگ
magnified U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
distends U بزرگ کردن
avous U پدر بزرگ
distending U بزرگ کردن
gamp U چتر بزرگ
swells U بزرگ شدن
argosy U کشتی بزرگ
archpriest U کشیش بزرگ
giant corporation U شرکت بزرگ
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
maximises U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
bulldog U نوعی سگ بزرگ
swelled U بزرگ شدن
maximize U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
billows U موج بزرگ اب
distend U بزرگ کردن
megalocephalia U بزرگ سری
mandola U ماندولین بزرگ
caldron U کتری بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
daito U شمشیر بزرگ
major epilepsy U صرع بزرگ
major cycle U چرخه بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
amplified U بزرگ شدن
main frame U کامپیوتر بزرگ
amplifies U بزرگ شدن
d. store U مغازه بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
main U بزرگ تمام
the wain U خرس بزرگ
master mind U فکر بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
charles's wain U خرس بزرگ
case knife U چاقوی بزرگ
colosseum U سالن بزرگ
conger U مارماهی بزرگ
megalopolis U بزرگ شهر
capital letter U حرف بزرگ
dalmatian U نوعی سگ بزرگ
bronchocele U بزرگ شدگی
bonefire U اتش بزرگ
enlarged U بزرگ کردن
enlarges U بزرگ کردن
enlarging U بزرگ کردن
bass drum U طبل بزرگ
big league U لیگ بزرگ
magnifier U بزرگ ساز
flaxseed U تخم بزرگ
amplify U بزرگ شدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com