English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
puntist U راننده کرجی نام دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gondoliers U راننده کرجی ونیزی
gondolier U راننده کرجی ونیزی
midship U میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
driver U راننده اتومبیل راننده ارابه
drivers U راننده اتومبیل راننده ارابه
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
barged U کرجی
barque U کرجی
barge U کرجی
small craft U کرجی ها
barges U کرجی
towing boat U کرجی
crabber U کرجی
hoy U کرجی
barquentine U کرجی
rower U کرجی ران
gondoliers U کرجی بان
cockle shell U کرجی کوچک
flyboat U کرجی تندرو
gondolier U کرجی بان
rowers U کرجی ران
cock boat U کرجی کوچک
ferryman U کرجی بان
bargee U کرجی بان
cockboat U کرجی کوچک
davit U کرجی بلندکن
dingey U کرجی پارویی
row boat U کرجی پارویی
drag boat U کرجی لاروب
dragboat U کرجی لاروب
falt U کرجی ته پهن
boatman U کرجی بان
landing craft U کرجی ساحلی
trawlers U کرجی ماهیگیری
trawler U کرجی ماهیگیری
bargeman U کرجی بان
long boat U کرجی بزرگ
sloop of war U کرجی جنگی
pug U کرجی بان
steam boat U کرجی بخار
pugs U کرجی بان
caique U کرجی که دربوسفوربکارمیرود
pleasure boat U کرجی تفرجی
praam U کرجی ته پهن
pair oar U کرجی دو پارویی
cutter U نوعی کرجی
cutters U نوعی کرجی
shallop U کرجی پارویی
life boat U کرجی نجات
oarsmanship U کرجی رانی
singlisticker U کرجی شراعی
penteconter U کرجی 05پارویی
barcarolle U سرود کرجی بان
flag boat U کرجی نشان دار
dory U کرجی ته پهن ماهیگیری
sloop U کرجی یک دگلی قدیمی
tugboat U کرجی یا کشتی یدک کش
skiff U کرجی پارویی کوچک
flag boat U کرجی پرچم دار
keelboatman U کرجی بان رودخانه
regatta U مسابقه کرجی رانی
bumboat U کرجی سورسات فروش
praam U کرجی یا پارویی اسکاندیناوی
regattas U مسابقه کرجی رانی
motor launch U قایق موتوری کرجی
barcarole U سرود کرجی بان
hackney boat U کرجی یاکشتی کرایهای
fosher boat U کرجی ماهی گیری
fishing boat U کرجی ماهی گیری
boats U کرجی هرچیزی شبیه قایق
pitpan U یکجور کرجی دراز و ته پهن
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
boat U کرجی هرچیزی شبیه قایق
fisherman U صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
fishermen U صیاد ماهی کرجی ماهیگیری
packet boat U کرجی پستی کشتی مسافربر
inboard engined boat U کرجی که موتورش در میان انست
fly boat U کرجی تندروکه درترعه هابکارمیرود
fisher U جانور ماهیخوار کرجی ماهیگیری
galliot U کرجی باری یا ماهی گیری
dumb barge U کرجی بی بادبان یابی موتور
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
piloted U راننده
motor man U راننده
driver U راننده
steersman U راننده
the man at the wheel U راننده
impelent U راننده
pilot U راننده
wheelsman U راننده
driving U راننده
pilots U راننده
helmsmen U راننده
wheelman U راننده
drivers U راننده
helmsman U راننده
gigs U نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
pontoons U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
gig U نوعی کرجی پارویی یابادبانی نیزه
yacht O کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
galiot U کرجی باری یاماهی گیری هلندی
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
yachts U کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
carvel U کشتی کوچک سریع السیر کرجی
pontoon U کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
pontoar U نوعی کرجی برای پل بندی کلک
to pull any one across a river کسی را با کرجی پارویی ازرودخانه گذراندن
speedboat U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
speedboats U کرجی یا قایق موتوری سریع السیر
railroad engineer [American E] U راننده قطار
locomotive engineer [American E] U راننده قطار
driver U راننده گرداننده
propulsive U پیش راننده
train operator [American E] U راننده قطار
drivers U راننده گرداننده
locomotive operator [British E] U راننده قطار
locomotive driver [British E] U راننده قطار
train driver U راننده قطار
cabbie U راننده تاکسی
hot shoe U راننده زبردست
truckers U راننده کامیون
power unit U پیش راننده
motorman U راننده موتور
taximan U راننده تاکسی
chauffeur U راننده ماشین
cabbies U راننده تاکسی
chauffeured U راننده ماشین
chauffeuring U راننده ماشین
chauffeurs U راننده ماشین
trucker U راننده کامیون
bulldozerer U راننده بولدوزر
power plants U پیش راننده
cabman U راننده تاکسی
truckman U راننده کامیون
assistant driver U کمک راننده
carter U راننده گاری
bus driver U راننده اتوبوس
power plant U پیش راننده
drive's cab U اطاق راننده
driver's mate U شاگرد راننده
road hog <idiom> U راننده بیابان
cabby U راننده تاکسی
drive's seat U صندلی راننده
long boat U بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
an outboard engine boat U کرجی ای که موتور ان دربیرون ان واقع شده است
repellent U راننده بیزار کننده
motor man U راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
catch driver U راننده اجیر ارابه
pick off U رد شدن از راننده دیگر
karter U راننده اتومبیل کوچک
timers U وقت نگهدار هر راننده
timer U وقت نگهدار هر راننده
outboarder U راننده قایق موتوری
pilot U راننده قایق روی یخ
iceboater U راننده قایق روی یخ
repellents U راننده بیزار کننده
diver U راننده قایق موتوری
hackney man U راننده درشکه کرایهای
hackman U راننده درشکه کرایهای
pilots U راننده قایق روی یخ
ambulanceman U راننده یا مسئول آمبولانس
piloted U راننده قایق روی یخ
nuggar U بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
paddle boat U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
provisional driver U راننده تازه کار ارابه
cockpit U محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
pilot U خلبان هواپیما راننده کشتی
cockpits U محل ناخدا یا سکاندار یا راننده
fly man U راننده درشکه تک اسبه کرایهای
piloted U خلبان هواپیما راننده کشتی
pilots U خلبان هواپیما راننده کشتی
he stroked U درعقب کرجی نشسته پارومیزدبدان سام که پاروزنان دیگر .....میزدند
pole sitter U راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
road hog U راننده متجاوز بحقوق سایررانندگان درجاده
corner crew U متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
The driver coaxed his bus through the snow. U راننده با دقت اتوبوس را از توی برف راند .
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
teamster U راننده یک جفت حیوان یا دستگاه اسب ودرشکه
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
solocross U مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
set down U معلق ساختن سوارکار یا راننده ارابه بخاطر خطا
sidecar U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
protest flag U پرچم قرمز کوچک بعلامت اعتراض راننده قایق
hit-and-run <idiom> U حادثهای که راننده ماشین به بیراهه براند بدون اثری
drafting U راندن پشت سر راننده جلوبرای کاستن فشار هوا
remotely piloted U هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
sidecars U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
understeer U تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fitcall finding U پیدا کردن عیب کوچک مربوط به راننده یا رده یکم
side car U جای اضافی چرخ داردرپهلوی راننده موتور سیکلت سایدکار
predicted log racing U مسابقه قایق موتوری باپیشبینی قبلی زمان از طرف راننده
back-seat drivers U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
cab U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
back-seat driver U مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
cabs U اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com