English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gone away U رانده شده از پناهگاه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
case mate U پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
cast away U رانده
castway U رانده
driven U رانده
outcast U رانده
outcasts U رانده
driven U رانده شده
repressed U واپس رانده
overblown U رانده شده دراثرباد
redezvous U رانده وو محل ملاقات
interned U رانده شده ازکشور دیگر
Left out of one place and driven away from another. <proverb> U از آنجا مانده از اینجا رانده .
paddle boat U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats U کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
counter thrust variation U واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
die casting U روشی که در ان فلز مذاب بافشار هیدرولیکی به داخل قالبهایی رانده میشود
warm gas thruster U جت پیش راننده متشکل از گازذخیره شده با فشار زیاد که قبل از بیرون رانده شدن ازنازل گرم شود
catch U مانوردادن روی موج و رانده شدن موج سواربطرف ساحل
harboring U پناهگاه
harboured U پناهگاه
shelter U پناهگاه
ambushing U پناهگاه
ambushed U پناهگاه
ambush U پناهگاه
harbouring U پناهگاه
harbours U پناهگاه
sheltered U پناهگاه
harbors U پناهگاه
shelters U پناهگاه
harbour U پناهگاه
sheltering U پناهگاه
covert U پناهگاه
howf U پناهگاه
howff U پناهگاه
refuges U پناهگاه
sanctury U پناهگاه
refuge U پناهگاه
haven ofrest U پناهگاه
harborage U پناهگاه
harbor U پناهگاه
haven U پناهگاه
ambushes U پناهگاه
resorts U پناهگاه
resorted U پناهگاه
resort U پناهگاه
asylums U پناهگاه
asylum U پناهگاه
harbored U پناهگاه
elephant shelter U پناهگاه فلزی
emergency shelter U پناهگاه اضطراری
funk hole U پناهگاه موقتی
elephant shelter U پناهگاه ضدگلوله
casemate U پناهگاه توپ
light shelter U پناهگاه سبک
dug out U پناهگاه زیرزمینی
pup tent U چادر پناهگاه
case mate U پناهگاه توپ
alee U پناهگاه کشتی
dugout U پناهگاه موقتی
dugouts U پناهگاه موقتی
burrows U نقب پناهگاه
tax haven U پناهگاه مالیاتی
hovel U پناهگاه خیمه
strongholds U سنگر پناهگاه
stronghold U سنگر پناهگاه
sanctuary U پناهگاه تحصین
sanctuaries U پناهگاه تحصین
burrowing U نقب پناهگاه
burrowed U نقب پناهگاه
burrow U نقب پناهگاه
awning U پناه پناهگاه
hovels U پناهگاه خیمه
awnings U پناه پناهگاه
tax havens U پناهگاه مالیاتی
lean-tos U پناهگاه موقت
lean-to U پناهگاه موقت
snowshed U پناهگاه روستایی در برابربرف
holds U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
air raid shelter U پناهگاه حمله هوائی
shelter U پناهگاه پناه بردن
sheltered U پناهگاه پناه بردن
sheltering U پناهگاه پناه بردن
shelters U پناهگاه پناه بردن
bursting layer U لایههای سقفی پناهگاه
action station U پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
hold U نگهداشتن پناهگاه گرفتن
sags U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sag U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
sagged U یک بر شدن کوتاه و بلند شدن از باد رانده شدن تنزل کردن ته رفتن
cover U بوته زار پناهگاه شکار
coverings U بوته زار پناهگاه شکار
covers U بوته زار پناهگاه شکار
dugout U پناهگاه کنار زمین بازیگران
cuddy U پناهگاه کوچک مسقف در قایق
dugouts U پناهگاه کنار زمین بازیگران
institutionalization U نهادی شدن به پناهگاه سپردن
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth U ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
erfuge U پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
wind shadow U منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho U فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
dispersal lays U محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com