English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
honeycomb rediator U رادیاتور با بافت کندوئی رادیاتور کندوئی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radiators U رادیاتور
radiator U رادیاتور
radiator cowl U درپوش رادیاتور
radiator fan U پروانه رادیاتور
electrode radiator U رادیاتور الکترد
radiator U رادیاتور اتومبیل
tubular radiator U رادیاتور لولهای
radiators U رادیاتور اتومبیل
radiator cover U روکش رادیاتور
radiators U دما تاب رادیاتور
ideal energy radiator U رادیاتور بدنه سیاه
coolant U مایع داخل رادیاتور
radiator coil U لوله لاستیکی رادیاتور
radiator union U پیچ و مهره رادیاتور
coolants U مایع داخل رادیاتور
radiator U دما تاب رادیاتور
radiator grille U شبکه محافظ رادیاتور
gilled radiator U رادیاتور پره دار
radiator shutter U پنجره فلزی محافظ رادیاتور
mixd weave U بافت ترکیبی [هرگاه در بافت یک فرش از چند روش بافت استفاده شود.]
plain weave U بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
Soumak U بافت سوماک [سوماخ] [این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
motif U گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
greige carpet U فرش خود رنگ [فرشی که الیاف آن پیش از بافت رنگرزی نشده باشد. این نوع بافت در بین بافندگان محلی و خصوصا در افغانستان و کشورهای تازه استقلال یافته روسیه دیده می شود.]
Sarouk U ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
Sarab U سراب [حوزه بافت سراب در آذربایجان است که بیشتر به بافت کناره مشهور استرنگ زمینه عموما شتری و گره آن ترکی است.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
context U بافت
contexture U بافت
neurine U بافت پی
of a loose textture U شل بافت
of a loose texture U شل بافت
contexts U بافت
knitted U بافت
fiber U بافت
knit goods U کش بافت
tissue U بافت
gold tisane U زر بافت
grain U بافت
loose texture U بافت شل
texture U بافت
tissues U بافت
textures U بافت
histoloysis U بافت خواری
vascular tissue U بافت اوندی
necrosis U بافت مردگی
nerve tissue U بافت عصبی
in vivo U بافت زنده
histology U بافت شناسی
knit goods U کالای کش بافت
phloem U بافت لیفی
plain weave U بافت ساده
sclerenchyma U بافت زنبوری
interlocking U بافت با قلاب
knotless U بافت تقلبی
knotless U بافت شل و آزاد
plain weave U بافت حصیری
slip U خطا در بافت
slit weave U بافت چاکدار
style U سبک بافت
typical <adj.> U بافت معمولی
typical <adj.> U بافت عادی
weaving draft U نقشه بافت
basket-weave U بافت حصیری
flat weave U تخت بافت
direction U سمت بافت
basket weave U بافت حصیری
selvage U گرد بافت
selvedge U گرد بافت
sennet U بافت حصیری
soil texture U بافت خاک
stroma U بافت نمدی
stroma U بافت بنیادی
texture of soil U بافت خاک
vascular tissue U بافت هادی
texture U ترکیب بافت
welknit U خوش بافت
xylem U بافت چوبی
close-knit U ریز بافت
chain stitch بافت زنجیری
histogenesis U بافت سازی
cellular tissue U بافت زنبوری
sclerosis U تصلب بافت
webs U بافت یا نسج
weave U ساختن بافت
woof U دست بافت
weaves U ساختن بافت
homespun U بافت خانگی
grosser U درشت بافت
grossest U درشت بافت
grossing U درشت بافت
woofs U دست بافت
adipose tissue U بافت چربی
cellular U بافت سلولی
fiber U بافت لیف
web U بافت یا نسج
grossed U درشت بافت
fibres U بافت لیف
fibre U بافت لیف
histogen U بافت ساز
hand knitted U دست بافت
hand knife U خوش بافت
textures U بافت تاروپود
texture U بافت تاروپود
collenchyma U بافت کلانشیم
fibrosis U تصلب بافت ها
gross U درشت بافت
grosses U درشت بافت
biopsy U بافت برداری
finespun U ریز بافت
anterior commissure U بافت رابط قدامی
sclerenchyma U بافت سخت سلولی
sequestrum U قسمت بافت مرده
soil separates U اجزاء بافت خاک
steel fabric U بافت فولاد ساختمانی
homespun U بافت میهنی وطنی
reticulum U بافت همبند و مشبک
taffetized U دارای بافت تافته
collenchyma U بافت لانه زنبوری
fabrics U سبک بافت اساس
blemish [mistake] U عدم تقارن در بافت
contextual architecture U معماری بافت گرایی
balanced plain weave U بافت ساده یک رو یک زیر
knotless U بافت بدون گره
fabric U سبک بافت اساس
regular weave [plain] U بافت معمولی و ساده
woodiness U بافت چوبی وفوردرخت
wire netting U بافت توری سیمی
gauze U نوعی بافت توری
histology U علم بافت شناسی
warp U نخ تار [در طول بافت]
reticulum U بافت نگاهدارنده اعصاب
fibrosis U افزایش بافت لیفی
tightly weave U بافت پرتراکم و سفت
phelloderm U بافت چوب پنبهای
lymphomatoid U دارای بافت لنفی
lymphomatous U دارای بافت لنفی
lymphopoiesis U تشکیل بافت لنفی
of a coarse fibre U درشت بافت زمخت
mesophyll U بافت درونی برگ
neuroglia U بافت حافظ عصب
myoma U غده بافت ماهیچه
epithelize U بافت پوششی شدن
epithelialize U بافت پوششی شدن
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
suber U بافت چوب پنبهای
building steel lathing U بافت ساختمان فولادی
histological U وابسته به بافت شناسی
histologic U وابسته به بافت شناسی
histologist U متخصص بافت شناسی
commissure U بافت عصبی رابط
plain weave U پارچه ساده بافت
metal gauze U بافت توری فلزی
homemade U خانگی خانه بافت
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
adenoidal U منسوب به بافت غدهای و لنفاوی
regatta U پارچه نخی سفت بافت
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
anomalous weave U بی نظمی و عدم تقارن در بافت
intervenium U بافت میان رگهای برگ
faille U نوعی پارچه ساده بافت
regattas U پارچه نخی سفت بافت
lymphoma U غده مرکب از بافت لنفاوی
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
dyed-in-the-wool U پیش از بافت رنگرزی شده
match U قرینه سازی در طرح یا بافت
tarlatan U پارچه نخی ساده بافت
suberous U دارای بافت چوب پنبهای
suberose U دارای بافت چوب پنبهای
suberic U دارای بافت چوب پنبهای
aceratosis U نارسی و نابالغی بافت شاخی
cotton duke U بافت ساده پنبهای یا کتانی
biopsy U ازمایش میکروسکپی بافت زنده
scar tissue U بافت همبند جای زخم
parenchyma U مغز غده بافت اصلی
flat weave U بافت ساده و بدون پرز
neurogenic U ایجاد کننده بافت عصبی
suberization U ایجاد بافت چوب پنبهای درچوب
gray matter U ماده خاکستری بافت عصبی مغز
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
suberize U تبدیل به بافت چوب پنبهای شدن
Urban tissue sites U سایت های بافت فرسوده شهری
albumen U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
fibrocyte U سلول دوکی شکل بافت همبندی
adenoma U ورم خوش خیم بافت غدهای
frostbite U یخ زدگی بافت بدن در اثر سرما
conceit U [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
albumens U مواد ذخیرهء اطراف بافت گیاهی
adenoid U شبیه غده منسوب به بافت غدهای ولنفاوی
phlegmon U اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
bunting U پارچه سست بافت پرچمی خطابی دوستانه
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
welknit U سخت بافت دارای بنیه محکم و قوی
Cicim U جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
to pace the web U پارچه بافته را به نسبت تندی بافت به نوردپیچیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com