English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
reducing adaptor U رابط کاهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
step down transformer U ترانسفورماتور کاهنده کاهنده ولتاژ
principal line U خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
extenuative U کاهنده
dumper U کاهنده
extenuatory U کاهنده
reducing atmosphere U جو کاهنده
reductant U کاهنده
reducer U کاهنده
regressive U کاهنده
derogatory to U کاهنده از
decreasing U کاهنده
decrescent U کاهنده
depressor U کاهنده
ablative U کاهنده
softener U کاهنده سختی اب
reducing elbow U زانوی کاهنده
reducing agent U عامل کاهنده
reducing tee piece U سه راه کاهنده
deceleration U شتاب کاهنده
negative feedback U پسخورد کاهنده
lift dumper U کاهنده برا
dimming rheostat U رئوستای کاهنده
dimming relay U رله کاهنده
disinflationary U کاهنده تورم
dump valve U شیر کاهنده
flagging U کاهنده ضعیف
damper tube U لامپ کاهنده
regressive taxation U مالیات کاهنده
anaphrodisiac U کاهنده شهوت
current limiting reactor U پیچک کاهنده
decreasing order U ترتیب کاهنده
step down transformer U مبدل کاهنده
derogative U کاهنده شئونات یابها
denitrifying bacteria U باکتری کاهنده نیترات
reduction gear U چرخ دنده کاهنده
adh U هورمون کاهنده ادرار
depreciatory U کاهنده کسر کننده
ablatitious U کاهنده قوه جاذبه
antidiuretic hormone U هورمون کاهنده ادرار
damper winding U سیم پیچ کاهنده
regressive tax system U نظام مالیاتی کاهنده
speed reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear U جعبه دنده کاهنده سرعت
subtractive U کاهنده دارای علامت تفریق
roller drive U مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
fitting U رابط
internuncial U رابط
connective U رابط
go between U رابط
connector U رابط
liaisons U رابط
copulative U رابط
interface U رابط
link U رابط
point of intersection U رابط
wiring connector U رابط
liaison U رابط
interfaces U رابط
adapter U رابط
serial interface U رابط سری
ediswan connector U رابط ادیسوان
standard interface U رابط استاندارد
trunk line U رابط ترانک
link belt U تسمه رابط
connecting rod U میله رابط
reducer U لوله رابط
interface card U کارت رابط
edge connector U رابط لبه
push rod U میل رابط
lead in wire U سیم رابط
liaison officer U افسر رابط
push rod U میله رابط
patch cord U سیم رابط
parallel interface U رابط موازی
link chain U زنجیر رابط
logical connective U رابط منطقی
lamp connector رابط لامپ
internuncio U رابط پیک
internuncial neuron U نورون رابط
enlarging adapter U رابط فزاینده
feeder canal U نهر رابط
fuse link U رابط فیوز
ground liaison U رابط زمینی
high fidelity receiver U گیرنده رابط
high line U پل رابط اصلی
inductor hose U لوله رابط
interneuron U نورون رابط
logical connector U رابط منطقی
link U شاخه رابط
box connector U رابط جعبه
bays U پل رابط در پل شناور
baying U پل رابط در پل شناور
bay U پل رابط در پل شناور
journals U شفت رابط
journal U شفت رابط
leads U رابط برق
connections U میلههای رابط
bayed U پل رابط در پل شناور
fuse wire U رابط فیوز
lead U رابط برق
centronics interface U رابط موازی
connecting cable U کابل رابط
continuity equation U رابط پیوستگی
connector plug U دوشاخه رابط
cylinderical fit U رابط استوانهای
connecting tube U لوله رابط
connector switch U کلید رابط
bent adaptor U رابط خمیده
switch position U موضع رابط دفاعی
anterior commissure U بافت رابط قدامی
air liaison officer U افسر رابط هوایی
test lead U رابط برق ازمایش
cross tree U رابط عرضی دکلها
relay post U پست رابط ستون
intervening variable U متغیر فرضی رابط
liaise U رابط نظامی بودن
liaised U رابط نظامی بودن
machine address U محل یک شی در رابط ه با مبدا
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
liaising U رابط نظامی بودن
apple desktop interface U رابط رومیزی اپل
triatic stay U بکسل رابط ناو
expressions U فرمول یا رابط ه ریاضی
flared fitting U رابط قیفی شکل
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
command liaison U شبکه رابط یکان
dry cell connector U رابط پیل خشک
liaises U رابط نظامی بودن
commissural fibres U رشتههای عصبی رابط
cell connector U رابط پیل باتری
commissure U بافت عصبی رابط
battery connector U رابط پیل باتری
expression U فرمول یا رابط ه ریاضی
artillery liaison officer U افسر رابط توپخانه
command liaison U افسر رابط فرماندهی
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
interface U وصل کردن از طریق رابط
to catch the connection U وسیله نقلیه رابط را گرفتن
interfaces U وصل کردن از طریق رابط
programmable communications interface U رابط مخابراتی برنامه پذیر
api U رابط یامیانجی برنامه کاربردی
air transport liaison officer U افسر رابط ترابری هوایی
application program interface U میانجی یا رابط برنامه کاربردی
ditch U گودال سنگر رابط خندق کندن
ditched U گودال سنگر رابط خندق کندن
sbc U RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
floating U محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
cylinderical limit gage U دستگاه اندازه گیر رابط استوانهای
ditches U گودال سنگر رابط خندق کندن
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
cross bleed U سیستم نیوماتیکی رابط بین موتورها
logical operators U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
I missed the connection. U من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
logical connective U رابط های منطقی [ریاضی] [زبان شناسی]
relative U محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
relations between load, shear and moment U رابط بین بار و نیروی برشی و لنگر خمشی
venn diagram U نمایش گرافیکی رابط ه بین وضعیتهای سیستم یا مدار
interface human machine interface U امکانات بهبود رابط ه بین کاربرد و سیستم کامپیوتری
line haul U خط رابط بین کلماتی که نصف ان در سطر بعد واقع شده
eia interface U یک رابط استاندارد میان دستگاههای جانبی وریزکامپیوترها و مدمها وترمینالها
function U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functioned U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions U لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
relational database U پرش پایگاه داده که حاوی عملگرهای رابط های است
graph U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
graphs U نمودار نمایش رابط ه بین دو یا چند متغیر به صورت خط یا مجموعهای نقاط
ccitt v. U در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
tac log group U گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
regressive taxes U مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
quick disconnect U نوعی رابط الکتریکی که دونیمه منطبق شونده اش بطورسریع باز و بسته میشود
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
decision U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decisions U جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
presentation manager U تهیه شده است IB , icrosoftیک میانجی رابط نگارهای ورابط برنامه نویسی کاربردی
privilege U وضعیت کاربرد در رابط ه با نوع برنامه که اجرا میکند ومنابعی که میتواند استفاده کند
tabled U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tables U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
tabling U ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
phenolic epoxy U خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
ground liaison U گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
idle wheel U دنده چرخ رابط بین دو چرخ
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
flat U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flattest U برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
relay post U پست رابط پست واسطه
fuse unit U رابط فیوز نگهدارنده فیوز
actions U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
action U حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
keyword U 1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com