English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
head of the mission U رئیس هیات اعزامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mission U هیات اعزامی هیات تبلیغی
missions U هیات اعزامی هیات تبلیغی
chairman U رئیس هیات مدیره
chairmen U رئیس هیات مدیره
chairman of the board of directors U رئیس هیات مدیره
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
summings up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
summing up U خلاصهای که قاضی محکمه پس از ختم دادرسی و پیش از شروع شور هیات منصفه از جریان دادرسی و ادله ابرازی برای هیات منصفه بیان میکند
lord high stew of england U رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
expeditionary force U نیروی اعزامی
expeditions U هیئت اعزامی
expedition U هیئت اعزامی
expeditionary forces U نیروی اعزامی
paymaster general U رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
missionaries U وابسته به هیئت اعزامی
missionary U وابسته به هیئت اعزامی
country teams U تیمهای اعزامی به کشورها
missions U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
expeditionary U وابسته به قشون کشی یاهیئت اعزامی
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcees U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcee U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
mission U هیات
corps U هیات
missions U هیات
body U هیات
councils U هیات
boarded U هیات
board U هیات
bodies U هیات
party U هیات
council U هیات
legislatures U هیات مقننه
the ministry U هیات وزیران
legislative assembly U هیات مقننه
selection board U هیات گزینش
jury U هیات منصفه
managing commission U هیات مدیره
managing committee U هیات مدیره
managing committee U هیات رئیسه
deputation U هیات نمایندگان
deputations U هیات نمایندگان
legislature U هیات مقننه
governing bodies U هیات حاکمه
diplomatic corps U هیات دیپلماتیک
council of ministers U هیات وزیران
consular corps U هیات کنسولی
cabint U هیات وزرا
board of trutees U هیات امنا
board of directors U هیات نظار
board of trustee U هیات امناء
board of directors U هیات مدیره
board of conciliation U هیات مصالحه
diplomatic corps U هیات سیاسی
executive commission U هیات رئیسه
executive commission U هیات مجریه
governing body U هیات حاکمه
fact finding body U هیات تحقیق
council of ministers U هیات وزرا
executive committee U هیات اجرایی
executive committee U هیات رئیسه
juries U هیات منصفه
juries U هیات داوران
jury U هیات داوران
arbitral tribunal U هیات تحکیم
delegation U هیات نمایندگان
sovereign U هیات رئیسه
delegations U هیات نمایندگان
sovereigns U هیات رئیسه
cabinet U هیات دولت
directorates U هیات مدیره
directorate U هیات مدیره
cabinets U هیات دولت
diplomatic body U هیات نمایندگان سیاسی
member of the jury U عضو هیات منصفه
award U حکم هیات داوری
benches U هیات قضات محکمه
constituencies U هیات موکلان یک حوزه
officer U عضو هیات رئیسه
officers U عضو هیات رئیسه
diplomatic bady U هیات سیاسی نمایندگان
grand jury U هیات منصفه عالی
grand juries U هیات منصفه عالی
constituency U هیات موکلان یک حوزه
diplomatic corps U هیات نمایندگان سیاسی
bench U هیات قضات محکمه
cabinet council U جلسه هیات وزیران
juror U عضو هیات منصفه
awarded U حکم هیات داوری
forewoman U سخنگوی هیات منصفه
awarding U حکم هیات داوری
jurors U عضو هیات منصفه
Privy Council U هیات مشاورین سلطنتی
awards U حکم هیات داوری
foreman U سخنگوی هیات منصفه
election of the committee U انتخابات هیات رئیسه
verdicts U تصمیم هیات منصفه
verdict U رای هیات منصفه
law of pragnanz U قانون هیات گرایی
verdict U تصمیم هیات منصفه
verdicts U رای هیات منصفه
foremen U سخنگوی هیات منصفه
jury man U عضو هیات منصفه
returns U گزارش نهایی هیات تحقیق
returning U گزارش نهایی هیات تحقیق
selections U دسته یا هیات انتخاب شده
returned U گزارش نهایی هیات تحقیق
return U گزارش نهایی هیات تحقیق
legislator U شارع عضو هیات مقننه
legislators U شارع عضو هیات مقننه
order in council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
delegation U اعزام نماینده هیات نمایندگی
selection U دسته یا هیات انتخاب شده
bar council U هیات مدیره کانون وکلا
challenging a juror U جرح عضو هیات منصفه
delegations U اعزام نماینده هیات نمایندگی
striking a jury U تعیین هیات منصفه با روش حذفی
oligrachy U هیات حاکمه حکومتی با عده معدود
principal challenger U رد عضو هیات منصفه با دلیل قابل قبول
struck U هیات منصفه تعیین شده باروش حذفی
panels U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
inquisition U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
panel U صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
perverse verdict U رای هیات منصفه که بدون توجه به راهنمایی قاضی دادگاه
inquisitions U نظری که هیات منصفه در ذیل برگ بازجویی میدهد رسیدگی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
summary conviction U حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator. U هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
open verdict U رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
venire facias tot matrons U دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
riders U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
rider U ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
peremptory challenge U رد عضو هیات منصفه به وسیله یکی از اصحاب دعوی بدون ذکر دلیل خاص
administering U رئیس
chairman U رئیس
chiefs U رئیس
superiors U رئیس
superior U رئیس
chairmen U رئیس
chief U رئیس
provosts U رئیس
administers U رئیس
warden U رئیس
administer U رئیس
headers U رئیس
header U رئیس
directors U رئیس
director U رئیس
provost U رئیس
administered U رئیس
head master U رئیس
superintendent U رئیس
mugwump U رئیس
director generals U رئیس کل
headmen U رئیس
headman U رئیس
Deans U رئیس
presidents U رئیس
Dean U رئیس
head U رئیس
administrators U رئیس
administrator U رئیس
master U رئیس
mastered U رئیس
masters U رئیس
superintendents U رئیس
director general U رئیس کل
directors general U رئیس کل
sheik U رئیس
rulers U رئیس سر
wardens U رئیس
headsman U رئیس
commandant U رئیس
commandants U رئیس
sheikh U رئیس
higher up U رئیس
sheiks U رئیس
sheikhs U رئیس
syndic U رئیس
leader U رئیس
warden U رئیس
leaders U رئیس
ruler U رئیس سر
president U رئیس
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
subprincipal U نایب رئیس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com