English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sheikh U رئیس خانواده
sheikhs U رئیس خانواده
sheiks U رئیس خانواده
patriarch U رئیس خانواده
patriarchs U رئیس خانواده
sheik U رئیس خانواده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
Other Matches
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
lord high stew of england U رئیس تشریفات تاجگذاری رئیس دادگاه دادرسی
paymaster general U رئیس سررشته داری رئیس کارپردازی
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
emcee U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
emcees U بعنوان رئیس تشریفات عمل کردن رئیس تشریفات شدن
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
family U خانواده
families U خانواده
ilk U خانواده
household U خانواده
households U خانواده
wife U خانواده
menage U خانواده
clan U خانواده
clans U خانواده
gens U خانواده
royalty U از خانواده سلطنتی
family of computers U خانواده کامپیوترها
royalties U از خانواده سلطنتی
family structure U ساخت خانواده
family therapy U خانواده درمانی
font family U خانواده فونت
clannishness U خانواده پرستی
gas family U خانواده گاز
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
matriarch U رئیسه خانواده
familial U مربوط به خانواده
matriarchs U رئیسه خانواده
home visit U بازدید خانواده
goodman U بزرگ خانواده
family law U حقوق خانواده
family expenditure U هزینه خانواده
batrachia U خانواده غوکان
arachnida U خانواده کارتنه
apiaceae U خانواده چتریان
actinide series U خانواده اکتینیدها
accipitres U خانواده لاشخوران
horseflesh U خانواده اسب
broken home U خانواده گسیخته
broken homes U خانواده گسیخته
family planning U تنظیم خانواده
paterfamilias U سالار خانواده
paterfamilias U بزرگ خانواده
strips U موسس خانواده
nuclear families U خانواده هستهای
nuclear family U خانواده هستهای
circuit family U خانواده مداری
citrus U خانواده مرکبات
clansman U عضو خانواده
family budget U بودجه خانواده
extended family U خانواده گسترده
ecomania U بیزاری از خانواده
crustacean U خانواده خرچنگ
crustaceans U خانواده خرچنگ
culicidae U خانواده پشه
culex U خانواده پشه
crustaceous U خانواده خرچنگ
crustacea U خانواده خرچنگ
cruciferae U خانواده چلیپاییان
consanguine family U خانواده هم خون
conjugal family U خانواده زن و شوهری
computer family U خانواده کامپیوتر
penates U خدایان خانواده
zinnia U خانواده گل اهاری
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
family doctor U پزشک خانواده
family doctors U پزشک خانواده
type font U خانواده حروف
turnix U خانواده بلدرچین
to maintain one's family U خانواده خود را
subfamily U خانواده فرعی
the girls U دخترهای یک خانواده
patriarchate U ریاست خانواده
nations U خانواده طایفه
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
turnicidae U خانواده بلدرچین
motorola 000 family U خانواده موتورولا
member of a family U عضو خانواده
nation U خانواده طایفه
matronymic family U خانواده مادرنامی
patronymic family U خانواده پدرنامی
mustelidea U خانواده سمور
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
family man U مرد خانواده - دوست
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
acarina U خانواده کرم جرب
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
family planning U برنامه ریزی خانواده
acalephe U خانواده گزنه دریایی
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
family men U مرد خانواده - دوست
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
viverrine U خانواده گربه زباد
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
salicaceous U وابسته به خانواده بید
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
mangrove U خانواده شاه پسند
mangroves U خانواده شاه پسند
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
family size U تعداد افراد خانواده
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
cetaceous U وابسته به خانواده بال
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
styloipodium U ته خامه گیاهان خانواده هویج
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
pteridophyte U گیاهان اوندی خانواده سرخس
pteridophyta U گیاهان اوندی خانواده سرخس
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
ferula U خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
sequoia U سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
he is a shame to his family U ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
rush U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia U جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
pocket borough U حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
rushed U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
He did it for the sake of his family . U محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
one of the most respected families U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
rushing U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
head master U رئیس
warden U رئیس
administer U رئیس
headsman U رئیس
higher up U رئیس
mugwump U رئیس
sheik U رئیس
administered U رئیس
chief U رئیس
chiefs U رئیس
syndic U رئیس
chairman U رئیس
chairmen U رئیس
provost U رئیس
administers U رئیس
administering U رئیس
provosts U رئیس
head U رئیس
presidents U رئیس
wardens U رئیس
director generals U رئیس کل
directors general U رئیس کل
mastered U رئیس
sheikhs U رئیس
sheikh U رئیس
president U رئیس
headman U رئیس
headmen U رئیس
rulers U رئیس سر
ruler U رئیس سر
masters U رئیس
Deans U رئیس
superintendent U رئیس
superintendents U رئیس
leader U رئیس
commandant U رئیس
sheiks U رئیس
header U رئیس
directors U رئیس
director U رئیس
administrators U رئیس
headers U رئیس
commandants U رئیس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com