English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To have a flair for languages. U ذوق فرا گیری زبانهای خارجی را داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
objectiveness U با داشتن وجود خارجی بطورواقعی یاخارجی
aims U قصد داشتن هدف گیری کردن
aimed U قصد داشتن هدف گیری کردن
aim U قصد داشتن هدف گیری کردن
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
exterior angle U زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity U جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
modern languages U زبانهای امروزی
Bantu U زبانهای بانتو
tone language U زبانهای اهنگی
indo aryan U به زبانهای اریایی و هندوستان
enarthrosis U مفصل کام و زبانهای
The living languages of the world. U زبانهای زند ؟ دنیا
list processing langauge U زبانهای پردازش لیست
string processing languages U زبانهای پردازش رشته
xenoglossophobia U هراس از زبانهای بیگانه
modern languages U زبانهای این عصر
xenoglossophilia U عشق به زبانهای بیگانه
low level languages U زبانهای سطح پایین
robot control languages U زبانهای کنترل روبوت
outwork U استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange U پول خارجی ارز خارجی
turkic U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
turki U زبانهای ترکی شامل جغتایی وعثمانی
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
Bantu U عضو قبیلههایی که به زبانهای بانتو تکلم میکنند
databases U مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
lingua franca U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
database U مجموعه زبانهایی که مثل زبانهای شرح داده
lingua francas U زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
vdl U زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
There are many difference between Persian and English . U بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
He's a wet blanket. U او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
codasyl U مشاوره در مورد زبانهای سیستمهای اطلاعات Language DataSystems On Conferenceکنفرانس سیستم زبان داده ها
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
generation U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
generations U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
american national standards institute U سازمانی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری از قبیل استانداردهای شبکه و زبانهای سطح بالا را مشخص میکند
ansi U سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
fifth generation computers U مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
Borland U شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده
his severity relaxed U از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
renumber U خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour U با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
back berm U سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
alien U خارجی
aliens U خارجی
exoteric U خارجی
extras U خارجی
externals U خارجی
international line U خط خارجی
exosphere U خارجی
extra U خارجی
oversea U خارجی
outboard U خارجی
foreign U خارجی
exterior U خارجی
exteriors U خارجی
outward U خارجی
exotic U خارجی
external U خارجی
extraneous U خارجی
outsiders U خارجی
outsider U خارجی
abextra U خارجی
gringos U خارجی
outer U خارجی
gringo U خارجی
extra- U خارجی
extern U خارجی
peripheral U خارجی
exogenous U خارجی
outsides U خارجی
outside U خارجی
foreign particle U جسم خارجی
exosphere U قسمت خارجی جو
apophyge U منحنی خارجی
foreign deposit U سپرده خارجی
foreign currency U ارز خارجی
foreign trade U بازرگانی خارجی
exterior varnish U لاک خارجی
foreign loan U وام خارجی
foreign policy U سیاست خارجی
foreign law U حقوق خارجی
exterior varnish U جلای خارجی
foreign reserves U ذخائر خارجی
exterior ballistics U بالیستیک خارجی
acrotic U بیرونی خارجی
foreign trade U تجارت خارجی
foreign currencies U پولهای خارجی
arris U زاویه خارجی
externalising U خارجی کردن
facade نمای خارجی
externalize U خارجی کردن
adventitious U خارجی الحاقی
externalized U خارجی کردن
externalised U خارجی کردن
externalizes U خارجی کردن
foreign aid U کمک خارجی
angle of emergence U زاویه خارجی
actine U قسمت خارجی
externalises U خارجی کردن
incarnations U صورت خارجی
foreign bill U برات خارجی
load U بار خارجی
ectoparasite U انگل خارجی
alien enemy U دشمن خارجی
apothesis U منحنی خارجی
apophysis U منحنی خارجی
loads U بار خارجی
incarnation U صورت خارجی
externalizing U خارجی کردن
external reference U ارجاع خارجی
spillover costs U هزینههای خارجی
foreign exchange U ارز خارجی
foreign exchange U مبادله خارجی
outboard profile U نیمرخ خارجی
outer connection U اتصال خارجی
outer fix U رمپ خارجی
outer planets U سیارات خارجی
outer wall U دیوار خارجی
foreign national U ملیت خارجی
foreign national U تبعه خارجی
outness U کیفیت خارجی
foreign exchange U پول خارجی
foreign exchange U تعویض خارجی
external security U امنیت خارجی
spillover benefits U منافع خارجی
concrete object U عین خارجی
external sort U جورکردن خارجی
external storage U انباره خارجی
external storage U حافظه خارجی
slough U پوسته خارجی
outside cause U علت خارجی
negative externalities U زیانهای خارجی
renvoi U تبعیدشخص خارجی
external store U انباره خارجی
external symbol U علامت خارجی
outward opening U دهانه خارجی
extrinsic U بیرونی خارجی
extrinsic factor U عامل خارجی
outwork U سنگر خارجی
fanades U نمای خارجی
overseas agent U نماینده خارجی
facades U نمای خارجی
overseas trade U معاملات خارجی
facade U نمای خارجی
strange U خارجی غریبه
exteroceptive U محرک خارجی
outside view U منظره خارجی
outside caliper U کولیس خارجی
outside diameter U قطر خارجی
outside power U جریان خارجی
external thread U دنده خارجی
external transaction U معاملات خارجی
external variable U متغیر خارجی
externalities U پی امدهای خارجی
externalities U اثرات خارجی
externalization U خارجی کردن
outside view U نمای خارجی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com