English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hominy grits U ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uniform U متحد الشکل
uniforms U متحد الشکل
husked U پوست کنده
hulled U پوست کنده
picked U پوست کنده
aboveboard U پوست کنده
peeled U پوست کنده
in plain english U پوست کنده
ptisan U گندم پوست کنده
shelled almond U بادام پوست کنده
talk turkey <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
plainer U ساده پوست کنده
plains U ساده پوست کنده
plainest U ساده پوست کنده
make no bones about something <idiom> U رک و پوست کنده گفتن
plain U ساده پوست کنده
it peels better U بهتر پوست ان کنده میشود
as fresh as a rose <idiom> U مثل هلوی پوست کنده
she is a peach U هلوی پوست کنده است
plainspoken U صاف و پوست کنده بی ریا و تزویر
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
hominy U ذرت پوست کنده که با اب جوش یا شیر پخته شده باشد
frumenty U گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
variform U گوناگون مختلف الشکل
varriform U دارای چندین شکل گوناگون مختلف الشکل
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
storage granules U دانههای اندوزش
measles U دانههای سرخک
prayer beads U دانههای تسبیح
oaten U مرکب از دانههای جو
nissl granules U دانههای نیسل
rice U دانههای برنج
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
chromogen U دانههای رنگی گیاهان
moniliform U مثل دانههای تسبیح
globular seeds U دانههای گوی سان
beads U دانههای حاصل ازجوشکاری
bead U دانههای حاصل ازجوشکاری
catenary U چون دانههای زنجیر
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
granular U دارای دانههای ریز
to pulp coffee beans U دانههای قهوه را مغز کن
beadings U آراستن لباس با دانههای مروارید
beading U آراستن لباس با دانههای مروارید
superfine U دارای دانههای خیلی ریز
granular snow U برف سفت با دانههای درشت
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
haricots U دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
catenate U چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
haricot U دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
pulper U اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
blizzard U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
granulation U شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
needle bath U شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
blizzards U باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
wed thickness U حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
pebrine U یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
regression rate U سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
federating U متحد
federates U متحد
allied U متحد
ones U متحد
confederates U متحد
married U متحد
one U متحد
federal U متحد
corporate U متحد
in league U متحد
united U متحد
confederate U متحد
conjunct U متحد
associating U متحد
associates U متحد
associated U متحد
associate U متحد
unified U متحد
federate U متحد
federated U متحد
peels U پوست انداختن پوست
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
slivers U دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
allying U متحد کردن
to make common cause U متحد شدن
ally U متحد کردن
concentric U متحد المرکز
federating U متحد کردن
band U متحد کردن
federated U متحد کردن
federate U متحد کردن
band U متحد شدن
running mates U متحد انتخاباتی
running mate U متحد انتخاباتی
close-knit U صمیمی و متحد
unite U متحد کردن
unites U متحد کردن
uniting U متحد کردن
realign U متحد شدن
bands U متحد شدن
federates U متحد کردن
accrete U متحد کردن
realigns U متحد شدن
realigning U متحد شدن
realigned U متحد شدن
nexus U گروه متحد
unifies U متحد کردن
unified U متحد شده
unifier U متحد کننده
unify U متحد کردن
unifying U متحد کردن
unitive U متحد کننده
feudist U متحد دشمن
unified command U فرماندهی متحد
bands U متحد کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
herd U متحد کردن گروه
herded U متحد کردن گروه
herds U متحد کردن گروه
herding U متحد کردن گروه
charter of the united nations U منشور ملل متحد
leagues U اتحاد متحد کردن
federalization U تشکیل کشورهای متحد
league U اتحاد متحد کردن
consociate U متحد کردن پیوستن
realigning U مجددا متحد شدن
trigraph U سه حرف متحد التلفظ
realigns U مجددا متحد شدن
United Nations U سازمان ملل متحد
realigned U مجددا متحد شدن
joined U گراییدن متحد کردن
realign U مجددا متحد شدن
join U گراییدن متحد کردن
united nations organization U سازمان ملل متحد
unified U یکپارچه فرماندهی متحد
joins U گراییدن متحد کردن
u.n. U سازمان ملل متحد
block aead U سر کنده
bilboes U کنده
chump U کنده
anvil stock U کنده
pulled U کنده
stock U کنده
stocked U کنده
graven U کنده
block U کنده
stubs U کنده
knockstone U کنده
log U کنده
logs U کنده
stubbing U کنده
chunk U کنده
chunks U کنده
dugout dewelling U کنده
blocs U کنده
bloc U کنده
chumps U کنده
timber U کنده
clog U : کنده
blocks U کنده
clogged U : کنده
clogs U : کنده
stub U کنده
blocked U کنده
stubbed U کنده
federates U تشکیل کشورهای متحد دادن
federated U تشکیل کشورهای متحد دادن
federative U مبنی بر سازمان کشورهای متحد
federate U تشکیل کشورهای متحد دادن
federating U تشکیل کشورهای متحد دادن
to unionise [British E] U متحد کردن [مثال کارگران]
to unionize [American E] U متحد کردن [مثال کارگران]
granulary U دان دان دارای دانههای ریز
dugout U کنده شده
carver U کنده کار
rear crotch and near arm U نوعی کنده رو
blockette U کنده کوچک
plummer block U کنده شفت
plummer block U کنده محور
graving U کنده کاری
block size U اندازه کنده
glyptics U کنده کاری
dugouts U کنده شده
frankly U رک وپوست کنده
wooden anvil stock U کنده چوب
deblocking U کنده شکنی
deblock U شکستن کنده
entry block U کنده مدخل
control block U کنده کنترل
near leg and craddle U کنده گوسفندانداز
stumps U کنده درخت
stumping U کنده درخت
stumped U کنده درخت
stump U کنده درخت
stumpy U پر از کنده درخت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com