English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
keeping U ذخایر یکانها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixed pivot U محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
redesignate U اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone U منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
ordnance U ذخایر
stores U ذخایر
supply reserves U ذخایر امادی
bank reserves U ذخایر بانکی
unit reserves U ذخایر یکانی
legal reserves U ذخایر قانونی
field stockade U ذخایر صحرایی
initial reserves U ذخایر اولیه
beach reserves U ذخایر ساحلی
financial inventory U ذخایر پولی
financial inventory U ذخایر مالی
war reserves U ذخایر جنگی
bulk stock U ذخایر قوال
claimant stock U ذخایر امانی
build up U جمع کردن ذخایر
resources U منابع اماد ذخایر
build-up U جمع کردن ذخایر
naval stores U ذخایر و اماد دریایی
build-ups U جمع کردن ذخایر
replenished U تجدیدو ذخایر و انبارها
replenish U تجدیدو ذخایر و انبارها
filler point U نقطه تکمیل ذخایر
replenishes U تجدیدو ذخایر و انبارها
replenishing U تجدیدو ذخایر و انبارها
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
bulk stock U ذخایر بسته بندی شده اماد قوال و یک جا
excess stock U ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
troops U یکانها
rotation U تعویض یکانها
force structure U سازمان یکانها
incidents U تصادم یکانها
despatches U اعزام یکانها
servicae life U عمرخدمتی یکانها
weapon troops U یکانها ادوات
system of units U دستگاه یکانها
incident U تصادم یکانها
movements U حرکات یکانها
line of retreat U خط بازگشت یکانها
logistic route U امورلجستیکی یکانها
dispatches U اعزام یکانها
replacement U تعویض یکانها
replacements U تعویض یکانها
dispatched U اعزام یکانها
reinforces U تقویت یکانها
dispatch U اعزام یکانها
despatching U اعزام یکانها
reinforce U تقویت یکانها
despatched U اعزام یکانها
collective call sign U معرف مشترک یکانها
disbanding U منحل کردن یکانها
force development U برنامه تشکیل یکانها
separations U مستقل شدن یکانها
separation U مستقل شدن یکانها
troop program U برنامه تشکیل یکانها
disband U منحل کردن یکانها
disband U انحلال رسمی یکانها
disbanding U انحلال رسمی یکانها
disbands U منحل کردن یکانها
disbands U انحلال رسمی یکانها
relief in place U تعویض یکانها در محل
administration U اداره امور یکانها
administrations U اداره امور یکانها
reception station U دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
logistics U عمل تدارک یکانها
employment U به کار بردن یکانها
redezvous U محل تلاقی یکانها
rendezvous area U نقطه الحاق یکانها
logistical U مربوط به اماد یکانها
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
interservice U بین یکانها در حین خدمت
fast shuttle U تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
disposition U استقرار یکانها و اماد درمنطقه
detaching U زیرامر قرار دادن یکانها
detaches U زیرامر قرار دادن یکانها
detach U زیرامر قرار دادن یکانها
redeployment U تغییر مکان دادن یکانها
chopped U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
attachment U منتصب کردن یکانها انتصاب
chop U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
rotation U تعویض نوبتی یکانها یا افراد
tent striking U فرمان اماده حرکت شدن یکانها
movement control U کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
common user items U اقلام مشترک المصرف بین یکانها
debarkation U تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
fire restriction U محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
adjutant's call U احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
parting shot U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shots U تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
gap filler U یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
troop test U ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
emergency complement U جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
assembly U بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
emergency establishment U تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
oblique compartment U قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
replaced U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaces U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replacing U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
unit loading U بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
replace U عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tacticians U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
tactician U متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
developments U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
development U گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
disciplinary control board U کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com