English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it is past reclaim U دیگر قابل اصلاح یااستردادنیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ameliorable U قابل اصلاح
amendable U قابل اصلاح
modifiable U قابل اصلاح وتعدیل
recoverable error U اشتباه قابل اصلاح
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
data diddling U روشی که در ان داده قبل واردشدن به یک فایل کامپیوتری که در ان کمتر قابل دسترس میباشد اصلاح میشود
alternatives U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
alternative U آنچه به جای چیز دیگر قابل اجراست
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
buzz U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzes U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
What You See Is All You Get U برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
bandwidth U اندازه دادهای که در طول یک کابل یا کانال یا رسانه دیگر قابل ارسال است
non maskable interrupt U سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
alien U دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
aliens U دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
revising U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revise U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises U اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
data interchange format U استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
self correcting U خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
machine U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machined U غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
dependent U غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
arrest of judgment U سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
repair U اصلاح
improvement U اصلاح
amendments U اصلاح
arrangements U اصلاح
rectification U اصلاح
reconcilement U اصلاح اصلاح
reform U اصلاح
rehabilitation U اصلاح
amendment U اصلاح
regeneration U اصلاح
reformation U اصلاح
arrangement U اصلاح
repaired U اصلاح
reforming U اصلاح
betterment U اصلاح
reforms U اصلاح
atonement U اصلاح
reparation U اصلاح
shading U اصلاح
emendation U اصلاح
reclamation U اصلاح
revisions U اصلاح
alternation U اصلاح
melioration U اصلاح
correction U اصلاح
shavind U اصلاح
revision U اصلاح
adjustments U اصلاح
adjustment U اصلاح
improvements U اصلاح
modifiation U اصلاح
modification U اصلاح
reconciliation U اصلاح
trans shipment U انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
mender U اصلاح کننده
meliorate U اصلاح کردن
corrigible U اصلاح پذیر
self correcting code U کد خود اصلاح
self improvement U اصلاح خود
reclaim U اصلاح شدن
reformism U اصلاح طلبی
rectify U اصلاح کردن
rectifies U اصلاح کردن
rectified U اصلاح کردن
reformation U اصلاح اساسی
incorrigible U اصلاح ناپذیر
reformists U اصلاح طلبانه
reformists U اصلاح طلب
regenarate U اصلاح شده
right itself U اصلاح شدن
to sct aright U اصلاح کردن
correctives U اصلاح کننده
corrective U اصلاح کننده
repent U اصلاح شدن
repented U اصلاح شدن
repenting U اصلاح شدن
repents U اصلاح شدن
irreconcilability U اصلاح ناپذیری
renovation U اصلاح نوسازی
refornable U اصلاح پذیر
reformist U اصلاح طلب
emendator U اصلاح کننده
revise U حک و اصلاح کردن
reclaimed U اصلاح شدن
corrector U اصلاح کننده
revising U حک و اصلاح کردن
revises U حک و اصلاح کردن
corrigibility U اصلاح پذیری
mendable U اصلاح پذیر
reformable U اصلاح پذیر
reformist U اصلاح طلبانه
data modification U اصلاح داده ها
modification U اصلاح مدل
amended U اصلاح کردن
modifying U اصلاح کردن
filed U اصلاح کردن
file U اصلاح کردن
improvised U اصلاح شده
modify U اصلاح کردن
amender U اصلاح کننده
irreconcilableness U اصلاح ناپذیری
amend U اصلاح کردن
modified U اصلاح شده
modification U پیرایش اصلاح
reformatories U کانون اصلاح
reformatory U کانون اصلاح
yates correction U اصلاح یتیس
redress U اصلاح کردن
incorrigibility U اصلاح ناپذیری
accommodates U اصلاح کردن
arrangement U ترتیب اصلاح
arrangements U ترتیب اصلاح
redressed U اصلاح کردن
improver U اصلاح کننده
redresses U اصلاح کردن
accommodated U اصلاح کردن
accommodate U اصلاح کردن
eugenics U اصلاح نژاد
altered U اصلاح کردن
reclaiming U اصلاح شدن
address modification اصلاح آدرس
altering U اصلاح کردن
address modification U اصلاح نشانی
alters U اصلاح کردن
improvably U اصلاح پذیر
improvability U اصلاح شدنی
reclaims U اصلاح شدن
betterment U اصلاح بهبود
accomodate U اصلاح کردن
rectifier U اصلاح کننده
rectifier U وسیله اصلاح
emend U اصلاح کردن
emended U اصلاح کردن
emending U اصلاح کردن
accords U اصلاح کردن
reconcilability U اصلاح پذیری
accorded U اصلاح کردن
accord U اصلاح کردن
amending U اصلاح کردن
modifies U اصلاح کردن
alter U اصلاح کردن
emends U اصلاح کردن
repentance U اصلاح مسیر زندگی
tax reforms U اصلاح امور مالیاتی
alterable memory U حافظه اصلاح پذیر
touch up <idiom> U اصلاح کردن تغییرات
eugenics U علم اصلاح نژادانسان
shaveling U ادم اصلاح کرده
alternate routing U مسیریابی اصلاح پذیر
To get a haitcut. U اصلاح کردن (موی سر )
interbreed U اصلاح نژاد کردن
euthenics U اصلاح نژاد محیطی
linebreed U اصلاح نژادی کردن
solicitorship U اصلاح فیما بین
grades U اصلاح نژادکردن هموارکردن
shaving U اصلاح صورت تراشی
recension U چاپ اصلاح شده
correctional institution U کانون اصلاح و تربیت
correctional custudy U روش اصلاح رفتار
correction for guessing U اصلاح برای حدس
reconciliation of two parties U اصلاح ذات البین
correction for attenuation U اصلاح برای کاهش
grade U اصلاح نژادکردن هموارکردن
She is constantly correcting me. U او [زن] دائما من را اصلاح می کند.
corrected score U نمره اصلاح شده
irrecocilably U بطور اصلاح ناپذیر
gold worked steel U فولاد اصلاح شده
reformers U مصلح اصلاح طلب
reformer U مصلح اصلاح طلب
modificatory U اصلاح امیز اصلاحی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com