English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
He is past work. U دیگر از سن کار کردنش گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
His days are numbered. <idiom> U زمان فوت کردنش نزدیک است.
it will pay to wait U به منتظر شدنش نمیارزد صبر کردنش ارزش دارد
khamseh U خمسه [در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
agone U گذشته
bygone U گذشته
spun or span U گذشته
by gone U گذشته
gone by U گذشته
bypast U گذشته
oldest U گذشته
older U گذشته
old U گذشته
historical U گذشته
aside from U گذشته از
over with U گذشته
due out U گذشته
beyoned the pale U از حد گذشته
forepast U گذشته
foreby U گذشته
last a U گذشته
forepassed U گذشته
not to speak of <conj.> U گذشته از
to say nothing of <conj.> U گذشته از
and certainly not <conj.> U گذشته از
aside U گذشته از
asides U گذشته از
foretime U گذشته
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
past U گذشته
departed U گذشته
yesternight U شب گذشته
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
not to mention <conj.> U گذشته از
preceded U گذشته
last night U شب گذشته
by gone U چیزهای گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
ex post U به اعتبار گذشته
yesterday U زمان گذشته
desperado U از جان گذشته
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
the past tense U زمان گذشته
over and above U گذشته ازاین
past years U سالهای گذشته
redolence U خاطرات گذشته
desperate U از جان گذشته
retrospective falsification U تحریف گذشته
also U گذشته از این
past U گذشته از ماورای
pt U زمان گذشته
retrospect U شامل گذشته
sprang U گذشته gnirps
retrospect U نگاه به گذشته
yesteryear U سال گذشته
whish U بسرعت گذشته
ultimo U در ماه گذشته
ultimo U ماه گذشته
regression U بازگشت به گذشته
bygone U چیزهای گذشته
past tense U زمان گذشته
upheld U گذشته uphold
rode U گذشته ride
outdid U گذشته outdo
bled U گذشته Bleed
swore U گذشته sweatr
out of date U از تاریخ گذشته
nostalgia U حسرت گذشته
belated U ازموقع گذشته
belatedly U ازموقع گذشته
expired U گذشته از موعد
back U عقبی گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
sware U گذشته swear
sup.latest or last U تازه گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
self giving U از خود گذشته
self devoted U از خود گذشته
backs U عقبی گذشته
besides <adv.> U گذشته از این
the present and the past U حال و گذشته
late U تازه گذشته
furthermore <adv.> U از این گذشته
furthermore <adv.> U گذشته از این
furthermore U از این گذشته
further on U از این گذشته
the year past U سال گذشته
the preterite tense U زمان گذشته
the present and the past U گذشته و حال
retroactive U معطوف به گذشته
exposed U سر راه گذشته
further [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
next week U هفته گذشته
over and above <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on to <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U از این گذشته
additionally <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U گذشته از این
over and above <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
what is more <adv.> U از این گذشته
in the p U درزمان گذشته
furthermore <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
lastmonth U ماه گذشته
last year U سال گذشته
forby <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
in addition <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
moreover <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
in a. to this U گذشته ازاین
on to <adv.> U از این گذشته
on top of that <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U از این گذشته
forby <adv.> U گذشته از این
forby <adv.> U از این گذشته
what is more <adv.> U گذشته از این
beyond that <adv.> U گذشته از این
on top of that <adv.> U گذشته از این
on to <adv.> U گذشته از این
additionally <adv.> U از این گذشته
last sunday U یکشنبه گذشته
also [moreover] <adv.> U از این گذشته
over- U گذشته اضافی
over U گذشته اضافی
over and above <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
in addition <adv.> U گذشته از این
last week U هفته گذشته
what is more <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U گذشته از این
on top of this <adv.> U گذشته از این
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
gladiator U پهلوان از جان گذشته
got U زمان گذشته فعل get
longest U دیر گذشته ازوقت
During the past few days. U طی چند روز گذشته
secondary U حاکی از زمان گذشته
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
longs U دیر گذشته ازوقت
gladiators U پهلوان از جان گذشته
passe U کهنه مسلک گذشته
Joking apart. U از شوخی گذشته ( جدی )
long U دیر گذشته ازوقت
long- U دیر گذشته ازوقت
longed U دیر گذشته ازوقت
longer U دیر گذشته ازوقت
one cannot put back the time <proverb> U زمان گذشته نیاید به بر
overdue draft U برات سررسید گذشته
latest U تازه گذشته اینده
To review the past in ones minds eye . U گذشته را از نظر گذراندن
The water has risen over his head . <proverb> U آب از سرش گذشته است .
retroact U شامل گذشته شدن
not to mention U گذشته از قطع نظر از
ex post facto U شامل اصول گذشته
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
see in the past makes saw U فعل see در گذشته sawمیشود
overdue U از موعد گذشته منقضی
took U زمان گذشته فعل take
ultimo U مربوط به ماه گذشته
came U گذشته فعل امدن
(a) while back <idiom> U هفتها یا ماهای گذشته
over a U گذشته ازسن بلوغ یا12سال
in the last fortnight U دراین پانزده روز گذشته
spoiled or spoilt U گذشته و قسمت سوم spoil
we cannot undo the past U چیز گذشته را نمیتوان برگرداند
chickens come home to roost <idiom> U چوب کارهای گذشته را خوردن
retroactively U چنانکه شامل گذشته شود
wist U دانستن گذشته فعل wit
adside from U صرفنظر از اینکه گذشته از این
sought U گذشته و قسمت سوم seek
kamikaze U خلبان ازجان گذشته ژاپنی
strove U گذشته وقسمت سوم strive
letter of d ult U مامه سوم ماه گذشته
shone U گذشته و اسم مفعول shine
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com