English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collision bulkhead U دیواره ضد تصادم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lead collision course U مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
clash U تصادم
smashes U تصادم
smash U تصادم
chattering U تصادم
concussion U تصادم
chatter U تصادم
chattered U تصادم
chatters U تصادم
percussion U تصادم
shock U تصادم
shocked U تصادم
shocks U تصادم
clashed U تصادم
clashes U تصادم
collision U تصادم
collission U تصادم
strikes U تصادم
strike U تصادم
collisions U تصادم
allision U تصادم
strikingly U تصادم
striking U تصادم
intersected U تصادم کردن
intersect U تصادم کردن
clashes U تصادم شدیدکردن
clashed U تصادم شدیدکردن
intersects U تصادم کردن
clash U تصادم شدیدکردن
colliding U تصادم کردن
collision detection U تشخیص تصادم
grate U صدای تصادم
smashup U نابودی تصادم
incidents U تصادم یکانها
clashing U تصادم کننده
concussion U تصادم صدمه
incident U تصادم یکانها
come into collision U تصادم کردن
grates U صدای تصادم
electron impact U تصادم الکترونها
grated U صدای تصادم
collision risk U خطر تصادم
collides U تصادم کردن
traumatism U ضربه تصادم
shock U تصادم تلاطم
shocked U تصادم تلاطم
shocks U تصادم تلاطم
cannon U تصادم دوتوپ
to run f. of U تصادم کردن با
cannons U تصادم دوتوپ
to run a U تصادم کردن
to fall foul of U تصادم کردن با
collided U تصادم کردن
collide U تصادم کردن
to come in to collision U تصادم کردن
to fall aboard U تصادم کردن
wham U صدای تصادم
bops U تصادم کردن وزش
bopping U تصادم کردن وزش
air miss U تصادم هوایی دو هواپیما
bop U تصادم کردن وزش
bopped U تصادم کردن وزش
dissepiment U دیواره
parapets U دیواره
partition U دیواره
causey U دیواره
echal U دیواره
partitions U دیواره
cliffs U دیواره
cliff U دیواره
curtains U دیواره
barrier U دیواره
barriers U دیواره
escarpment U دیواره
escarpments U دیواره
rims U دیواره
rim U دیواره
walls U دیواره
embankments U دیواره
embankment U دیواره
bulwark U دیواره سد
bulwarks U دیواره سد
wall U دیواره
bulkheads U دیواره
bulkhead U دیواره
septum U دیواره
parapet U دیواره
the ship struck a arock U کشتی باصخره تصادم کرد
collision bulkhead U دیواره نشکن
insulated wall U دیواره عایق
wing wall U دیواره جانبی
training wall U دیواره راهنما
sausage dam U دیواره تورسنگی
guide wall U دیواره راهنما
arch-facade U دیواره ی مشبکی
cordon U سرپوش دیواره
snow fence U دیواره برفگیر
groyne U سد یا دیواره ساحلی
basket dam U دیواره سبدی
parapet U محجر دیواره
bulkheads U تیغه دیواره
parapets U محجر دیواره
bulkhead U تیغه دیواره
approach wall U دیواره ورودی
banch wall U دیواره محافظ
banch wall U دیواره پشتیبان
bulwark U دیواره محافظ
bulwarks U دیواره محافظ
bank genesis U پیدایش دیواره
burdened U مسئول پرهیز از تصادم با کشتی دیگر
positive cut off U دیواره اب بند کامل
perforated cutoff U دیواره نیمه تراوا
chancel-rail U دیواره مشبک [کلیسا]
ice foot U دیواره یخ درنواحی شمال
coaming U دیواره دور دریچه ها
choir-wall U [دیواره ی جداکننده جایگاه]
heel U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
levee U دیواره ساحلی رودخانه
hatch coaming U دیواره دور دریچه
bullword U دیواره روی پل کشتی
heels U پاشنه پی دیواره حائل یا سد
bank effect U اثر دیواره کانال
lash vi U باریدن تکان ناگهان بخودامدن تصادم کردن
poop U گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
poops U گوزیدن باعقب کشتی تصادم کردن فریفتن
kickback U دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
partitives U وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
kickbacks U دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
petard U خرج تخریب دیواره و پایه پل
partitive U وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
padeye U حلقه ثابت دیواره پل ناو
gunwale U لبه بالایی دیواره قایق
bulkheads U دیواره عمودی روی قایق
ice-foot U [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
tambour U دیواره متحرک چوبی ساختن
phlebitic U وابسته به اماس دیواره ورید
fireback U دیواره عقبی کوره یابخاری
bulkhead U دیواره عمودی روی قایق
scabbing U نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
lined well U چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
uncased well U چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
toes U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toe U ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
scabbing U بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
tide mark U علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
open jet tunnel U تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
running down case U دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
choir-screen U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choire-enclosure U [دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
three cushion billiards U بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
vapor pressure U فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
trachle U تصادم کردن خسته کردن بزحمت انداختن
meet U تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
meets U تصادم کردن با دشمن درخور بودن درخور
The two cars had a head –on collision. U دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو)
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
curbing U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs U محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
parapet U حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapets U حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
shields U بدنه محافظ دیواره محافظ
shield U بدنه محافظ دیواره محافظ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com