Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pibal
U
دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pibal
U
تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
rabal
U
روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
radiosonde
U
بالن مخصوص سنجش هوادر هواسنجی
visualreport
U
گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
visual observation
U
دیدبانی بصری
optical
U
مربوط به دیدبانی بصری
visual omnidirectional range
U
سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
area search
U
کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
horizontal clock system
U
طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
visual interceptor
U
هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
blast valve
U
سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
maneuvering vent
U
شکاف بالای پوشش بالن برای رها کردن هوا
deflation port
U
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
vent valve
U
دریچه روی بالن برای رهاکردن گاز یا هوا و تنظیم صعود
bilateral spotting
U
دیدبانی مضاعف محل اصابت گلوله دیدبانی دو جانبه
spot
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
spots
U
پیداکردن محل نقاط با دیدبانی دیدبانی کردن
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scans
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scanned
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
scan
U
دیدبانی کردن دیدبانی مداوم
spotting charge
U
خرج مشقی برای تصحیحات دیدبانی خرج مخصوص تنظیم تیر
back wardation
U
تعیین اجل برای بایع
running fix
U
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
short line
U
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
call a metting
U
تعیین وقت و دعوت برای جلسه
sexualize
U
جنس برای چیزی تعیین کردن
command altitude
U
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
bibliotics
U
بررسی دست نوشته برای تعیین اصالت ان
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
playoff
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoffs
U
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
advowson
U
حق تعیین مقام برای تصدی اموروقفی کلیسا
service time window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
maintenance window
U
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
bathometer
U
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
constructive placement
U
تعیین محل برای بارگیری یاتخلیه مناسب کشتیها
command heading
U
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
aerometry
U
هواسنجی
meteorological
U
هواسنجی
meteorology
U
هواسنجی
center
U
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
limits
U
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
cone penetrometer
U
وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
collusion
U
برای تعیین قیمت مشترک و یا تقسیم بازار کالامیان خود
meteorological data
U
عناصر هواسنجی
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
meteorological message
U
پیام هواسنجی
meteorological data
U
اطلاعات هواسنجی
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
lags
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lag
U
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
tan alt
U
ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
rawinsonde
U
دستگاه راوین رادار هواسنجی
radiosonde
U
دستگاه رادیو سوند هواسنجی
aerometeorograph
U
دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
shake bottle
U
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
check point
U
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
fair trade laws
U
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
pill pool billiard
U
بیلیارد کیسه دار با تعیین شماره گوی برای هر بازیگربا ژتون یا گویهای کوچک مخصوص
point designation
U
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود
symbolic form
U
علایم رمز مخابراتی هواسنجی و هواشناسی بین المللی
carring over
U
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
alphaphotographic
U
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
flank observation
U
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
night vision
U
دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
burned
U
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
decca
U
سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
movement credit
U
وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
range resolution
U
قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
timing disc
U
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
baloon
بالن
balloons
U
بالن
ballooning
U
بالن
flask
U
بالن
ballooned
U
بالن
flasks
U
بالن
balloon
U
بالن
baleen
U
بالن
volumetric flask
U
بالن ژوژه
claisen flask
U
بالن کلایزن
ground jointed flask
U
بالن سرسنبادهای
two necked flask
U
بالن دو دهانه
kjeldahl flask
U
بالن کلدال
hot-air balloon
U
بالن ورزشی
hot air balloon
U
بالن ورزشی
round bottom flask
U
بالن ته گرد
train oil
U
روغن بالن
filter flask
U
بالن صافی
whaler
U
صیاد بالن
whalers
U
صیاد بالن
absorption flask
U
بالن جذب
three necked flask
U
بالن سه دهانه
hot-air balloons
U
بالن ورزشی
tasking
U
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
long necked flask
U
بالن گردن دراز
erlenmeyer flask
U
بالن ارلن مایر
short necked flask
U
بالن گردن کوتاه
burner
U
تولیدکننده حرارت در بالن
dirigible
U
کشتی هوایی بالن
volumetric flask
U
بالن حجم سنجی
burners
U
تولیدکننده حرارت در بالن
spinnaker
U
بادبان 3 گوشه بشکل بالن
whaleback
U
هر جسمی شبیه پشت بالن
porpoises
U
بالن یانهنگ دندان دار
porpoise
U
بالن یانهنگ دندان دار
acetylization flask
U
بالن استیل دار کردن
bears
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bear
U
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
kite
U
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
kites
U
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
finback
U
بالن یا نهنگ سواحل اقیانوس اطلس
drag line
U
طنای اویزان از بالن هنگام فرود
visually
U
بصری
visual
U
بصری
optic
U
بصری
optical
U
بصری
ocular
U
بصری
visuals
U
بصری
pyrometer
U
وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
flameout
U
قطع کار دستگاه ایجاد حرارت بالن
blubber
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbered
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbers
U
چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
visual display
U
نمایش بصری
optokinetic
U
بصری- جنبشی
optical sight
U
دوربینهای بصری
visual aids
U
کمکهای بصری
visual communication
U
ارتباط بصری
visualreport
U
گزارش بصری
audiovisual
U
سمعی و بصری
audiovisual
U
سمعی-بصری
visual check
U
مقابله بصری
visual flight
U
پرواز بصری
vision recognition
U
تشخیص بصری
visual signal
U
علایم بصری
visual signal
U
علامت بصری
visual identification
U
شناسایی بصری
visual identification
U
تشخیص بصری
video ram
U
RA بصری یا تصویری
visual communication
U
مخابره بصری
optic chiasma
U
چلیپای بصری
optic chiasm
U
چلیپای بصری
audio-visual
U
سمعی بصری
visual arts
U
هنرهای بصری
optic
U
چشمی بصری
VDU
U
واحدنمایش بصری
VDU
U
واحدنمایشگر بصری
videotext
U
متن بصری
optical
U
الات بصری
chiasma
U
ضربدر بصری
VDUs
U
واحدنمایشگر بصری
VDUs
U
واحدنمایش بصری
audio visual
U
سمعی بصری
visual display terminal
U
ترمینال نمایش بصری
visual elevation
U
افت بصری گلوله
video tape
U
نوار سمعی و بصری
video adapter
U
وفق دهنده بصری
flash card
U
ورقه تمرین بصری
visual interaction
U
کنش متقابل بصری
vdt
U
ترمینال نمایش بصری
titchener's illusion
U
خطای بصری تیچنر
visual display unit
U
واحد نمایشگر بصری
espial
U
دیدبانی
observations
U
دیدبانی
observation
U
دیدبانی
optical sight
U
وسایل نشانه روی بصری
visual flight
U
پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
optical
U
نشانه روی بصری چشمی
video graphics array
U
ارایه نگاره سازی بصری
vga
U
ارایه نگاره سازی بصری
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
visual observation
U
دیدبانی با چشم
observation
U
دیدبانی اتش
beacon
U
برج دیدبانی
observations
U
دیدبانی اتش
loop-hole
U
سوراخ دیدبانی
direct observation
U
دیدبانی مستقیم
beacons
U
برج دیدبانی
flank observation
U
دیدبانی جناحی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com