Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 30 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
watch
U
دیدبان
watched
U
دیدبان
watches
U
دیدبان
watching
U
دیدبان
look out
U
دیدبان
signal man
U
دیدبان
signalman
U
دیدبان
spotter
U
دیدبان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ground observer
U
دیدبان زمینی
forward observer
U
دیدبان جلو
forward observer
U
دیدبان مقدم
mirador
U
برج دیدبان
air observer
U
دیدبان هوایی
advance observer
U
دیدبان جلو
advance observer
U
دیدبان مقدم
spotter
U
دیدبان جلو
tactical air observer
U
دیدبان هوایی
tactical air observer
U
دیدبان تاکتیکی هوایی
surveillant
U
مراقبت کننده دیدبان
spotter
U
دیدبان توپخانه دریایی
spot net
U
شبکه مخابراتی دیدبان یادیدبانی
direction board
U
پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
angle t
U
زاویه راسی بین خط دیدبان و خط هدف
wings
U
نشان دارای دو بال که بهوانورد یا توپچی و دریانورد یا دیدبان کارازموده داده میشود
retarding
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retard
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
retards
U
درخواست دیدبان برای عقب انداختن زمان پرتاب گلوله بعداز تیر روشن کننده
observers
U
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer
U
نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
fog lookouts
U
دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com