English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 122 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gemmule U دکمه گیاهک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
single breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
single-breasted U دارای دکمه در یک طرف کت کت دو یا سه دکمه
wheatgerm U گیاهک گندم
acrospire U گیاهک دانه
embryos U گیاهک تخم مرحله بدوی
embryo U گیاهک تخم مرحله بدوی
wheat germ U گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
tuberculum U دکمه
buttons U دکمه
buttoning U دکمه
tubercle U دکمه
tuber U دکمه
tubers U دکمه
stop knob U دکمه
button U دکمه
buttoned U دکمه
bottle flower U گل دکمه
knobs U دکمه
gemma U دکمه
button hole U جا دکمه
shutter release button U دکمه
shooting adjustment keys U دکمه
knop U دکمه
reset button U دکمه
knob U دکمه
botton U دکمه
unbuttons U گشودن دکمه
push button U دکمه فشاری
snap fastener U دکمه قابلمه
gemmiparous U دکمه اور
knobbed U دکمه دار
flue stop U دکمه ارگ
sleeve link U دکمه زنجیری
alarm push U دکمه اژیر
buttonhook U دکمه انداز
unbutton U گشودن دکمه
buttonhook U سگک دکمه
double breasted U کت چهار دکمه
radio button U دکمه رادیو
buttonhook U قلاب دکمه
unbuttoned U گشودن دکمه
unbuttoning U گشودن دکمه
mouse button U دکمه ماوس
cuffing U دکمه سردست
cuffs U دکمه سردست
cuffed U دکمه سردست
buttonhole U سوراخ دکمه
buttonholed U سوراخ دکمه
buttonholes U سوراخ دکمه
buttonholing U سوراخ دکمه
cuff U دکمه سردست
snap fastener U دکمه فشاری
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
olivette U دکمه هسته خرمایی
olivet U دکمه هسته خرمایی
film advance mode دکمه رد کردن فیلم
fine adjustment knob دکمه تنظیم دقیق
viewfinder adjustment keys دکمه یابنده هدف
door stop U دکمه کله قندی
push botton U دکمه زنگ اخبار
buttoning U هرچیزی شبیه دکمه
button U هرچیزی شبیه دکمه
beater ejector دکمه تعویض سر همزن
canopy release knob دکمه برقراری سایبان
coarse adjustment knob دکمه تنظیم زیرین
condenser adjustment knob دکمه تنظیم تراکم
stud U دکمه سردست دسته
buttoned U هرچیزی شبیه دکمه
tuberculous U دارای برامدگی یا دکمه مسلول
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
farcy button U دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
eye U دکمه یا گره سیب زمینی
eying U دکمه یا گره سیب زمینی
eyes U دکمه یا گره سیب زمینی
boutonniere U بریدگی یاشکاف جای دکمه
eyeing U دکمه یا گره سیب زمینی
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
farcy bud U دکمه یابرامدگی درناخوشی سراجه
cornet a pistons U یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
double breasted U کتی که در دو طرف دکمه دارد
shell jacket U بالاتنه کوتاه دکمه دار نظامی
etui U جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
righting U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
righted U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
right U دکمه سمت راست از Mouse با دو یا سه کلید
boutonniere U گلی که درسوراخ دکمه کت زده میشود
double click U احضار یک فرمان توسط دکمه دستگاه OUSE
pushbutton U آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
programmable function keyboard U صفحه کلید دکمه یی برای سیستمهای گرافیکی
reefing jacket U یکجور نیمتنه چسبان که از دوطرف دکمه میخورد
pelican crossing دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
click U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
O.K. U دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود
clicks U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typo [American E] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
clicked U تلنگر زدن فرایند فشار دکمه دستگاه OUSE
to make a typing error [mistake] U اشتباه روی دکمه ای فشار دادن [کلید یا تلفن]
clicking U فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
Programs menu U زیر منوییکه از دکمه Start در ویندوز قابل دستیابی است
double U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled up U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled U ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
to press the button U دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
clicks U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click U دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
contrast U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasting U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts U دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
taskbar U میلهای که درپایین صفحه ویندوز اجرا میشود و دکمه + Start و پیش از سایر برنامه ها پنجرههای جاری را نشان میدهد
shift click U ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
pull down menu U فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
tam o' shanter U کلاه منگوله دار یا دکمه دار
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com