Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
twin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
two pin plug
U
دو شاخه وسایل برقی
utensil plug
U
دو شاخه وسایل برقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pallet truck
U
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
lifting cart
U
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
pallet jack
U
جرثقیل دستی
[یا برقی]
با دو شاخه
attachment plug
U
دوشاخه وسایل برقی
hierarchical communications system
U
شبکهای که هر شاخه آن تعدادی زیر شاخه جداگانه دارد
vacuumed
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuum
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuuming
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
vacuums
U
جاروی برقی باجاروی برقی تمیز کردن
to brachiate
U
از شاخه به شاخه پریدن
[بازوپیمایی کردن]
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
forkedly
U
بطور شاخه شاخه
branches
U
شاخه شاخه شدن
branch
U
شاخه شاخه شدن
ramify
U
شاخه شاخه شدن
arborization
U
شاخه شاخه شدگی
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
bifurcate
U
چنگالی شدن شاخه شاخه شدن
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
branch
U
شاخه
forking
U
سه شاخه
fork
U
شاخه
plugs
U
دو شاخه
fork
U
سه شاخه
furcate
U
شاخه شاخه
embranchment
U
شاخه
Br
U
شاخه
acaulescent
U
بی شاخه
branches
U
شاخه
virga
U
شاخه
forking
U
شاخه
ramulose
U
شاخه شاخه
doddered
U
بی شاخه
branch cutter
U
شاخه بر
nid
U
شاخه
boughs
U
شاخه
bifurcation
U
شاخه
limb
U
شاخه
limbs
U
شاخه
ramulous
U
شاخه شاخه
connection plug
U
دو شاخه
ramus
U
شاخه
pinning
U
در شاخه
pinned
U
در شاخه
pin
U
در شاخه
variations
U
شاخه
variation
U
شاخه
branch line
U
شاخه
nib
U
شاخه
nibs
U
شاخه
plug
U
دو شاخه
arm
U
شاخه
trifid
U
سه شاخه
plugging
U
دو شاخه
trifurcation
U
سه شاخه
bough
U
شاخه
knag
U
ته شاخه
intersection leg
U
شاخه
branch lines
U
شاخه
three way
U
سه شاخه
limbless
U
بی شاخه
electrical
U
برقی
before you know it
U
برقی
electricians mate
U
برقی
electric
U
برقی
galvanic
U
برقی
powering
U
برقی
powers
U
برقی
power
U
برقی
powered
U
برقی
sprouted
U
جوانه شاخه
three arm protractor
U
نقاله سه شاخه
spray
U
شاخه کوچک
sprayed
U
شاخه کوچک
spraying
U
شاخه کوچک
sprays
U
شاخه کوچک
sprout
U
جوانه شاخه
bifurcate
U
دو شاخه شدن
tributary
U
شاخه رود
tributary
U
شاخه انشعاب
tributaries
U
شاخه رود
tributaries
U
شاخه انشعاب
biramous
U
دارای دو شاخه
boughed
U
شاخه دار
dog leg
U
شاخه فرعی
sprouts
U
جوانه شاخه
battery charging plug
U
دو شاخه باتری پر کن
gray ramus
U
شاخه خاکستری
arborescent
U
شاخه مانند
traverse leg
U
شاخه پیمایش
insessorial
U
شاخه نشین
intersection leg
U
شاخه یک همبر
tow level forked junction
U
دو شاخه دو ترازه
tow level forked junction
U
دو شاخه ناهمکف
lamin
U
شاخه پردهای
lamina
U
شاخه پردهای
easing out line
U
شاخه شل کننده
alley
U
شاخه ماز
alleys
U
شاخه ماز
alleyways
U
شاخه ماز
linear portion
U
شاخه خطی
banana pin
U
دو شاخه رادیو
ramify
U
شاخه بستن
tuning forks
U
دو شاخه صوتی
field
U
شاخه
[دانشی]
area
U
شاخه
[دانشی]
division
U
شاخه
[دانشی]
prong
U
شاخه رودیانهر
prongs
U
شاخه رودیانهر
secateur
U
شاخه قطع کن
cable connector
U
دو شاخه کابل
provine
U
شاخه خوابانده
branch
U
شاخه
[دانشی]
ramify
U
شاخه دادن
sprig
U
شاخه کوچک
grain
U
شاخه چنگال
sprigs
U
شاخه کوچک
ramiform
U
شاخه مانند
ram's horn hook
U
قلاب دو شاخه
disbranch
U
بی شاخه کردن
crotches
U
تیر دو شاخه
spriggy
U
شاخه دار
wing
U
شاخه شعبه
winging
U
شاخه شعبه
branching
U
شاخه گزینی
subshrub
U
شاخه کوچک
branchy
U
شاخه دار
tuning fork
U
دو شاخه صوتی
outbranch
U
شاخه گستردن
crotch
U
تیر دو شاخه
branchlet
U
شاخه کوچک
link
U
شاخه رابط
line of business
U
شاخه پیشه
distributary
U
رود شاخه
twigs
U
: شاخه کوچک
passerine
U
شاخه نشین
forked
U
شاخه دار
twig
U
: شاخه کوچک
twiggy
U
شاخه دار
female plug
U
دو شاخه ماده
viminal
U
شاخه دهنده
offshoot
U
شاخه نورسته
offshoots
U
شاخه نورسته
twigged
U
شاخه دار
blind alleys
U
شاخه بن بست
blind alley
U
شاخه بن بست
twing
U
شاخه کوچک
ramifications
U
شاخه شاخگی
ramification
U
شاخه شاخگی
branches
U
شاخه دراوردن
coppice
U
شاخه زاد
affluent
U
شاخه رود
coppices
U
شاخه زاد
fork of ... river
U
شاخه رودخانه ...
triradiate
U
سه شاخه سه شعاعی
toppers
U
شاخه زن سوهان
topper
U
شاخه زن سوهان
Dont break that branch off.
U
آن شاخه رانشکن
branch
U
شاخه دراوردن
electrochemical
U
برقی- شیمیایی
hot plate
U
اجاق برقی
trolleys
U
واگن برقی
electric train
U
ترن برقی
electric welding
U
جوشکاری برقی
electrified
U
برقی کردن
electrifies
U
برقی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com