English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (3335 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bicycle U دوچرخه سواری کردن
bicycles U دوچرخه سواری کردن
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
to bike U دوچرخه سواری کردن [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cycling U دوچرخه سواری
velodrome U پیست دوچرخه سواری
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
miss and out U مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
jumbled U سواری کردن
saddled U سواری کردن
saddles U سواری کردن
saddle U سواری کردن
to take a drive U سواری کردن
to take a ride U سواری کردن
jumbles U سواری کردن
jumble U سواری کردن
jumbling U سواری کردن
drives U سواری کردن کوبیدن
drive U سواری کردن کوبیدن
burn off U خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
[Could I] give you a lift? [colloquial] U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
to offer somebody a lift U به کسی پیشنهاد سواری دادن کردن
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
caroche U نوعی کالسکه یادرشکه درشکه سواری کردن
scooters U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
scooter U روروک مخصوص بچه ها قایق موتوری ته پهن روروک سواری کردن
bicycle دوچرخه
carts U دوچرخه
carting U دوچرخه
carted U دوچرخه
cart U دوچرخه
bike U دوچرخه
bikes U دوچرخه
bicycles U دوچرخه
two wheel tractor U تراکتور دوچرخه
velocipede U دوچرخه پایی
cyclist U دوچرخه سوار
cyclists U دوچرخه سوار
buglet U بوق دوچرخه
tandem U دوچرخه دونفری
folding bicycle U دوچرخه تاشو
motor-assisted pedal cycle [British English] U دوچرخه موتوردار
tandems U دوچرخه دونفری
bicycle kick U پای دوچرخه
bicycle U دوچرخه پایی
bicycle pump U تلمبه دوچرخه
bicyclist U دوچرخه سوار
cartwright's shop U دوچرخه سازی
biker U دوچرخه سوار
caisson U ارابه دوچرخه
push bike U دوچرخه پایی
push bikes U دوچرخه پایی
bicycles U دوچرخه پایی
cycle track U راه دوچرخه رو
hansoms U درشکه دوچرخه
bicycle path U راه دوچرخه رو
handle bar U دسته دوچرخه
cabriolet U درشکه دوچرخه
hansom U درشکه دوچرخه
full-suspension bike U دوچرخه کاملا معلق
bikes U مخفف bicycle دوچرخه
motor cycle U دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
to walk a bicycle U دوچرخه را با دست بردن
gearwheel U چرخ رکاب دوچرخه
wheelsman U دوچرخه سوار شراعبان
bike U مخفف bicycle دوچرخه
shay U درشکه دوچرخه دونفره
wheelman U دوچرخه سوار شراعبان
She wobbled on her bike. U او [زن] روی دوچرخه خود می لرزید.
motor paced U حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
peloton U گروه دوچرخه سواران جادهای
tilbury U درشکه روباز سبک دوچرخه
to hop on your bicycle U روی دوچرخه خود جهیدن
fixie bicycle [fixie , one-gear bike without brakes] U دوچرخه تک دنده [با چرخ آزاد]
trailers U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
cyclo cross U مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
I bought the bicycle on impulse . U یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
It was wrong of you to take the bicycle . U کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
ralliear U یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
trailer U یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
To dismount from a horse(bicycle). U از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
Woman sitting on the man U کیر سواری
riding U سواری
rides U سواری
driving U سواری
ride U سواری
He fell off his bike and bruised his knee. U او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
fixed-gear bicycle U دوچرخه دنده ثابت [بدون چرخ آزاد]
passenger car U اتومبیل سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
horsemanship U اسب سواری
hackney U اسب سواری
saddle horse U اسب سواری
manege U اسب سواری
auto U ماشین سواری
equitation U هنراسب سواری
surfriding U موج سواری
surfing U موج سواری
hacking jackets U کت اسب سواری
hacking jacket U کت اسب سواری
troopers U اسب سواری
trooper U اسب سواری
surf U موج سواری
jockeying U اسب سواری
roadster U اسب سواری
saddler U اسب سواری
skim boarding U موج سواری
autos U ماشین سواری
surf riding U موج سواری
motorcar U خودرو سواری
roadsters U اسب سواری
amaxophobia U سواری هراسی
top boot U چکمه سواری
equestrian U مربوط به اسب سواری
drives U رانش سواری دوندگی
to give somebody a lift U به کسی سواری دادن
to give somebody a ride U به کسی سواری دادن
sailable U قابل سواری دردریا
surfboards U تخته موج سواری
joo choo seogi U ایستادن اسب سواری
surfboard U تخته موج سواری
cavalcade U سواری گردش سواره
hacking U اسب سواری تفریحی
habit U لباس سواری زنانه
surfmanship U مهارت در موج سواری
jodhpur U شلوار چسبان سواری
nag U اسب کوچک سواری
manege U اموزشگاه اسب سواری
motor road U جاده موتور سواری
outride U در سواری پیش افتادن از
troopers U اسب سواری نظامی
nags U اسب کوچک سواری
habits U لباس سواری زنانه
trooper U اسب سواری نظامی
harness horse U اسب سواری یا بارکش
riding habits U جامه سواری زنانه
to learn to ride U سواری یاد گرفتن
drive U رانش سواری دوندگی
riding habit U جامه سواری زنانه
cavalcades U سواری گردش سواره
nagged U اسب کوچک سواری
dog cart U یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
golf cart U گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
body surf U موج سواری بدون تخته
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
to hitch a lift [ride] from somebody U سواری شدن [در خودروی کسی]
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
malibu U تخته فایبرگلاس موج سواری
stick U تخته موج سواری شلاق
windsurfers U تخته موج سواری با بادبان
freestyle U موج سواری بامانور ازاد
windsurfing U موج سواری با تخته و بادبان
equitation U هنر سواری و مهار اسب
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
windsurfer U تخته موج سواری با بادبان
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
barge U تخته بزرگ موج سواری
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
to stand treat U هزینه مهمانی یا سواری رادادن
barges U تخته بزرگ موج سواری
barged U تخته بزرگ موج سواری
nose U دماغه جلویی تخته موج سواری
saddle bronc riding U سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
bodysurfing U موج سواری روی سینه وشکم
noses U دماغه جلویی تخته موج سواری
haute ecole U تمرین اسب سواری از روی مانع
junk surf U امواج نامناسب برای موج سواری
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
to ride one's horse to death U اسب خود رابا سواری زیادازپا در اوردن
catch a rail U برخورد تخته موج سواری باموج و سرنگونی
this ground rides soft U این زمین برای سواری نرم است
tubing U ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
to tilt at the ring U سر سواری حلقه اویزانی رابانوک نیزه برداشتن
hang ten U سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
blown out U رانده شدن تخته موج سواری با باد شدید
stall U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stalling U برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
bareback riding U سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
cheat U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheated U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
cheats U سواری تخته موج بدون جلو بردن بدن
floater U پاس ارام هوایی تخته بزرگ موج سواری
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com