Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
U
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
ungear
U
از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
pinioning
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinions
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion
U
دنده پینیون دنده لایتناهی
spur gear
U
دنده مهمیزی دنده خاردار
epicyclic transmission
U
یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
rougher
U
دنده دنده کننده
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
oil gear
U
جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
sprocket
U
دنده چرخ زنجیرخور چرخ دنده
carted
U
دوچرخه
bikes
U
دوچرخه
bicycle
دوچرخه
bicycles
U
دوچرخه
bike
U
دوچرخه
cart
U
دوچرخه
carts
U
دوچرخه
carting
U
دوچرخه
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
push bike
U
دوچرخه پایی
tandems
U
دوچرخه دونفری
bicycles
U
دوچرخه پایی
handle bar
U
دسته دوچرخه
tandem
U
دوچرخه دونفری
push bikes
U
دوچرخه پایی
caisson
U
ارابه دوچرخه
motor-assisted pedal cycle
[British English]
U
دوچرخه موتوردار
bicycle
U
دوچرخه پایی
cyclists
U
دوچرخه سوار
folding bicycle
U
دوچرخه تاشو
cycle track
U
راه دوچرخه رو
cyclist
U
دوچرخه سوار
cabriolet
U
درشکه دوچرخه
hansom
U
درشکه دوچرخه
hansoms
U
درشکه دوچرخه
cycling
U
دوچرخه سواری
bicycle kick
U
پای دوچرخه
bicycle path
U
راه دوچرخه رو
bicycle pump
U
تلمبه دوچرخه
bicyclist
U
دوچرخه سوار
biker
U
دوچرخه سوار
cartwright's shop
U
دوچرخه سازی
two wheel tractor
U
تراکتور دوچرخه
velocipede
U
دوچرخه پایی
buglet
U
بوق دوچرخه
to ride a bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
bikes
U
مخفف bicycle دوچرخه
to go by bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
wheelman
U
دوچرخه سوار شراعبان
wheelsman
U
دوچرخه سوار شراعبان
bike
U
مخفف bicycle دوچرخه
to walk a bicycle
U
دوچرخه را با دست بردن
bicycle path
U
مسیر دوچرخه سواری
full-suspension bike
U
دوچرخه کاملا معلق
shay
U
درشکه دوچرخه دونفره
bicycle
U
دوچرخه سواری کردن
motor cycle
U
دوچرخه موتوردار موتورسیکلت
bicycles
U
دوچرخه سواری کردن
gearwheel
U
چرخ رکاب دوچرخه
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
She wobbled on her bike.
U
او
[زن]
روی دوچرخه خود می لرزید.
tilbury
U
درشکه روباز سبک دوچرخه
peloton
U
گروه دوچرخه سواران جادهای
motor paced
U
حرکت اتومبیل جلو دوچرخه
to hop on your bicycle
U
روی دوچرخه خود جهیدن
stage race
U
مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
to bike
U
دوچرخه سواری کردن
[اصطلاح روزمره]
ralliear
U
یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
To dismount from a horse(bicycle).
U
از اسب ( دوچرخه وغیره ) پایین آمدن
It was wrong of you to take the bicycle .
U
کار غلطی کردی که دوچرخه را برداشتی
I bought the bicycle on impulse .
U
یکدفعه زد بکله ام واین دوچرخه راخریدم
australian pursuit
U
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
trailers
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
trailer
U
یدک دوچرخه یاسه چرخه یاواگن
cyclo cross
U
مسابقه دوچرخه درمسیرهای شیبدار و ناهموار
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
I'm saving up for a new bike.
U
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
He fell off his bike and bruised his knee.
U
او
[مرد]
از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته
[کبود]
شد.
italian pursuit
U
مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
point race
U
مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
madison
U
مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuit
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits
U
مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
burn off
U
خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
kermesse
U
مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
dog cart
U
یکجورگردونه دوچرخه که کرسیهای ان پشت بپشت گذاشته شده وبرای
golf cart
U
گاری دوچرخه برای حمل وسایل بازیگران در زمین گلف
suck wheels
U
رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
strictest
U
یک دنده
stricter
U
یک دنده
strict
U
یک دنده
dependum
U
ته دنده
spare ribs
U
سر دنده
rib
U
دنده
geared
U
دنده
gear
دنده
costa
U
دنده
geap
U
دنده
gears
U
دنده
hard-nosed
U
یک دنده
slats
U
دنده ها
slat
U
دنده ها
drive
U
دنده
drives
U
دنده
bendix
U
دنده بندیکس
cog wheels
U
چرخ دنده ها
cogged wheels
U
چرخ دنده ها
gear case
U
جعبه دنده
pinion
U
جرخ دنده
gearwheel
U
چرخ دنده
pinioning
U
جرخ دنده
cog
[cogwheel]
U
چرخ دنده
planetary gear
U
دنده خورشیدی
gear box
U
جعبه دنده
cogwheels
U
چرخ دنده ها
gearwheels
U
چرخ دنده ها
bendix
U
دنده استارت
cramwheel
U
دنده مخروطی
longitudinal
U
دنده طولی
bevel gear
U
دنده مورب
french chop
U
گوشت دنده
steering gear
U
دنده فرمان
steering gear
U
دنده سکان
bevel gear
U
دنده کرامویل
spareribs
U
گوشت دنده
gear wheels
U
چرخ دنده ها
pinions
U
جرخ دنده
cog wheel
U
چرخ دنده
rib
U
دنده میله
gear level
U
دسته دنده
frame
U
دنده عرضی
rib
U
گوشت دنده
ratchet
U
دنده جغجغه ای
gear wheel
U
چرخ دنده
transmission case
U
جعبه دنده
stave
U
دنده بشکه
top radius
U
گردی سر دنده
toothed wheel
U
چرخ دنده
cog
U
دنده چرخ
gearshift
U
میله دنده
gearshift
U
دنده عوض کن
gearshifts
U
میله دنده
gearshifts
U
دنده عوض کن
gear cutter
U
دنده تراش
transmissions
U
جعبه دنده
transmission
U
جعبه دنده
threads
U
دنده پیچ
thread
U
دنده پیچ
cogged wheel
U
چرخ دنده
chop
U
گوشت دنده
cogs
U
دنده چرخ
cogwheel
U
چرخ دنده
reverse gear
U
دنده معکوس
geared
U
جعبه دنده
gear
چرخ دنده
gears
U
جعبه دنده
jackshaft
U
دنده دو در اتومبیل
worm gear
U
دنده مورب
worm gear
U
دنده مارپیچی
external thread
U
دنده خارجی
wheelwork
U
چرخ دنده
grooved
U
دنده دار
gears
U
چرخ دنده
shifting lever
U
دسته دنده
laticostate
U
دنده پهن
drive mechanism
U
جعبه دنده
geared
U
چرخ دنده
jackshaft
U
دنده عقب
cross-rib
U
دنده ی قوس
ribbed
U
دنده دار
spur gear
U
دنده ملخی
high speed
U
دنده سریع
gearboxes
U
جعبه دنده
gear
U
جعبه دنده
stick shift
U
دسته دنده
sheaths
U
تیزی دنده
sheath
U
تیزی دنده
gearbox
U
جعبه دنده
gearing
U
جعبه دنده
cramwheel
U
دنده کرامویل
reverse gears
U
دنده معکوس
dependum angle
U
زاویه ته دنده
pinwheel
U
چرخ دنده
low gear
U
دنده کندکن
sprocket
U
دنده زنجیر
timber
U
دنده عرضی
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
fix
U
ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com