Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
runner up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runner-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
runners-up
U
دومین نفر یا تیم برنده مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
winner of a match
U
برنده مسابقه
victors
U
برنده مسابقه
victor
U
برنده مسابقه
cupholder
U
برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
selling race
U
مسابقه اسب دوانی که در ان اسب برنده بمعرض مزایده گذارده میشود
second detector
U
دومین
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
secondary treatment
U
تصفیه دومین
secondary productivity
U
فراوردگی دومین
first intentions
U
دومین تصورات
second intentions
U
دومین تصورات
secondary treatment
U
پاکسازی دومین
second class
U
دومین مرتبه
second class
U
دومین درجه
second-best
U
دومین نفر
second best
U
دومین نفر
thirty
U
دومین امتیاز گیم
the second man to come
U
دومین کسی که امد
only at the second go
U
تازه در دومین تقلا
seconding
U
دومین بار ثانوی
Go to the second crossroad.
به دومین چهارراه بروید.
thirties
U
دومین امتیاز گیم
bezantler
U
دومین بچه شاخ
Go to the second crossroad.
به دومین تقاطع بروید.
secondary consumers
U
مصرف کنندگان دومین
seconds
U
دومین بار ثانوی
second
U
دومین بار ثانوی
seconded
U
دومین بار ثانوی
thirds
U
آنچه بعد از دومین می آید
countermining distance
U
فاصله مجاز بین دومین
third
U
آنچه بعد از دومین می آید
beta
U
دومین حرف الفبای یونانی
betas
U
دومین حرف الفبای یونانی
topmast
U
دومین دکل کشتی از عرشه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
i was the second to speak
U
دومین کسی که سخن گفت من بودم
supertonic
U
نت بعد از کلید نت دومین اهنگ میزان
reconvert
U
برای دومین بار بدین یا ایینی گرویدن
b
U
دومین حرف الفبای انگلیسی که ازحروف بی صداست
doubled up
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double
U
دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
daisy chain
U
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
vehicles
U
برنده
trenchant
U
برنده
vehicle
U
برنده
mutilator
U
برنده
high proof
U
برنده
discoverer
U
پی برنده
incisory
U
برنده
winners
U
برنده
portative
U
برنده
winnings
U
برنده
foretooth
U
برنده
winning
U
برنده
winner
U
برنده
scissile
U
برنده
discoverers
U
پی برنده
cutting
U
برنده
incisive
U
برنده
incisor tooth
U
برنده
conductive
U
برنده
deferent
U
برنده
cutter
U
برنده
cutters
U
برنده
heuristic
U
پی برنده
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
winner
U
برنده بازی
raiders
U
یورش برنده
uptake
U
بالا برنده
winning move
U
حرکت برنده
propelling
U
پیش برنده
incisively
U
بطور برنده
achiever
U
از پیش برنده
booster
U
بالا برنده
lacerative
U
برنده یا درنده
utilizer
U
بکار برنده
uplifter
U
بالا برنده
boosters
U
بالا برنده
shoo-in
<idiom>
U
برنده مطلق
raider
U
یورش برنده
promoter
U
پیش برنده
promoters
U
پیش برنده
winning position
U
پوزیسیون برنده
winners
U
برنده بازی
matrolinous
U
بارث برنده
resolutive
U
تحلیل برنده
decision
U
برنده با امتیاز
deferent
U
بیرون برنده
decisions
U
برنده با امتیاز
cutting head
U
نوک برنده
gonfalonier
U
برنده پرچم
gestatorial
U
برنده پاپ
contender
U
برنده احتمالی
prizewinner
U
برنده جایزه
dissolvent
U
حل کننده برنده
edge tool
U
الت برنده
edged tool
U
الت برنده
prizer
U
برنده جایزه
promotor
U
پیش برنده
propulsive
U
جلو برنده
heiress
U
ارث برنده زن
heiresses
U
ارث برنده زن
dark horses
U
برنده غیرمترقبه
contenders
U
برنده احتمالی
medalists
U
برنده مدال
dark horse
U
برنده غیرمترقبه
annihilator
U
از بین برنده
medalist
U
برنده مدال
medallist
U
برنده مدال
medallists
U
برنده مدال
impellor
U
پیش برنده
outpoint
U
برنده با امتیاز
impeller
U
پیش برنده
users
U
بکار برنده
user
U
بکار برنده
persi
U
برنده سر دیو
wearing
U
تحلیل برنده
highest bidder
U
برنده مزایده
perseus
U
برنده سر دیو
jackpot
U
برنده تمام پولها
decisions
U
برنده کشتی با امتیاز
raise the hand
U
بالابردن دست برنده
benefic
U
فایده برنده نیکوکار
won ending
U
اخر بازی برنده
myrmecophilous
U
بهره برنده ازمورچه
winterer
U
بسر برنده زمستان
liquidators
U
برچیننده از بین برنده
limivorous
U
فرو برنده گل ولای
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
liquidator
U
برچیننده از بین برنده
jackpots
U
برنده تمام پولها
Nobel laureate
U
برنده جایزه نوبل
bearing capacity
U
قدرت برنده باربرد
emulous
U
رشک برنده طالب
emasculatory
U
برنده نیروی مردی
benefitical
U
منتفع فایده برنده
chung seung
U
برنده هوگوابی تکواندو
file cutter
U
قسمت برنده سوهان
backsword
U
شمشیر یک لبهء برنده
emasculative
U
برنده نیروی مردی
Nobel Prize winner
U
برنده جایزه نوبل
painstaking
U
ساعی رنج برنده
painstakingly
U
ساعی رنج برنده
cutler
U
فروشنده الات برنده
carry the day
<idiom>
U
برنده یا موفق شدن
walk all over someone
<idiom>
U
براحتی برنده شدن
assimilator
U
تحلیل برنده همانند سازنده
cutting angle
U
سطح برنده تیغه برش
novillero
U
گاوبازی که هنوز برنده نشده
gulfs
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
gulf
U
هر چیز بلعنده وفرو برنده
to ease to a victory
U
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
To win on points.
U
با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
maidens
U
اسبی که هنوز برنده نشده
sharp tongued
U
بکار برنده سخنان زننده
maiden
U
اسبی که هنوز برنده نشده
hoong seung
U
برنده هوگو قرمز تکواندو
scissors
U
چیز برنده قطع کننده
hellward
U
سوی دوزخ بر بدوزخ برنده
to scramble a victory
U
بزحمت برنده
[پیروز]
شدن
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
blade
U
قسمت برنده لبههای تیغ دار
waltz off with
<idiom>
U
فائق آمدن ،براحتی برنده شدن
dye-remover
U
از بین برنده رنگ
[سفید کننده]
procrustean
U
بوسیله اعمال زورکاری از پیش برنده
open water
U
فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
shoo in
U
کسیکه احتمال زیاد دارد برنده شود
defoliants
U
مواد از بین برنده برگ وسبزینه درختان
defoliating agent
U
عامل از بین برنده برگ وسبزینه درختان
I have not played my trump ( winning ) card .
U
ورق برنده را هنوز رو نکره ام ( بازی نکردم )
The tongue is not steel , yet it cuts.
<proverb>
U
زبان اگر چه فولاد نیست اما برنده است .
ingestive
U
بشکم برنده وابسته به قورت و بلع دادن خوراک
cladding
U
واسطه شفافی که هسته یک فیبر نوری را احاطه میکند دومین لایه واحد فیبر نوری
free-for-all
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free-for-alls
U
اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
head
U
طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
compound helicopter
U
هلی کوپتری که مجهز به سیستم جلو برنده کمکی است
slalom
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
U
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
U
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com