English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Utopia U دولت یا کشور کامل و ایده الی
Utopias U دولت یا کشور کامل و ایده الی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
chrles' law U در گازهای کامل یا ایده ال در فشار ثابت دما و حجم نسبت مستقیم دارند
interventions U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
russian revolution U وقایعی که در فاصله سالهای 5091 تا 7191 درروسیه اتفاق افتاد و بالاخره به تشکیل دولت سوسیالیستی در ان کشور منجر شد
intervention U هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
safe conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts U سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
de jure recognition U شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
buffer state U دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
republic U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics U حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state U دولت متحده یا دولت اتحادی
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
Burundi U کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism U اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
full mobilization U تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
full scale U باندازه کامل بمقیاس کامل
full annealing U بازپخت کامل تاباندن کامل
completed case U جعبه کامل خشاب کامل
letter of recall U نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
ideals U ایده ال
ideas U ایده
ideass U ایده ها
ideal U ایده ال
concepts U ایده
conceptss U ایده ها
nonaligned U کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
ideal capacitor U خازن ایده ال
ideologue U ایده ئولوگ
ideal galvanic cell U باطری ایده ال
ideal dielectric U دی الکتریک ایده ال
ideal solution U محلول ایده ال
ideal crystal U کریستال ایده ال
ideal conductor U هادی ایده ال
ideal efficiency U بازده ایده ال
ideal rectifier U یکسوکننده ایده ال
ideal rocket U راکت ایده ال
ideal solenoid U سولنئید ایده ال
ideal solenoid U سولنوئید ایده ال
ideal solenoid U پیچک ایده ال
ideal position U پوزیسیون ایده ال
ideal gas U گاز ایده ال
ideal fluid U سیال ایده ال
ideal position U وضعیت ایده ال
optimal distribution U توزیع ایده ال
optimum point U نقطه ایده ال
merit goods U کالاهای ایده ال
take it <idiom> U ایده گرفتن
ideological U ایده ئولوژیک
ideologically U ایده ئولوژیک
ideal efficiency U راندمان ایده ال
idealist U ایده الیست
egoideal U ایده ال نفسانی
ideal conductivity U قابلیت هدایت ایده ال
idealist U معتقد به ایده الیسم
ideal no load d.c. voltage U ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
ideal no load voltage U ولتاژ بی باری ایده ال
best thing since sliced bread <idiom> U [یک ایده یا نقشه خوب]
ideological relations U روابط ایده ئولوژیک
ideal electron gas U گاز االکترون ایده ال
ideal paralleling U مدار موازی ایده ال
nonideal gas U گاز غیر ایده ال
ideal rectangular pulse U پالس مربعی ایده ال
ideologue U سازنده ایده ئولوژی
ideal galvanic cell U سلول گالوانیکی ایده ال
imago U حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough U بطور کامل کامل
dialectical idealism U مکتب جدلی ایده الی
ideal magnetization curve U منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
platonism U فلسفه ایده الی شدن
mathematical U نمایش سیستم با ایده ها و فرمولهای ریاضی
platonize U پیرو فلسفه ایده الی شدن
representationalist U معتقد بفلسفه ایده هاو افکار
afrocentric <adj.> U تاکید بر ایده ها، سبک و ارزش های آفریقایی
She wasn't any too pleased about his idea. U او [زن] در مورد ایده او [مرد] خیلی خوشحال نبود.
idealizing U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealising U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize U بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
country cover diagram U دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
doctrine U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines U اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
It was an enjoyable performance, if less than ideal. U این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
idealism U روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
government U دولت
powers U دولت
governments U دولت
state U دولت
state- U دولت
stated U دولت
mammon U دولت
states U دولت
stating U دولت
respublica U دولت
powered U دولت
powering U دولت
power U دولت
chief of state U رئیس دولت
forfeit to the state U ضبط دولت
totaliarian state U دولت توتالیتر
stated U دولت استان
Ottawa U دولت کانادا
government treasury U خزانه دولت
buffer state U دولت حایل
mandatary U دولت قیم
national state U دولت ملی
states U دولت استان
state property U دارائی دولت
state government U دولت مرکزی
Downing Street U دولت انگلیس
territory of state U قلمرو دولت
loyalists U دولت دوست
Warsaw U دولت لهستان
vassal atate U دولت پوشالی
officer U کارمند دولت
the policy of the government U رویه دولت
war state U دولت جنگی
state U دولت استان
money bag U دارایی دولت
official U کارمند دولت
government department U وزارتخانه دولت
enemy state U دولت دشمن
loyalist U دولت دوست
the body politic U ملت و دولت
military government U دولت نظامی
state- U دولت استان
the policy of the government U سیاست دولت
office-holders U کارمند دولت
public debt U بدهی دولت
cabinet U هیات دولت
Whitehall U دولت انگلیس
cabinets U هیات دولت
nation state U دولت ملی
govt U government دولت
nation-state U دولت ملی
nation-states U دولت ملی
mafia U دولت ستیزی
public servant U مستخدم دولت
independent state U دولت مستقل
Kremlin U دولت شوروی
office-holder U کارمند دولت
quirinal U دولت ایتالیا
puppet government U دولت پوشالی
head of the state U رئیس دولت
government budget U بودجه دولت
ambassadors U ماموررسمی یک دولت
government expenditures U هزینههای دولت
ambassador U ماموررسمی یک دولت
mafias U دولت ستیزی
lese majestyodhkj &odhkj fvqn U پادشاه یا دولت
stating U دولت استان
state budget U بودجه دولت
stateless U بی دولت بی وطن
civil servant [British E] U کارمند دولت
public officer [American E] U کارمند دولت
government stock U سهام دولت
pillars of the state U ارکان دولت
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
virtual U مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
dependent state U دولت غیر مستقل
office-holders U صاحب منصب دولت
federalism U اصل دولت ائتلافی
vassal atate U دولت دست نشانده
colonial government U دولت یا حکومت مستعمراتی
office-holder U صاحب منصب دولت
He rose against the regime. U بر ضد دولت قیام کرد
federalist U طرفدار دولت فدرال
bounties U کمک اقتصادی دولت
stratocracy U حکومت یا دولت نظامی
protected state U دولت تحت الحمایه
secret service money U اعتبار سری دولت
secret services U دستگاه محرمانه دولت
most favoured nation U دولت کامله الوداد
secret service U دستگاه محرمانه دولت
welfare state U دولت بهبود بخش
cabinet U کابینه هیئت دولت
cabinets U کابینه هیئت دولت
civil servant U مستخدم یا کارمند دولت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com