English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sovereign U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereigns U دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
independent state U دولت مستقل
dependent state U دولت غیر مستقل
secret service money U اعتبار سری دولت
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
autonomous U دارای زندگی مستقل
autonomous U دارای حکومت مستقل داخلی
autonomous U دارای حکومت مستقل خودمختار
in force U دارای اعتبار
valid U دارای اعتبار موثر
apocryphal U دارای اعتبار مشکوک ساختگی
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
multi window editor U برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
overdrafts U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft U حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
federal state U دولت متحده یا دولت اتحادی
unfinanced U بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
craft revolving fund U حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
credit system of supply U سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
independent U مستقل
separates U مستقل
sovereign U مستقل
realty U مستقل
autocratic U مستقل
separated U مستقل
separate U مستقل
sovereigns U مستقل
solos U مستقل
solo U مستقل
stand alone U مستقل
free-standing U مستقل
maverick U مستقل
mavericks U مستقل
freelance U مستقل
frees U مستقل
freeing U مستقل
freed U مستقل
absolutes U مستقل
absolute مستقل
landed a U مستقل
exogenous U مستقل
autonomic U مستقل
free U مستقل
autonomous variable U متغیر مستقل
context free U مستقل از متن
device independence U مستقل از دستگاه
garrison house U ساخلو مستقل
stand on one's own two feet <idiom> U مستقل بودن
explanatory variable U متغیر مستقل
absolutes U مستقل استبدادی
autonomous consumption U مصرف مستقل
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
separate brigade U تیپ مستقل
autonomous operation U عملیات مستقل
entities U موجودیت مستقل
entities U موسسه مستقل
entity U موجودیت مستقل
entity U موسسه مستقل
detached U ستون مستقل
to stand by oneself U مستقل بودن
a stand-alone computer U یک رایانه مستقل
independent consultant U مشاور مستقل
separate battalion U گردان مستقل
individual units U یکانهای مستقل
separate battery U اتشبار مستقل
separated U یکان مستقل
semi independent U نیمه مستقل
self goverment U حکومت مستقل
independent variable U متغیر مستقل
separate company U گروهان مستقل
single unit U یکان مستقل
independent equations U معادلات مستقل
argument U متغیر مستقل
arguments U متغیر مستقل
stand alone computer U کامپیوتر مستقل
separate U یکان مستقل
machine independent U مستقل از ماشین
autocracy U حکومت مستقل
separates U یکان مستقل
independency U کشور مستقل
monocracy U حکومت مستقل یا انفرادی
monarchism U اصول سلطنت مستقل
temperature independent paranagnetism U پارامغناطیس گرما مستقل
computer independent language U زبان مستقل کامپیوتری
autonomous investment U سرمایه گذاری مستقل
separations U مستقل شدن یکانها
dependency U کشور غیر مستقل
dependencies U کشور غیر مستقل
separation U مستقل شدن یکانها
free standing columns U ستونهای مستقل یا مجزا
number of componentes U تعداد سازندههای مستقل
argument [of a function] U متغیر مستقل [ریاضی]
independent variable U متغیر مستقل [ریاضی]
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
argument [of a function] U متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
icca U انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
multicollinearity U هم خطی بین متغیرهای مستقل
territorialism U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
pica U سیستم عامل مستقل از ماشین
stand-alone <adj.> U خود کفا [به تنهایی] [مستقل ]
standalone U سیستمی که مستقل کار میکند
territoriality U ایجاد حکومت مستقل ناحیهای
autonomous investment U سرمایه مستقل از درامد ملی
on an arm's length basis U بر اساس مستقل و برابر بودن [در]
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
monarchic U مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
request for discharge U عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
unit assembly U یک قسمت مجزا و مستقل از یک دستگاه یا وسیله
defacto recognition U به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
diarchy U سیستم حکومت متشکل از دو رکن مستقل
biont U واحد مستقل موجود زنده سلول
dominion U قلمرو ملک وابستگان مستقل یک کشور
orthogonal U ساخته شده از پارامترها یا بخشهای مستقل
independent U association computerconsulatans انجمن مستقل مشاورین کامپیوتر
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
respublica U دولت
government U دولت
governments U دولت
power U دولت
mammon U دولت
powers U دولت
stating U دولت
powering U دولت
stated U دولت
state- U دولت
states U دولت
state U دولت
powered U دولت
arm's length U مستقل و برابر بودن طرفها [یا شرکتها] در معامله ای [اقتصاد]
the 28 year-old nurse-turned-independent insurance consultant U پرستار ۲۸ ساله که مشاور مستقل بیمه شده است
planing U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powered U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
power U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
plane U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
planed U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
powering U جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
planes U یک لایه از تصویر که مستقل از برنامه گرافیکی قابل تغییر باشد
money bag U دارایی دولت
ambassador U ماموررسمی یک دولت
vassal atate U دولت پوشالی
government department U وزارتخانه دولت
military government U دولت نظامی
mandatary U دولت قیم
government expenditures U هزینههای دولت
mafia U دولت ستیزی
Downing Street U دولت انگلیس
office-holder U کارمند دولت
office-holders U کارمند دولت
Warsaw U دولت لهستان
Whitehall U دولت انگلیس
govt U government دولت
war state U دولت جنگی
ambassadors U ماموررسمی یک دولت
totaliarian state U دولت توتالیتر
loyalists U دولت دوست
loyalist U دولت دوست
pillars of the state U ارکان دولت
public debt U بدهی دولت
public servant U مستخدم دولت
puppet government U دولت پوشالی
official U کارمند دولت
state government U دولت مرکزی
the policy of the government U سیاست دولت
the policy of the government U رویه دولت
national state U دولت ملی
the body politic U ملت و دولت
Ottawa U دولت کانادا
territory of state U قلمرو دولت
state property U دارائی دولت
quirinal U دولت ایتالیا
cabinets U هیات دولت
state- U دولت استان
state U دولت استان
head of the state U رئیس دولت
government treasury U خزانه دولت
forfeit to the state U ضبط دولت
government budget U بودجه دولت
chief of state U رئیس دولت
public officer [American E] U کارمند دولت
government stock U سهام دولت
cabinet U هیات دولت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com