English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surf off U دور نهایی مسابقه موج سواری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
finals U مسابقه نهایی
final U مسابقه نهایی
rodeos U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
rodeo U مسابقه سواری اسب یا گاووحشی
eventing U انواع مسابقه اسب سواری
stage race U مسابقه مرحلهای دوچرخه سواری
australian pursuit U مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
italian pursuit U مسابقه تعقیبی تیمی دوچرخه سواری از 2 تا 5 نفر
point race U مسابقه دوچرخه سواری طولانی چند مرحلهای
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
kermesse U مسابقه دوچرخه سواری 3 تا5 مایل در شهر و خارج
pursuit U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
madison U مسابقه دوچرخه سواری استقامت 6 روزه بین 2 تیم
pursuits U مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
quarterfinalist U کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
tilt U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilted U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts U شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
miss and out U مسابقه دوچرخه سواری بین 3 نفر یا بیشتر که نفر اخرحذف میشود
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
telic U نهایی دارای هدف نهایی
skull practice U کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans U مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race U مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
opener U مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater U اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
Woman sitting on the man U کیر سواری
driving U سواری
ride U سواری
rides U سواری
riding U سواری
passenger car U اتومبیل سواری
top boot U چکمه سواری
to take a drive U سواری کردن
motorcar U خودرو سواری
hacking jacket U کت اسب سواری
hacking jackets U کت اسب سواری
manege U اسب سواری
jumble U سواری کردن
surf riding U موج سواری
troopers U اسب سواری
auto U ماشین سواری
autos U ماشین سواری
passenger car trailer U تریلرخودروی سواری
trooper U اسب سواری
saddle U سواری کردن
saddled U سواری کردن
saddles U سواری کردن
roadster U اسب سواری
saddler U اسب سواری
saddle horse U اسب سواری
roadsters U اسب سواری
to take a ride U سواری کردن
jumbled U سواری کردن
jumbles U سواری کردن
hackney U اسب سواری
horsemanship U اسب سواری
amaxophobia U سواری هراسی
surf U موج سواری
skim boarding U موج سواری
surfing U موج سواری
surfriding U موج سواری
jumbling U سواری کردن
equitation U هنراسب سواری
cycling U دوچرخه سواری
jockeying U اسب سواری
to learn to ride U سواری یاد گرفتن
troopers U اسب سواری نظامی
surfmanship U مهارت در موج سواری
hacking U اسب سواری تفریحی
equestrian U مربوط به اسب سواری
drives U رانش سواری دوندگی
trooper U اسب سواری نظامی
drives U سواری کردن کوبیدن
drive U رانش سواری دوندگی
cavalcade U سواری گردش سواره
cavalcades U سواری گردش سواره
velodrome U پیست دوچرخه سواری
to go by bicycle U دوچرخه سواری کردن
to ride a bicycle U دوچرخه سواری کردن
to give somebody a ride U به کسی سواری دادن
to give somebody a lift U به کسی سواری دادن
drive U سواری کردن کوبیدن
bicycle path U مسیر دوچرخه سواری
habits U لباس سواری زنانه
habit U لباس سواری زنانه
bicycle U دوچرخه سواری کردن
surfboard U تخته موج سواری
harness horse U اسب سواری یا بارکش
joo choo seogi U ایستادن اسب سواری
sailable U قابل سواری دردریا
bicycles U دوچرخه سواری کردن
nags U اسب کوچک سواری
surfboards U تخته موج سواری
nag U اسب کوچک سواری
outride U در سواری پیش افتادن از
riding habits U جامه سواری زنانه
nagged U اسب کوچک سواری
jodhpur U شلوار چسبان سواری
manege U اموزشگاه اسب سواری
riding habit U جامه سواری زنانه
motor road U جاده موتور سواری
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
ultimatum U نهایی
peremptory U نهایی
privy U نهایی
ultimatums U نهایی
ultimate U نهایی
definite <adj.> U نهایی
terminals U نهایی
terminal U نهایی
conclusive U نهایی
closing U نهایی
final U نهایی
finals U نهایی
definitive U نهایی
ultimata U نهایی
high limit U حد نهایی
quadrangular meet U مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
equitation U هنر سواری و مهار اسب
body surf U موج سواری بدون تخته
to get a lift from somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
to get a ride with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
windsurfer U تخته موج سواری با بادبان
windsurfers U تخته موج سواری با بادبان
freestyle U موج سواری بامانور ازاد
windsurfing U موج سواری با تخته و بادبان
wake surfing U موج سواری بدنبال قایق
to hitch a lift [ride] from somebody U سواری شدن [در خودروی کسی]
to get a lift with somebody U سواری گرفتن از کسی [در خودرو]
charreada U سواری مکزیکی اسب وحشی
to stand treat U هزینه مهمانی یا سواری رادادن
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
ap joo choom U ایستادن اسب سواری بجلو
stick U تخته موج سواری شلاق
barged U تخته بزرگ موج سواری
barges U تخته بزرگ موج سواری
malibu U تخته فایبرگلاس موج سواری
barge U تخته بزرگ موج سواری
hotdogging board U تخته کوتاه موج سواری
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
limiting value U ارزش نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
final assembly U نصب نهایی
final cut U برش نهایی
semifinal U نیمه نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
end strength U استعداد نهایی
end user U کاربر نهایی
ultimatum U هدف نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
extreme range U برد نهایی
ultimata U هدف نهایی
final act U سند نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
terminuses U ایستگاه نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
second check U بررسی نهایی
final payment U پرداخت نهایی
final destination U مقصد نهایی
final report U گزارش نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
final result U نتیجه نهایی
net result U نتیجه نهایی
ultimatums U هدف نهایی
final term U جمله نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
final value U ارزش نهایی
final position U وضعیت نهایی
final diameter U قطر نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
grail U هدف نهایی
final drive U گرداننده نهایی
final judgement U حکم نهایی
final velocity U سرعت نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
try-outs U تمرین نهایی
try-out U تمرین نهایی
semi-final U نیمه نهایی
home stretch U مرحله نهایی
top speed U سرعت نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
ultimate load U بار نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com