English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
cycle U دوره گردش
cycled U دوره گردش
cycles U دوره گردش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
flowchart template U یک راهنمای پلاستیکی که حاوی بریده هایی از علائم گردش کار بوده و در تهیه یک نمودار گردش کار بکاربرده میشود
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
wrests U گردش
traveled U گردش
gyration U گردش
travel U گردش
travels U گردش
meandering U گردش
meandered U گردش
meander U گردش
wresting U گردش
wrested U گردش
rotation U گردش
cycles U گردش
revving U گردش
revved U گردش
revs U گردش
gyrations U گردش
rev U گردش
revolutions U گردش
revolution U گردش
circumrotation U گردش
water circulation U گردش اب
meanders U گردش
canter U گردش
cantered U گردش
cantering U گردش
canters U گردش
wrest U گردش
maeander U گردش
hike U گردش
promenades U گردش
ambulation U گردش
itineration U گردش
left handed rotation U گردش به چپ
perambulation U گردش
traverse U گردش
traversed U گردش
traverses U گردش
traversing U گردش
hikes U گردش
paseo U گردش
on the rove U در گردش
walking U گردش
operation U گردش
movement U گردش
hiking U گردش
progress U گردش
progressed U گردش
progresses U گردش
progressing U گردش
promenade U گردش
hiked U گردش
excursions U گردش
excursion U گردش
itineracy U گردش
turn U گردش
turns U گردش
nutation U گردش
circuit U گردش
period U گردش
counterclockwise rotation U گردش به چپ
flowline U خط گردش
circulation U گردش
raced U گردش
twirl U گردش
turnover U گردش
twirled U گردش
flowine U خط گردش
periods U گردش
circulations U گردش
jaunts U گردش
jaunt U گردش
circuits U گردش
twirling U گردش
flowed U گردش
flows U گردش
twirls U گردش
race U گردش
run U گردش
runs U گردش
races U گردش
cycle U گردش
strolls U گردش
strolled U گردش
stroll U گردش
cycled U گردش
trip U گردش
tripped U گردش
flow U گردش
trips U گردش
anticlockwise rotation U گردش به چپ
bloodstream U رگ گردش خون
money in circulation U پول در گردش
passageway U غلام گردش
passageways U غلام گردش
rotation U گردش روتاسیون
roll U چرخش گردش
rolled U چرخش گردش
peripatetic U گردش کننده
trading capital U سرمایه در گردش
operating capital U سرمایه در گردش
movableness U گردش دار
rove U گردش کردن
roves U گردش کردن
negative caster U گردش معکوس
take a walk U گردش کردن
pleasure ground U گردش گاه
roved U گردش کردن
nyuctitropism U گردش برگ در شب
bloodstreams U رگ گردش خون
rolls U چرخش گردش
rate of turn U میزان گردش
revolved U گردش کردن
walkabout U گردش پیاده
walkabouts U گردش پیاده
rambling U گردش کننده
river trip U گردش رودخانه ای
promenader U گردش کننده
revolves U گردش کردن
revolve U گردش کردن
perambulate U گردش کردن در
perambulated U گردش کردن در
turnaround time U زمان گردش
turning circle U دایره گردش
turning effect U اثر گردش
rpm U گردش در دقیقه
raceway U حلقه گردش
perambulates U گردش کردن در
perambulating U گردش کردن در
program flow U گردش برنامه
gander U : گردش کردن
to go for a stroll U گردش کردن
to be in a whirl U گردش کردن
right handed rotation U گردش به راست
rotation U گردش مشاغل
the turn of a wheel U گردش چرخ
round robin U با گردش نوبت
sashay U گردش سفر
rides U گردش سواره
to take a stroll U گردش کردن
revolving fund U اعتبار در گردش
ganders U : گردش کردن
volume of sales U گردش معاملات
roam U گردش کردن
roamed U گردش کردن
roams U گردش کردن
to make an excursion U به گردش رفتن
operation U گردش جنبش
to make an excursion U گردش کردن
ride U گردش سواره
working capital U سرمایه در گردش
cycle of the room U گردش ماه
rev U گردش بر دقیقه
rpm U گردش بر دقیقه
currency circulation U گردش پول
revs per minute U گردش بر دقیقه
circulationg air U هوای در گردش
circulative U گردش کننده
revolutions per minute U گردش بر دقیقه
flow of production U گردش تولید
circulation of money U گردش پول
capital turnover U گردش سرمایه
rotational speed U گردش بر دقیقه
flow of expenditure U گردش هزینه
hydraulic cycle U گردش اب در طبیعت
flow of income U گردش درامد
cash flows U وجوه در گردش
flow of information U گردش اطلاعات
number of revolutions U گردش بر دقیقه
circulating asset U دارایی در گردش
circulating capital U سرمایه در گردش
circulation capital U سرمایه در گردش
fractional rotation U گردش کسری
circuit U مسیر گردش
clockwise rotation U گردش براست
train ride U گردش با قطار
gyringly U گردش کنان
gyre U گردش دایره
turnover U گردش معاملات
continous cycle U گردش دائمی
to go for a walk U گردش رفتن
clockwise rotation U گردش به راست
cooling water circulation U گردش اب سرد
gyroscopes U گردش بین
control flow U گردش کنترل
gyroscope U گردش بین
rotation in a clockwise direction U گردش به راست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com