Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
four stroke cycle
U
دوره چهار زمانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four stroke engine
U
موتور چهار زمانه
four stroke cycle
U
سیکل چهار زمانه
pythiad
U
دوره چهار ساله جشنهای ورزشی " پیتین "
cycles
U
زمانه
time
U
زمانه
times
U
زمانه
cycle
U
زمانه
timed
U
زمانه
cycled
U
زمانه
mitwelt
U
زمانه عصر
flux and reflux
U
تغییرات زمانه
two stroke engine
U
موتور دو زمانه
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
real time
U
مدل کامپیوتری یک فرآیند که به هر فرآیند در زمانه مشابه با فرآیند واقعی اجرا میشود
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
tetrad
U
چهار
quadrupled
U
چهار لا
quadrate
U
چهار یک
tetragon
U
چهار بر
quadruples
U
چهار لا
quadrilaterals
U
چهار بر
quadrilateral
U
چهار بر
quadruped
U
چهار پا
quadrupeds
U
چهار پا
quartile
U
چهار یک
quadruple
U
چهار لا
quatre
U
چهار
four
U
چهار
quarter
U
چهار یک
quadrupling
U
چهار لا
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetraphyllous
U
چهار برگه
tetrasporic
U
چهار هاگی
tetrad
U
چهار عنصری
creep
U
چهار دست و پا
tetrastich
U
چهار بیتی
tetrasporous
U
چهار هاگی
tetradactylous
U
چهار پنجهای
quadruplet
U
چهار گانه
quadruplets
U
چهار گانه
footstools
U
چهار پایه
four dimensional
U
چهار بعدی
tetravalent
U
چهار فرفیتی
four cycle
U
چهار چرخه
tetratomic
U
چهار اتمی
the four seasons
U
چهار فصل
all fours
U
چهار دست و پا
backfour
U
چهار مدافع
tertramerous
U
چهار جزئی
squares
U
چهار گوش
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
tetravalent
U
چهار بنیانی
quad
U
چهار قلو
quad
U
چهار گوش
tetrahedron
U
چهار وجهی
square
U
چهار گوش
cross legged
U
چهار زانو
tetrahedral
U
چهار وجهی
quads
U
چهار گوش
tetrahedral
U
چهار ضلعی
squared
U
چهار گوش
squaring
U
چهار گوش
tetramerous
U
چهار جزیی
double breasted
U
کت چهار دکمه
quadrilaterals
U
چهار جانبه
Wednesday
U
چهار شنبه
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
tetragon
U
چهار ضلعی
tetrameter
U
چهار وزنی
tetragon
U
چهار گوشه
close
U
چهار گوشه
quadrilateral
U
چهار ضلعی
quadrilateral
U
چهار جانبه
quads
U
چهار قلو
footstool
U
چهار پایه
Wednesdays
U
چهار شنبه
quadrupled
U
چهار تایی
quadrupled
U
چهار گانه
quadruple
U
چهار تایی
point four
U
اصل چهار
tetrastichous
U
چهار جزیی
four
U
عدد چهار
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
intersection
U
چهار راه
intersections
U
چهار راه
all eyes
U
چهار چشمی
quadripartite
U
چهار جزئی
quadruples
U
چهار تایی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadraple
U
چهار برابر
quadrant
U
چهار یک دایره
quadrant
U
چهار گوش
quadrangular
U
چهار گوشه
quadrate
U
چهار گوش
quadrupling
U
چهار تایی
quadric
U
چهار تایی
quadrifid
U
چهار شکافی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadrupling
U
چهار گانه
qyaternary
U
چهار تایی
gallops
U
چهار نعل
twice is
U
دو دو تا چهار تا میشود
four way
U
چهار راه
quadruples
U
چهار گانه
four pole
U
چهار قطبی
foursquare
U
چهار ضلعی
galloped
U
چهار نعل
four way
U
چهار لولهای
gallop
U
چهار نعل
four o'clock
U
ساعت چهار
quadruple
U
چهار گانه
long legged
U
چهار پایه
square dome
U
چهار طاقی
curb-roof
U
شیروانی چهار تکه
quatrains
U
شعر چهار سطری
creeps
U
چهار دست و پا رفتن
creep
U
چهار دست و پا رفتن
cross-quarter
U
[آرایش گل چهار برگی]
quatrain
U
شعر چهار سطری
quadrilaterals
U
چهار پهلو چهارضلعی
skates
U
ماهی چهار گوش
skated
U
ماهی چهار گوش
jct
U
مخفف چهار راه
tetrode
U
لامپ چهار قطبی
skate
U
ماهی چهار گوش
the big four
U
بزرگان چهار گانه
cross-vault
U
طاق چهار بخش
diagonal
U
قطر چهار ضلعی
impale
U
چهار میل کردن
impaled
U
چهار میل کردن
impales
U
چهار میل کردن
impaling
U
چهار میل کردن
twice is
U
2 ضرب در 2 میشود چهار
four-square
U
چهار گوشهی کامل
quadrille
U
شطرنجی چهار گوش
round-the-clock
U
بیست و چهار ساعته
quadrilles
U
شطرنجی چهار گوش
cloister-vault
U
طاق چهار ترک
quadrilateral
U
مربوط به چهار گوش
eyes in the back of one's head
<idiom>
U
چهار چشمی پاییدن
Wednesday
U
هر چهار شنبه یکبار
quadrangles
U
چهار ضلعی چهارگوشه
Wednesdays
U
هر چهار شنبه یکبار
quadrangle
U
چهار ضلعی چهارگوشه
quadrilaterals
U
مربوط به چهار گوش
four blade beater
همزن چهار تیغه
quadrilateral
U
چهار پهلو چهارضلعی
quadripartite
U
چهار تایی چهارسویی
quaternion
U
بخش چهارگانه چهار
phantom circuit
U
مدار چهار سیمی
four wire circuit
U
مدار چهار سیمه
four wheel brake
U
ترمز چهار چرخ
four terminal network
U
شبکه چهار قطبی
four powns attack
U
حمله چهار پیاده
four pictures test
U
ازمون چهار تصویر
four high rolling stand
U
خان چهار غلطکی
phantomed cable
U
کابل چهار سیمی
four man team
U
تیم چهار نفره
quartan
U
چهار روز یکبار
quadruple pact
U
میثاق چهار جانبه
four knight's game
U
بازی چهار اسب
four high rolling stand
U
مقام چهار غلطکی
four gear drive
U
گیربکس چهار دنده
four core cable
U
کابل چهار سیمه
fourfold
U
چهار برابر چهارگانه
fourth degree of readiness
U
امادگی درجه چهار
full edged
U
چهار تراش کامل
it is 0 minutes past four
U
ده دقیقه از چهار می گذرد
stool
U
کرسی
[سه یا چهار پایه]
it is four months old
U
چهار ماهه است
inclosure
U
چهار دیواری حصار
quadded cable
U
کابل چهار سیمی
space time
U
دستگاه چهار بعدی
square wave
U
موج چهار گوش
scow
U
قایق چهار گوش
magnetic quadrupole
U
چهار قطبی مغناطیسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com