English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic course U دوره مقدماتی
elimination heat U دوره مقدماتی
perlim U دوره مقدماتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
premedical U دوره مقدماتی پزشکی وابسته به پیش پزشکی
Other Matches
prolegomenon U مقدماتی کلمات مقدماتی
basic unit training U اموزش مقدماتی یکان اموزش مقدماتی واحد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
first U مقدماتی
preliminaries U مقدماتی
proforma U مقدماتی
introductory U مقدماتی
introductive U مقدماتی
precursive U مقدماتی
elemental U مقدماتی
tentative U مقدماتی
elementary U مقدماتی
preludial U مقدماتی
prelusive U مقدماتی
preliminary U مقدماتی
rudimental U مقدماتی
prolegomenary U مقدماتی
prodromal U مقدماتی
preparatory U مقدماتی
preparative U مقدماتی
prolegomenous U مقدماتی
elementarily U مقدماتی
prolusory U مقدماتی
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
elementary U مقدماتی پایهای
preparations U اقدام مقدماتی
preselector U سلکتور مقدماتی
prime color U رنگ مقدماتی
junior high school U دبیرستان مقدماتی
responsions U ازمون مقدماتی
heats U مسابقه مقدماتی
proem U رساله مقدماتی
introduction to physics U فیزیک مقدماتی
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
prolusion U مقاله مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی
preparation U اقدام مقدماتی
preselection U انتخاب مقدماتی
pilot injection U تزریق مقدماتی
rudiment U علوم مقدماتی
preliminary investigation U بررسی مقدماتی
propaedeutic U تحصیلات مقدماتی
preliminary negotiations U مذاکرات مقدماتی
heat U مسابقه مقدماتی
preliminary test U ازمایش مقدماتی
preliminary treatment U عملیات مقدماتی
subassembly U مونتاژ مقدماتی
prep U مدرسه مقدماتی
preliminary expenses U هزینههای مقدماتی
preliminary design U طرح مقدماتی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
preparative U کار مقدماتی
pilot study U بررسی مقدماتی
preceding pass U کالیبر مقدماتی
preparatory response U پاسخ مقدماتی
precompression U تراکم مقدماتی
preheater U گرمکن مقدماتی
preliminary budget U بودجه مقدماتی
preliminary works U کارهای مقدماتی
preliminaries U دور مقدماتی
basic U اساسی مقدماتی
basic U مقدماتی اساسی
basics U مقدماتی اساسی
preliminaries U امتحان مقدماتی
preliminaries U مقدمات مقدماتی
interludes U نگهداری مقدماتی
interlude U نگهداری مقدماتی
preludes U قسمت مقدماتی
Travaux preparatoires U کارهای مقدماتی
preliminary U مقدمات مقدماتی
preliminary U امتحان مقدماتی
basic hole U سوراخ مقدماتی
primary U مقدماتی اصلی
primary U ابتدایی مقدماتی
primary U مقدماتی نخستین
basic research U تحقیقات مقدماتی
basic training U اموزش مقدماتی
basics U اساسی مقدماتی
bottom blown converter U مبدل دم مقدماتی
elementary gate U دریچه مقدماتی
preliminary U دور مقدماتی
prelude U قسمت مقدماتی
economizer U کرمکن مقدماتی
elementary item U قلم مقدماتی
fore exercise U تمرین مقدماتی
first cut U برش مقدماتی
forehearth U کوره مقدماتی
first aid U کمکهای مقدماتی
basic bessemer converter U مبدل مقدماتی بسمر
preparatory students U شاگردان تهیه یا مقدماتی
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
basic bessemer process U فرایند مقدماتی بسمر
prolusion U اثر هنری مقدماتی
preselect U انتخاب کردن مقدماتی
incipience U وضع مقدماتی ابتدایی
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
elementary algebra U جبر مقدماتی [ریاضی]
basic machine unit U واحد دستگاه مقدماتی
basic combat training U اموزش رزم مقدماتی
basic bessemer steel U فولاد مقدماتی بسمر
incipincy U وضع مقدماتی ابتدایی
black pickling U اسید شویی مقدماتی
fundamental U اصولی مقدماتی اساسی
eliminator U برنه در دور مقدماتی
pre design estimate U براورد مقدماتی طرح
reconnaissance U بازدید مقدماتی اکتشاف
pre heat U حرارت دادن مقدماتی
pre load U بار کردن مقدماتی
magnetic biasing U مغناطیس گردانی مقدماتی
literacy U فهمیدن اصول مقدماتی کامپیوتر
preliminary budget forecast U پیش بینی مقدماتی بودجه
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
basic bessemer pig iron U اهن خام مقدماتی توماس
protocols U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
pretest U امتحان مقدماتی بعمل اوردن
protocol U مقاوله نامه موافقت مقدماتی
junior college U دانشکده مقدماتی تا دو ساله اموزشکده
strategic reconnaissance U بررسی مقدماتی وضع دشمن
white primary U اخذ اراء مقدماتی حزبی
basic relay post U پایگاه مقدماتی تحویل و تحول بیماران
preparatory U تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
house of delegates U مجلس مقننه مقدماتی ویرجینیا ومریلند
investigating U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
microcontroller U RAM و زبان برنامه نویسی مقدماتی است
investigated U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigate U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
investigates U استفسار کردن اطلاعات مقدماتی بدست اوردن
exempt player U بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
juniorate U مدرسه شبانه روزی متوسطه محصلین دو ساله مقدماتی یسوعیون
WordPad U امکان نرم افزاری در ویندوز که توابع مقدماتی Microsoft Word را دارد
protocol U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocols U خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
periods U دوره
one's d. U دوره
phase U دوره
epochs U دوره
epoch U دوره
phases U دوره
setting up U دوره
set U دوره
sets U دوره
periodicity U دوره
careers U دوره
careering U دوره
phased U دوره
careered U دوره
peripheries U دوره
periphery U دوره
Ice Age U دوره یخ
career U دوره
era U دوره
eras U دوره
outlined U دوره
cycles U دوره
circuit U دوره
circuits U دوره
rims U دوره
rim U دوره
he has run his race U دوره
felloe U دوره
cycle U دوره
instar U دوره
cycled U دوره
felly U دوره
rimless U بی دوره
rhythms U دوره
term U دوره
rhythm U دوره
perimeters U دوره
perimeter U دوره
period U دوره
compass U دوره
reviewal U دوره
stadiums U دوره
courses U : دوره
outlines U دوره
outlining U دوره
session U دوره
edge U دوره
edges U دوره
terming U دوره
contemporaries U هم دوره
contemporary U هم دوره
sessions U دوره
termed U دوره
stadium U دوره
stadia U دوره
pools U دوره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com