English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
period/stretch/lapse of time U دوره زمان
time period U دوره زمان
period U دوره زمان
time span U دوره زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
period U زمان تناوب دوره
periods U زمان تناوب دوره
accumulate U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulates U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulating U جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
failure U تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
failures U تعداد مشخص خطا در یک دوره زمان معین
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
cycle time U زمان دوره
idle time U دوره فترت زمان بیکاری
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
Other Matches
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
presented U زمان حاضر زمان حال
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
coursed U : دوره
terming U دوره
perimeter U دوره
edge U دوره
reviewal U دوره
rim U دوره
edges U دوره
perimeters U دوره
rhythms U دوره
termed U دوره
careered U دوره
set U دوره
careering U دوره
careers U دوره
courses U : دوره
pool U دوره
stadiums U دوره
course U : دوره
rhythm U دوره
stadia U دوره
setting up U دوره
periodicity U دوره
career U دوره
border U دوره
term U دوره
one's d. U دوره
epochs U دوره
pools U دوره
pooled U دوره
epoch U دوره
bordering U دوره
bordered U دوره
sets U دوره
eras U دوره
era U دوره
stadium U دوره
Ice Age U دوره یخ
periphery U دوره
peripheries U دوره
sessions U دوره
phased U دوره
session U دوره
phases U دوره
phase U دوره
periods U دوره
compass U دوره
he has run his race U دوره
to have ones fling U دوره
period U دوره
rimless U بی دوره
cycle U دوره
rims U دوره
circuits U دوره
cycled U دوره
instar U دوره
outline U دوره
outlining U دوره
outlines U دوره
outlined U دوره
contemporary U هم دوره
contemporaries U هم دوره
circuit U دوره
felly U دوره
cycles U دوره
felloe U دوره
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
refersher course U دوره استثنایی
refersher course U دوره توجیهی
short term U دوره کوتاه
tempering cycle U دوره بازپخت
to run over U دوره کردن
convalescence U دوره نقاهت
action period U دوره کنش
advance course U دوره عالی
termtime U دوره تصدی
return perion U دوره تناوب
adolescence U دوره جوانی
quadrentnium U دوره چهارساله
process U دوره عمل
recurrence interval U دوره تناوب
term of maintenance U دوره نگاهداری
tip circle U دوره نوک
encompass U دوره کردن
the rim of a wheel U دوره چرخ
age U دوره عصر.
ages U دوره عصر.
the iron age U دوره بی رحمی
revolution U یک دوره کامل
revolutions U یک دوره کامل
huckster U دوره گرد
the iron age U دوره ستمگری
encompassed U دوره کردن
hucksters U دوره گرد
encompassing U دوره کردن
innings U دوره تصدی
quadrennium U دوره چهارساله
snakebite U دوره بدشانسی
processes U دوره عمل
encompasses U دوره کردن
puerperium U دوره نفاس
termtime U دوره تحصیلی
Ice Age U دوره یخبندان
testing time U دوره ازمون
the a of infancy U دوره بچگی
cycles U دوره گردش
cycle U دوره گردش
senescence U دوره سالخوردگی
trochoid U دوره گرد
trivium U دوره نخستین
trimester U دوره سه ماهه
triennium U دوره سه ساله
term U دوره انتصاب
retrace time U دوره بازگشت
retrace period U دوره بازگشت
transition period U دوره انتقال
retrace interval U دوره بازگشت
stretch U خط ممتد دوره
retention period U دوره ابقا
termed U دوره انتصاب
return interval U دوره بازگشت
terming U دوره انتصاب
meeting U یک دوره مسابقه
meetings U یک دوره مسابقه
schooltime U دوره تحصیلی
tour U یک دوره مسابقه
toured U یک دوره مسابقه
touring U یک دوره مسابقه
tours U یک دوره مسابقه
rimmed U دوره دار
tournament U یک دوره مسابقه
itinerant U دوره گرد
tournaments U یک دوره مسابقه
strolling U دوره گرد
cycled U دوره گردش
rest period U دوره استراحت
stretched U خط ممتد دوره
house party U دوره خانگی
careers U دوره زندگی
careers U دوره رسمی
fiscal year U دوره مالی
fiscal years U دوره مالی
courses U دوره مسیرتیراندازی
coursed U دوره مسیرتیراندازی
sexennium U دوره شش ساله
course U دوره مسیرتیراندازی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com