Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
junior school
U
دوره اول دبیرستان
junior schools
U
دوره اول دبیرستان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
non matriculated
U
دوره دبیرستان را بپیان نرسانده یا بدانشگاه پذیرفته نشده
Other Matches
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
high school
U
دبیرستان
secondary schools
U
دبیرستان
secondary school
U
دبیرستان
middle schools
U
دبیرستان
middle school
U
دبیرستان
schools
U
دبیرستان
high schools
U
دبیرستان
haute ecole
U
دبیرستان
secondery school
U
دبیرستان
school
U
دبیرستان
junior high school
U
دبیرستان مقدماتی
gymnasiums
U
زورخانه دبیرستان
lycee
U
دبیرستان فرانسوی
gym
U
زورخانه دبیرستان
gymnasium
U
زورخانه دبیرستان
professor
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
professors
U
معلم دبیرستان یا دانشکده
technical school
U
هنرستان دبیرستان فنی
principals
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
lycee l
U
دبیرستان دولتی درفرانسه
principal
U
رئیس دانشکده یا دبیرستان
high school
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
high schools
U
مدرسه متوسطه دبیرستان
proms
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
junior
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
public school
U
دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
juniors
U
دانشجوی سال سوم دانشکده یا دبیرستان
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prom
U
مجلس رقص رسمی دبیرستان یا دانشکده
upper class
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper classes
U
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upperclassman
U
کسیکه در کلاسهای عالی دانشگاه یا دبیرستان درس میخواند
They dont recognize your high-school diploma here.
U
دیپلم دبیرستان شما را اینجا برسمیت نمی شناسند
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
dramatics
U
کارهای هنری وخارج ازبرنامه دبیرستان و دانشکده روش نمایش
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
instar
U
دوره
reviewal
U
دوره
courses
U
: دوره
he has run his race
U
دوره
cycled
U
دوره
contemporary
U
هم دوره
term
U
دوره
Ice Age
U
دوره یخ
outline
U
دوره
periphery
U
دوره
phase
U
دوره
compass
U
دوره
rimless
U
بی دوره
edge
U
دوره
edges
U
دوره
contemporaries
U
هم دوره
phases
U
دوره
phased
U
دوره
felly
U
دوره
eras
U
دوره
terming
U
دوره
periodicity
U
دوره
cycle
U
دوره
peripheries
U
دوره
one's d.
U
دوره
era
U
دوره
felloe
U
دوره
epoch
U
دوره
careers
U
دوره
epochs
U
دوره
rims
U
دوره
period
U
دوره
sessions
U
دوره
session
U
دوره
circuits
U
دوره
career
U
دوره
careered
U
دوره
rim
U
دوره
periods
U
دوره
careering
U
دوره
circuit
U
دوره
stadium
U
دوره
rhythm
U
دوره
outlined
U
دوره
rhythms
U
دوره
pool
U
دوره
pooled
U
دوره
pools
U
دوره
to have ones fling
U
دوره
course
U
: دوره
termed
U
دوره
cycles
U
دوره
coursed
U
: دوره
perimeters
U
دوره
bordering
U
دوره
stadia
U
دوره
outlines
U
دوره
stadiums
U
دوره
perimeter
U
دوره
setting up
U
دوره
border
U
دوره
bordered
U
دوره
sets
U
دوره
set
U
دوره
outlining
U
دوره
guarantee period
U
دوره ضمانت
idle time
U
دوره عطالت
house-parties
U
دوره خانگی
incunabula
U
نخستین دوره
germinal period
U
دوره نوجنینی
career
U
دوره زندگی
hucksterer
U
دوره گرد
foreperiod
U
پیش دوره
flux linking a turn
U
شاره دوره
grace period
U
دوره مهلت
house-party
U
دوره خانگی
game cycle
U
دوره بازی
duty factor
U
دوره کار
idle period
U
دوره استراحت
fellyfelloe
U
دوره درندگی
career
U
دوره رسمی
careers
U
دوره رسمی
fiscal years
U
دوره مالی
colportage
U
دوره گردی
cheap jack
U
دوره گرد
caird
U
دوره گرد
adolescence
U
دوره جوانی
process
U
دوره عمل
budget period
U
دوره بودجه
processes
U
دوره عمل
advance course
U
دوره عالی
financial period
U
دوره مالی
blocking period
U
دوره وقفه
biennium
U
دوره دوساله
basic course
U
دوره مقدماتی
action period
U
دوره کنش
conducting period
U
دوره رسانایی
continous cycle
U
دوره بی وقفه
contract period
U
دوره قرارداد
careered
U
دوره زندگی
fiscal year
U
دوره مالی
careered
U
دوره رسمی
careering
U
دوره زندگی
estrous cycle
U
دوره فحلی
perlim
U
دوره مقدماتی
careering
U
دوره رسمی
elimination heat
U
دوره مقدماتی
electoral legislative term
U
دوره انتخابیه
careers
U
دوره زندگی
duty cycle
U
دوره کار
cycle time
U
زمان دوره
critical period
U
دوره شاخص
critical period
U
دوره بحرانی
crier
U
دوره گرد
advanced course
U
دوره عالی
induction period
U
دوره انگیزش
senescence
U
دوره سالخوردگی
to run over
U
دوره کردن
to serve apprenticeship
U
دوره شاگردی
transition period
U
دوره گذار
transition period
U
دوره انتقال
triennium
U
دوره سه ساله
trimester
U
دوره سه ماهه
trivium
U
دوره نخستین
trochoid
U
دوره گرد
tip circle
U
دوره نوک
the rim of a wheel
U
دوره چرخ
the iron age
U
دوره بی رحمی
sexennium
U
دوره شش ساله
short period
U
دوره کوتاه
short term
U
دوره کوتاه
tempering cycle
U
دوره بازپخت
term of maintenance
U
دوره نگاهداری
termtime
U
دوره تصدی
termtime
U
دوره تحصیلی
testing time
U
دوره ازمون
the a of infancy
U
دوره بچگی
the iron age
U
دوره ستمگری
quarter
[year]
U
دوره سه ماهه
quarterly period
U
دوره سه ماهه
three-month period
U
دوره سه ماهه
on probation
U
در دوره ازمایشی
period/stretch/lapse of time
U
دوره زمان
time period
U
دوره زمان
period
U
دوره زمان
time span
U
دوره زمان
occupancy cycle
U
دوره سکونت
schooltime
U
دوره تحصیلی
infection period
U
دوره نهفتگی
neonatal period
U
دوره نوزادی
number of cycle
U
تعداد دوره ها
oxidizing period
U
دوره احیاء
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com