English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
air cartographic camera U دوربین عکس برداری هوایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchroscope U دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
tacheometer U دوربین نقشه برداری
tribrach U گهواره نصب دوربین نقشه برداری
phototelescope U دوربین عکس برداری ار کرههای اسمانی
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
plumb point U نقطه شاغولی دوربین هواپیمادر لحظه عکس برداری
air survey camera U دوربین عکسبرداری هوایی
z correction U تصحیح انحراف محور قائم دوربین در عکس هوایی
tipping U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
tip U در عکاسی هوایی چرخش دوربین حول محور افقی هواپیما
aerial survey U نقشه برداری هوایی
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
sniper scope U دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method U روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view U زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line U بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance U مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
collimating sight U دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan U طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
air policing U عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
pounce U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing U در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief U افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
i stay U در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
air delivery container U جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
broadcast controlled air interception U نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air sentinel U گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers U در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons U در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
air scoop U چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak U گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
sleeve target U هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
lens distortion U خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
fly through U عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
air interdiction U عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay U معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air pilots U خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
carrier air group U دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air material U ماتریل هوایی وسایل هوایی
aired U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch U قسمت هوایی رسته هوایی
airs U هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
notice to airmen U اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
tropopause U منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splashing U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash U ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
air picket U هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout U هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
air photographic U شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
tactical air controler U افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
airlift command U فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
photogrammetry U علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air defense commander U فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airlift capacity U مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air search attack unit U تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
emergency scramble U درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airspace prohibited area U منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
night glass U دوربین شب
telescope U دوربین
far-sighted U دوربین
presbyopic U دوربین
opera glasses U دوربین
telescopes U دوربین
longsighted U دوربین
far seeing U دوربین
long sighted U دوربین
the penetration of a telescope U دوربین
far sighted U دوربین
camera دوربین
binocular U دوربین
cameras U دوربین
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
telescopy U فن استعمال دوربین
camera nadir U خط لولای دوربین
reticle U عدسی دوربین
eye piece U عدسی سر دوربین
cross hair U خط داخل دوربین
reflex sight U دوربین منشوری
closed-circuit camera U دوربین نظارت
the penetration of a telescope U قوه دوربین
gun sight U دوربین توپ
theodo;ite U دوربین مهندسی
miniature camera U دوربین مینیاتوری
surveillance camera U دوربین نظارت
security camera U دوربین امنیتی
kodak U دوربین عکاسی
director sight U دوربین هادی
spyglass U دوربین کوچک
metascope U دوربین تک چشمی
drawtube U لوله دوربین
elbow telescope U دوربین بازویی
observation camera U دوربین امنیتی
CCTV camera U دوربین امنیتی
television camera tube U دوربین تلویزیونی
pickup tube U دوربین تلویزیونی
camera tube U دوربین تلویزیونی
opticians U دوربین فروش
electron camera U دوربین الکترونی
optician U دوربین فروش
box cameras U دوربین قوطی
binocular U دوربین دوچشمی
camera-shy U بیزار از دوربین
CCTV camera U دوربین نظارت
surveillance camera U دوربین امنیتی
lens U عدسی دوربین
binocular U دوربین دو چشم
telescopes U دوربین نجومی
coarse sight U دوربین یدکی
telescope U دوربین نجومی
sight U دوربین دیدن
color camera U دوربین رنگی
closed-circuit camera U دوربین امنیتی
vial U حباب دوربین
field glass U دوربین صحرایی
sights U دوربین دیدن
computing sight U دوربین محاسب
box camera U دوربین قوطی
observation camera U دوربین نظارت
hypermetrope U ادم دوربین
security camera U دوربین نظارت
air survey photography U عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
vidicon U لوله دوربین عکاسی
sightings U دیدن از داخل دوربین
sights U دوربین نشانه روی
sighting U دیدن از داخل دوربین
spotting scope U دوربین روی سه پایه
camera دوربین یا جعبه عکاسی
infrared viewer U دوربین دیدبانی شبانه
tachometric sight U دوربین مسافت سنج
glass U ایینه شیشه دوربین
sight U دوربین نشانه روی
telescopic alidade U عضاده دوربین دار
flash bulb U فلاش دوربین عکاسی
tachymeter U دوربین مسافت یاب
fixed reticle U عدسی ثابت دوربین
cameras U دوربین یا جعبه عکاسی
infrared viewer U دوربین مادون قرمز
snooper scope U دوربین تعقیب و دیدبانی
computing gunsight U دوربین محاسب توپ
miniature camera U دوربین تصاویر کوچک
iris U دیافراگم [دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm U دیافراگم [دوربین عکاسی]
tachometric sight U دوربین مسافت یاب
line of collimation U خط تنظیم عدسی دوربین
reticle U شبکه دوربین نجومی
closed-circuit camera U دوربین مدار بسته
opera glass U دوربین مخصوص اپرا
colminator U دوربین شاخص توپ
CCTV camera U دوربین مدار بسته
observation camera U دوربین مدار بسته
macrometer U دوربین مسافت سنج
security camera U دوربین مدار بسته
surveillance camera U دوربین مدار بسته
minicamera U دوربین خیلی کوچک
minicam U دوربین خیلی کوچک
dumpy level U تراز دوربین دار
camera nadir U محورلولایی دوربین عکاسی
riflescope U دوربین روی تفنگ
camera magazine U کاست فیلم دوربین
camera axis U محور دوربین عکاسی
camera window U دریچه دیافراگم دوربین
isocentre U خط المرکزین دوربین عکاسی
reticle U تار موی دوربین
drawtube U دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
helioscope U دوربین افتاب بینی خورشیدبین
sighting device U دوربین دستگاه نشانه روی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com